زری بافی

دامنه گسترده هنرهای دستی همیشه یکی از جولانگاههای هنرنمایی هنرمندان ایرانی و جلوه گاهی برای آداب و رسوم و سنتهای میهن عزیز ما بوده است . این سنت گرایی هنرمندان خود از پایه های اصلی پایداری و بقای فرهنگ و هنر کهن ایران زمین میباشد. هنرمندان این مرزو بوم در سخت ترین روزگارها کوشیده اند تا آثاری پدیدآورند که نمایشگر فرهنگ پاک ایران باشد . بر ماست که کار آنها را ارج نهیم و در شناساندن و شناسایی آن بکوشیم .
در اینجا بر آنیم که پیرامون صد سال هنر زری بافی در ایران گفتگو کنیم که از سالها و سالهای بسیار دور در ایران متداول و مرسوم بوده است . در خلق یک اثر هنری ، هر آن زمانیکه سلامت نفس و نظر و چیرگی تام و تمام فنی ، که همه از طریق ریاضت و ممارست آگاهانه حاصل میگردند به هم آمیخته شود، آنوقت است که پرواز آغاز شده و در این گیرو دار آثاری ماندنی ترند که در هفت آسمان کمال هنری عیار و درجه و مقام هنرمندشان بالاتر نشسته باشد .
اما اینکه زری بافی چیست؟ در جلد دوم فرهنگ دکتر معین آمده است: زری یعنی پارچه‌ی ساخته شده از زر (طلا). پارچه‌ای که پودهای آن از طلا است زری یا زربفت پارچه ای ظریف و بسیار گران بهاست که چله یا تار آن از ابریشم خالص است و پودهای آن ابریشم رنگی و یکی از پودها، نخ گلابتون است که می تواند زرین یا سیمین باشد.
تاریخچه زری بافی
راجع به زری بافی ایران نیز مانند قالی از دوران خیلی قدیم اطلاع زیاد در دست نیست ولی شواهد زیاد موجود است. در مورد تاریخچه زری بافی باید گفت که بافت‌ پارچه‌هایی‌ که‌ درمتن‌ و نقوش‌ آنها، نخهای‌ گلابتون ‌به‌ کار گرفته‌ شده‌ بنا به‌ روایات‌ تاریخی‌ به‌ دو هزار سال‌ پیش‌ می‌رسد. هردودت‌ مورخ‌ مشهور یونانی‌ نوشته‌ است‌ : رومیان‌ به‌ خاطر زیبائی‌ و اشتهار زربفت‌های‌ سنتی‌ ایران‌ همه‌ ساله‌ مبالغ‌ هنگفتی‌ می‌پرداختند. فیلوسترات‌ نیز گفته‌ است‌ : اشکانیان‌، خانه‌ های‌ خود را با پرده‌های‌زری‌ یراق‌ دار که‌ از پولکهای‌ نقره‌ و نقوش‌ زرین‌ ، تزئین‌ شده‌ بود می‌ آراستند. بدون شک بافتن پارچه‌های زربفت، مانند قالی و گلیم از زمان هخامنشیان در ایران مرسوم بوده است زیرا در بسیاری از نقوش برجسته تخت جمشید، شوش و حتی پاسارگاد، نقوشی در حاشیه های لباس شاهنشاهان و درباریان به چشم می خورد که حاکی از این است که لباس آنها از پارچه های زربفت بوده،به علاوه در حاشیه لباده و حاشیه آستین‌ها و یقه لباس، قطعاتی از طلای ناب به شکل شیر، مرغ، ستاره با گل پنج‌پر و یا نقوش هندسی مانند مثلث و غیره می‌دوختند و بسیاری از این قطعات طلا، امروزه در موزه ایران باستان و موزه های دیگر دنیا موجود است که متعلق به عهد هخامنشی می‌باشد. نساجی ایران در این دوره به ویژه در بافت پارچه‌های ابریشمی، پشمی نرم و لطیف مشهور بوده و شاهان هخامنشی به داشتن لباس‌های زیبا و فاخر شهرت داشتند. اسکندر مقدونی با همه دشمنیش با ایرانیان، بنا به نوشته های هرودوت و پلوتارک از هنگام ورود به ایران تا هنگام مرگش، لباس‌های زربفت ایرانی بر تن می‌کرد. پس از نابودی هخامنشیان، و در دوره اشکانیان دیگر آن شکوه و بزرگی در صنایع و هنرها ، به ویژه در بافندگی، بوجود نیامد … تنها چند تکه از پارچه‌های ابریشمی در سرزمین لولان در چین پیدا شده که در آن روزگار آخرین مرز ایران در شرق دور بوده است.
