بوزجان

بوزجان (بوزگان / پوزگان / پوچکان ) ، شهری قدیمی در خراسان . ویرانه های آن در حدود هجده کیلومتری مشرق شهر تربت جام * ، نزدیک آبادی بِزْگان (یا پَژگان / پوزگان ) امروزی (در پانزده کیلومتری جنوب شرقی شهر تربت جام ) قرار دارد. بوزجان ، که نام آن فارسی است ، ظاهراً از آبادیهای پیش از اسلام در خراسان بر سر یکی از مسیرهای جاده ابریشم بوده است . از گذشته پیش از اسلام شهر اطلاعی در دست نیست . در دوره خلیفه سوم ، بوزجان به دست سپاهیان اسلام افتاد. در حدود 250، ابن خرداذبه (ص 23ـ24) و در حدود 282 یعقوبی (ص 278)، و در حدود 290 ابن رسته (ص 171) زام / جام را به جای بوزجان ، از شهرهای نیشابور ضبط کرده اند و در دوره های بعدی ، بوزجان مرکزِ (قصبه ) منطقه زام ذکر شده است که ظاهراً به لحاظ قرارگرفتن بر سر راه نیشابور ـ هرات اهمیت یافته است . در قرن چهارم ، بوزجان بر سر راه نیشابور ـ هرات واقع بود، و فاصله نیشابور تا بوزجان چهار مرحله ، و از آنجا تا بوشنج * (پوشنگ ) نیز چهار مرحله و از آنجا تا هرات یک مرحله بود (ابن حوقل ، ص 453). فاصله بوزگان تا مالن ، مرکز باخَرْز * ، نیز به یک مرحله می رسید (اصطخری ، ص 223). به نوشته مؤلف حدودالعالم (تألیف 372)، پوژگان در حدود نیشابور با کشت و بَرز بود و از آنجا کرباس صادر می شد (ص 91). در حدودالعالم از جام ذکری نشده ، که اهمیت بوزجان را نسبت به شهر جام در اواخر قرن چهارم نشان می دهد. به نوشته گردیزی (ص 175) و عتبی (ص 186ـ 188) در 391، در جنگ سرداران سامانی با هم از یک سو، و جنگ آنان با سلطان محمود غزنوی (حک : 389ـ421) از سوی دیگر، اغلب نام بوزگان آمده است . در 493 سنجر سلجوقی (حک : 511 ـ552) در صحرای بوزجان با حبشیِبن سابق ، از امرای مشهورِ سلجوقیان ، و بَرکیارُق بن ملکشاه جنگ سختی کرد که به قتل حبشی و فرار برکیارق به عراق انجامید (خوافی ، ج 2، ص 210). سمعانی (متوفی 506) بوزجان را شهر کوچکی از رَساتیق (مناطق روستایی ) نیشابور ضبط کرده است (ج 2، ص 355). از این زمان است که شهر بوزجان مرکزِ (قصبه ) ولایتِ (کوره ) زام به شمار می آید (یاقوت حموی ، ج 2، ص 909). پس از حمله مغول ، در نیمه اول قرن هشتم حمدالله مستوفی بوزجان را پوچکان ، و فاصله آن را تا نیشابور 38 فرسنگ ضبط کرده ، و افزوده است که از پوچکان جاده ای به قاین و جاده ای به باخرز، و جاده ای هم به سرخس امتداد داشته است (ص 177) و شهر بوزجان اهمیت خود را بازیافته بود، به طوری که حافظ ابرو (ص 27) می نویسد «بوزجان قصبه ای است و حصاری دارد». ظاهراً بوزجان تا پیش از سده نهم ، از مراکز علم و ادب و عرفان بوده است . به نوشته عبدالرحمان جامی ، در بوزجان مدرسه ای بود که ساکنان آن را اولیا می خواندند (ص 362). بنابر مطالب احسن التواریخ ، در 935 در یورش عبیدالله خان ازبک در موضع جام ] احتمالاً در بوزجان هم [ خلقِ بسیار، خانه و اهل و عیال را گذاشتند و فرار کردند و جمعی کثیر به زخم شکنجه هلاک شدند (روملو، ج 12، ص 274ـ275). ظاهراً به همین سبب ، بوزجان به عنوان یکی از آبادیهای بزرگ جاده نیشابور ـ هرات اهمیت خود را بار دیگر از دست می دهد. از بوزجان در دوره صفویه ، به سبب جنگهای آنان با ازبکان در مشرق ایران ، اطلاع چندانی نداریم . ظاهراً در این دوره بر اثر رویدادهای طبیعی مانند زمین لرزه و حوادث اجتماعی مانند جنگها، اهالی بوزجان به جاهای دیگر از جمله جام (تربت جام ) نقل مکان کرده اند و شهر رو به ویرانی رفته است . در 1299، در دوره قاجاریه رکن الدوله در سفرنامه خود درباره ویرانه های قلعه پوزکان ، در نزدیکی دهکده نیل آباد (حدود 24 کیلومتری جنوب شرقی تربت جام که راه تربت جام ـ تایباد از هشت کیلومتری مغرب آن می گذرد) که برجی در آن ساخته شده و محل قراول بوده مطالبی درج کرده است . او می افزاید مقبره شیخ اباذر پوزکانی ] = بوزجانی * [ که یکی از اوتاد بوده در خارج این قلعه است و اهالی دهات اطراف به این مقبره اعتقاد تام دارند (ص 106). این زیارتگاه امروزه به مقبره شیخ ابوذر بژگانی معروف است . از جمله مردان بزرگ بوزجان ، ابوالوفای بوزجانی * ، از بزرگترین ریاضیدانها و منجمان مشهور ایران و جهان اسلام ، بوده است .

نظرات بسته شده است.