بافق

پاره اى از مردم وقتى نام بافق را مى شنوند مولانا وحشى بافقى شاعر بلندآوازه قرن دهم هجرى قمرى به ذهنشان برمى گذرد اما از این میان اندکند کسانى که بافق را دیده باشند و یا چیزهاى زیادى درباره این شهر دیرینه سال شنیده باشند.
شهرستان بافق که به سبب کانسارهاى غنى سنگ آهن، سرب و روى، اورانیوم و دیگر کانى هاى ارزشمند و موقعیت جغرافیایى ویژه اش گرانیگاه ایران خوانده مى شود در یکصد و بیست کیلومترى جنوب خاورى شهرستان یزد قرار دارد. از آنجا که شهرستان بافق فاصله اى یکصد کیلومترى با شاهراه ارتباطى یزد – بندرعباس و کرمان دارد و از سوى دیگر متصل به ارتفاعات مشرف به کویر است سالهاى متمادى در انزوایى ناخواسته با مشکلات اقتصادى روبرو بود. فقدان آب قابل شرب و عارى از املاح گوناگون زندگى را بر ساکنان این شهر تلخ و ناگوار کرده بود. کویر دره انجیر که تا اردکان و ساغند دامن گسترده است سبب محدودیت فعالیت کشاورزى شده است. با این وجود على رغم محرومیت ها و تنگناها ساکنان پرشکیب و قناعت پیشه بافق زادگاه خویش را ترک نگفتند و از میراث نیاکان و سرزمین آبا و اجدادى خویش به امید روزى چون امروز پاسدارى کردند.
دو سه سالى است که این شهر محروم کویرى خود را براى جهشى بزرگ به سوى توسعه پایدار آماده مى کند. از یک سو بهره بردارى از طرح توسعه سنگ آهن چغارت و از دیگر سو پروژه در دست اجراى انتقال آب زاینده رود به این شهر که بیشتر به رؤیا مى ماند تا واقعیت، عقد قرارداد چین در خصوص احداث کارخانه آگلومراسیون، نوید احداث کارخانه فولادسازى در بافق و در کنار این پروژه هاى عظیم بهره بردارى از راه آهن مشهد – بافق هیجان فوق العاده اى در مردم این ناحیه بویژه قشر تحصیلکرده بافق به وجود آورده است و امیدمى رود در آینده اى نه چندان دور مساعى ارزنده مدیریت عامل شرکت سنگ آهن مرکزى ایران – بافق و حمایت مسؤولان دلسوز کشور این شهرستان کویرى را به یکى از قطب هاى صنعتى و تولیدى ایران تبدیل کند و خاطره قرنها محرومیت را از ذهن مردم بزداید و مردان و زنان شکیبا و سختکوش بافق پاداش شکیبایى هاى خود را دریافت کنند.
شهر بافق همانگونه که کلکسیون معادن مختلف است گنجینه ارزشهاى معنوى نیز به حساب مى آید. انزواى ناخواسته این شهر در گذشته سبب شده است که کمتر در معرض آیند و روند غریبه ها باشد و لاجرم از بسیارى آسیبهاى اجتماعى که گریبانگیر جوامع باز است در امان بماند. مناسبات اجتماعى مردم بافق و رفتارهاى مبتنى بر این مناسبات چنان است که در کمتر شهرى مى توان مانند آن را یافت. براى نمونه: بعضى خانه ها در این شهر اتاقى را مفروش و درى از آن به کوچه و خیابان گشوده اند تا اگر رهگذرى قصد اداى فریضه و یا ساعتى استراحت را داشته باشد بدون آگاهى و اذن صاحبخانه به آن اتاق درآید.
اگر بعضى خانه ها شبها از روى تساهل درشان باز بماند صاحبخانه کوچکترین نگرانى ندارد. این وضعیت در مورد اتومبیل هایى که شبها در خیابان و کوچه پارک شده است نیز مصداق دارد.
اگر در بافق تعمیرکار و مکانیک و امثال آن براى انجام خدمات کوچک حتى با اصرار شما حاضر به قبول دستمزد نشد مطمئن باشید این رفتار در بافق امرى طبیعى به حساب مى آید. وقتى مى خواهند چیزى را به شما بدهند آن را دو دستى تقدیم مى کنند چه این کار معطوف به فرهنگى اصیل و ایرانى است که از گذشته هاى دور چون میراثى گرانقدر به ما رسیده است و مردم بافق خود را ملزم به رعایت آن مى دانند.
شهر بافق دو بخش کاملاً متمایز دارد. یکى بخش قدیمى و تاریخى شهر با کوچه ها و معابرى ضرورتاً تنگ با سابات ها و دیوارهاى خشتى و گلى و خانه هاى دویست سیصد ساله و بیشتر که بعضى شان متروک مانده است. درهاى چوبین این خانه ها با گل میخ ها و کوبه هاى زنانه و مردانه و قفل هاى قدیمى تزیین شده است و در بعضى درها کلون هاى چوبى تعبیه شده است که جز در بافق و در فرهنگ لغات در جایى دیگر دیده نمى شود. هشتى، کریاس و دالانى که شما را به حیاط خانه رهنمون مى شود و بادگیرهایى که کارآیى شان به مراتب بیشتر از کولرهاى امروزى است. اتاق هایى کوچک با بخارى هاى دیوارى که امروزه شومینه خوانده مى شوند و تاقچه ها و رف هایى که در کف آنها جز خاطره اى از لامپاى بارفتن و گردسوز و جانماز و مقراض آهنى و آینه اى کوچک و بندانگشتى غبار فراموشى چیزى دیده نمى شود و یاد وخاطره اى مبهم از مردان و زنانى که هرچند با محنت زیست کردند اما چه بى دغدغه چشم از جهان فروبستند و تو همان گونه که در اوهام زندگانى آنان غرق شده اى صداى سوت قطار تو را به خود مى آورد.