از دوره ساسانیان نیز در کلیساها و موزه‌های خارج از ایران، نمونه‌ای متعدد زری موجود است. بسیاری از تاریخ‌دانان بر این باور هستند که این دوره، دوره شکوفایی و طلایی هنر و تمدن ایران بوده است. بسیاری از بافته‌های این دوره در کلیساها و موزه‌های غرب، به یادگار مانده است.
زری‌های دوره ساسانیان به قدری مورد توجه بود، که از تمام نقاط دنیا خواستار آن بودند و وقتی کسی به ایران مسافرت می‌کرد، بهترین هدیه ای که می توانست به میهن خود ببرد یک قطعه زری بود.
پس از یورش تازیان به سرزمین ایران، شیرازه‌ی فرهنگ و تمدن ایران از هم گسیخت به ویژه در زمینه‌ی بافت پارچه‌های زربفت. این وضعیت اسفبار در ایران ادامه داشت تا زمان سلجوقیان.دروران سلاجقه را باید دوران شکوفایی دوباره‌ی هنر ایران دانست. از آن دوره حدود ۵۰ تکه پارچه باقی مانده است که اوج هنر در آنها دیده می‌شود. در این دوره پیچیده‌ترین نقشه‌ها بافته می‌شد.
پس از سلجوقیان، هنر رو به خاموشی گرایید و یورش مغولان از خاور دور به ایران، همه چیز و همه کس را تا لبه‌ی پرتگاه نابودی پیش برد. در دوران مغولان کشتار و ویرانی چون شبحی تار بر ایران سایه انداخته بود و باالطبع هنرمندان هم نه مجالی برای خودنمایی داشتند و نه حکومت چنینی چیزی می‌خواست. هر چند که در اواخر حکومت مغولان اوضاع اندکی رو به بهبود رفت اما هیچگاه شکوه دوران پیشین، تکرار نشد.
فن زری بافی در دوران صفویه به منتهای کمال خود رسید. به حقیقت باید گفت دوران صفویان، اوج شکوه و بلندی هنر و تمدن ایرانیان بوده است که پس از اسلام مانند آن دیده و شنیده نشده است. و امروز اگر کسی به کارگاههای زری بافی هنرهای زیبای کشور مراجعه کند، با دیدن دستگاههای زری بافی آن کارگاههای که نمونه ای از دستگاههای قدیم است توجه خواهد کرد تا چه حد فن زری بافی در عهد صفوی تکمیل شده بود.
آنان دوباره نام ایران را در اندیشه‌‌ها زنده کردند. پارچه‌هایی که در دوران شاه عباس بافته می‌شد، در همه‌ی تاریخ مانند ندارد. شاه عباس در اصفهان کارگاهی بهنام کارگاه شاهی ساخته و از هنرمندان زری‌باف می‌خواهد تا در آنجا کار کنند. این کارگاه به شکل انحصاری برای دربار شاهی پارچه‌های بسیار نفیس می‌بافت و نام آن شهره‌ ی آفاق گشته بود. از این دوران هم نمونه‌های بسیاری باقی مانده که حتی امروز، دیگر کسی نمی‌داند که آن استادان زبردست، این پارچه‌‌ها را بافته‌اند!!
با سقوط صفویان به دست افغانها، چراغ هنر ایران هم رو به خاموشی گرایید. افشاریه و زندیه و قاجاریان هم هیچ کاری برای نجات آن انجام ندادند.
در دوران پهلوی دیگر کسی خبری از بافت پارچه‌های زربفت و مخملین و گرانبها نداشت. تنها برخی خانواده‌ها پنهانی در خانه خود پارچه‌هایی بافته و پس از کهنه کردن آن به نام پارچه عتیقه، به قیمت گزاف آن را می‌فروختند… کاشان یکی از شهرهایی بود که از آغاز در بافت پارچه‌های گوناگون شهره بود. استاد محمد خان نقشبند این هنر را دوباره زنده می کند و فرزندانش راه پدر را ادامه می‌دهند. در دوران پهلوی به دلیل نیاز دربار برای لباسهای زربفت چه برای پوشش و چه برای هدیه دادن، بار دیگر بافت پارچه‌های زرباف رونق گسترده‌ای گرفت به ویژه در زمان تاج‌گذاری که لباس‌های دربار باید از این پارچه‌های بافته می‌شد….. . باورود ماشین های بافندگی و آسان شدن فن بافت در اوایل دوره پهلوی، این هنر تقریباً به جز در چند زیرزمین خانه های سنتی کاشان، یزد و اصفهان، در جای دیگری وجود نداشت. تا اینکه خبر بافت پارچه‌های زربفت در کاشان به گوش رضاشاه می‌رسد و همزمان با گشایش مدرسه صنایع مستظرفه قدیم یکی از استادان بزرگ این رشته به نام محمد طریقی از کاشان به تهران منتقل شد و این رشته رو به نابودی را در شرایط سخت گسترش داد و شاگردان بسیاری تربیت کرد، تاجایی که در سال 1352 در تهران اساتید متخصص در رشته بافت زری و مخمل به بیش از هفتاد نفر رسیده بودند. اما اکنون استادانی کمتر از تعداد انگشتان دست در این رشته فعالیت دارند.