بخش جدید شهر هیچگونه شباهتى با محله هاى تاریخى ندارد. خانه هایى کم و بیش یک شکل و مشابه سایر نقاط ایران.
شهرک مدرن آهن شهر با تأسیسات رفاهى، آموزشى، ورزشى و فرهنگى که به سکونت کارکنان شرکت سنگ آهن مرکزى ایران اختصاص دارد با بوستانى که دهها هزار نخل افراشته و درختان زیباى اکالیپتوس آن را زینت دادند و به لحاظ زیبایى چنان است که مى توانیم آن را درایران منحصر به فرد بدانیم.
بافق جواهرى یگانه را در آغوش دارد. مرقد مطهر امامزاده عبدالله بن موسى بن جعفر صادق علیهم السلام که گنبد فیروزه گونش به لحاظ طرزساخت و به قول کارشناسان فن بى نظیر است.
شهر بافق دردامنه ارتفاعاتى قراردارد که این ارتفاعات با دره هاى تنگ و دیواره هاى صاف و بسیار مرتفع شما را به یاد اسطوره هاى هیجان انگیز مى اندازد و اینجا نیز قهقهه مستانه دسته هاى کبک است که شما را به خود مى آورد.
خوش داشتیم بافق را عروس دره انجیر بخوانیم و خوشتر داریم که از کویر زیباى دره انجیر برایتان بنویسیم.
کسانى خواسته اند به کمک واژگانى که بار حسى شاعرانه اى دارند به توصیف کویر بپردازند اما حقیقت این است که کویر چیزهایى بیشتر از توصیفاتى که شنیده ایم دارد.
کویر دره انجیر همان جایى است که درحاشیه اش آخرین بازماندگان یوزپلنگ آسیایى دیده شده است وصدها رأس قوچ و کل و بز درحاشیه اش از پناهگاهى به پناهگاه دیگر مى گریزند.
جاده اى آسفالته و کم عرض از بخش شمالى شهر بافق شما را به روستاى باقرآباد مى برد.
دراین روستا قلعه اى خشت و گلى و قدیمى وجوددارد که درمیان قلعه هاى خشتى ایران بى نظیر است. این قلعه که به دلیل استحکام فوق العاده اش تاکنون سالم مانده است نمایانگر روش زیست و معاش مردمانى کویرنشین است که درگذشته هاى دور و با امکانات مقدور و آب آشامیدنى شور در اتاقهاى کوچکى که گرم کردنشان دشوار نبوده است زندگى مى کرده اند. این جاده آسفالته شما را از باقرآباد به صادق آباد و آنگاه حسن آباد مى برد. تنها روستاهاى حاشیه کویر دره انجیر. در امتداد این جاده به طول پنج کیلومتر مرتفع ترین و زیباترین تلماسه هاى جهان را مى بینید. تلماسه هایى که با این وسعت و زیبایى درهیچ کجاى دنیا نظیرش دیده نمى شود. پس از این رشته تلماسه هاى زیبا شما گام بر سینه کویر دره انجیر مى نهید.
دراین سازههاى شنى و خانه هاى وسیع جدا از یکدیگر و درسایه سار یکى از درختان بلند گز و در زیر آبى ترین آسمان جهان یک لیوان چاى داغ عجب مى چسبد!
دو سه کیلومتر دورتر از این تلماسه هاى زیبا که درختان کوتاه و بلند گز را درآغوش گرفته اند به سمت باختر مکانى وجوددارد که به لحاظ زیبایى غیرقابل توصیف است.
توده هاى انبوه درختان گز با شاخه هاى به هم بافته مجموعه اى را به وجود آورده اند با راهروهاى پیچ درپیچ، تالارهاى زیبا، صحن و صفه هاى وسیع که مانند مار به یکدیگر راه دارند و دهها و صدهانفر مى توانند در مساحتى سه چهارهزار مترمربعى پنهان شوند بدون آنکه یکدیگر را ببینند. همه این دالانها، راهروها و تالارهاى گیاهى به یکدیگر راه دارند و آنقدر زیبا هستند که دل کندن از دیدار این مجموعه حسرتى بزرگ به همراه دارد.
مهندس محمد دهستانى بافقى مدیرعامل سنگ آهن مرکزى ایران و مجرى طرح توسعه چغارت درگفت وگو با ما علاقه شورانگیز خود را به توسعه گردشگرى درکویر دره انجیر و مناطق زیباى پیرامون بافق که گهگاه صحنه فیلم هاى سینمایى هستند پنهان نمى کند و امیدوار است همراه با توسعه پایدار شهرستان بافق که سهم عمده آن متعلق به تلاشهاى شبانه روزى اوست گردشگرى در بافق توسعه یابد و دوستداران طبیعت از نقاط بکر و تماشایى این شهرستان دیدن کنند بدون آنکه مجبور باشند هزینه زیادى متحمل شوند.
اگر شما روزى اشتیاق دیدار بافق را داشتید و به این شهر کویرى سفر کردید یادتان نرود که از روستاى شادکام و ارتفاعات بسیار تماشایى آن دیدن کنید و مطمئن باشید مناطق طبیعى و دست نخورده این منطقه کویرى ایران ارزش دیدن را دارد.

نظرات بسته شده است.