پس از انقلاب چون کسی نیازی به این لباس‌ها نداشت کم کم بافت آنها محدود شد و حتی صادرات آن هم قطع گردید. بسیاری از استادان رفته رفته بازنشسته شده و بسیاری هم چهره در خاک پنهان کردند. بسیاری از دستگاه‌های بافت، دیگر بافنده‌ای ندارد و دیر یا زود می‌شنویم که این هنر ارزشمند و باشکوه ایران، پس از قرنها برای همیشه نابود گشت و تنها باید در موزه‌های کشورهای غربی نمونه‌های آن را ببینیم اکنون‌ تنها در کارگاه‌ زری‌بافی‌ سازمان‌ میراث‌ فرهنگی‌ کشور در تهران‌ و هنرستان‌ هنرهای‌ زیبای‌ اصفهان‌ و میراث‌ فرهنگی‌ کاشان‌، نمونه‌هایی ‌از انواع‌ زری‌ و مخمل‌ بافته‌ می‌شود.
کاشان شهری است که از قدیم الایام هنر نساجی آن شهره آفاق بوده و زمانی در این شهر بیش از چهل نوع پارچه مختلف بافته می شده است. امروزه از آن همه تنوع فقط می توان چندتایی (و از جمله زری بافی) را در کارگاهی به نام مرکز هنرهای سنتی کاشان واقع در خیابان غیاث الدین جمشید و در کنار برج و باروی هزار ساله شهر مشاهده نمود.


نقوش‌ پارچه‌ های‌ ساسانی‌ در تناسب‌ و هماهنگی‌ طرح‌ و رنگ‌ به‌ نهایت‌ درجه‌ هنری‌ رسیده‌ بود. ترکیبات‌ نقوش‌ ساسانی‌، برگرفته‌ از مرغ‌ و پرندگان‌، جانوران‌ و شکارگاه‌ و سواران‌ و طرحهای‌ تجریدی‌ و انتزاعی‌ بود. پس از ساسانیان‌،به‌ علت‌ حرمت‌ بهره‌ گیری‌ از طلا برای‌ مردان‌ ،مدتی‌ نسبتا" دراز، بافت‌ پارچه‌های‌ زربفت به‌ تعویق‌ افتاد تا اینکه‌ بافتن‌ پارچه‌های‌ زربفت،در دوره‌ سلجوقیان‌ رونق‌ یافت‌. در دوره‌های‌ اسلامی‌ ، نقوش‌ حیوانات‌ و پرندگان‌ مانند شیر،عنقا و عقاب‌ که‌ زربفت‌ شده‌اند و در متن‌ پارچه‌ها ،جلال‌ و شکوهی‌ داشتند از پیشرفت‌ تکنیک‌ پارچه‌ بافی‌ درعصر سلجوقیان‌ است‌ . طرحهای‌ شقایق‌ و نیلوفر آبی‌ نیز از عناصر تزئینی‌ در بافت‌ پارچه‌ های‌ این‌ دوره‌ است‌ . در دوره‌های‌ بعد ،تدریجا"طرحهای‌ تازه‌ای‌ به‌ ابتکار طراحان‌ و بافندگان‌ ایران‌ به‌ منّصه‌ ظهور رسید ودر هویتی‌ مستقل‌ ، دوره‌ معتبر و اصیل‌ نساجی‌ صفویه‌ را بنیان‌ نهاد. اما پیش‌ از آن‌ یعنی‌ در عصر مغول‌ ،سالهای‌ فراموشی‌ نساجی‌ ایران‌ بود و زری‌ بافان‌ از بیم‌ مرگ‌ ، متواری‌ شده‌ و در خفا می‌زیستند . تزئین‌ پارچه‌های‌ یاد شده‌ عبارت‌ بوداز اشکال‌ انسانی‌،تصویر حیوانات‌ و پرندگان‌ وگل‌ و گیاه‌ و گاهی‌ نیز تصاویر داستان‌های‌ رزمی‌ و بزمی‌ برآن‌ها نقش‌ بسته‌ است‌ . به لحاظ کیفیت طرح ها و نقش های به کار رفته در دوره های قبل و بعد از اسلام، هر دوره ای بیانگر اصالت فرهنگی و تاریخی زمان خویش است و همسانی و اتحاد کاملی با دیگر هنرهای آن روزگار دارد. به طور مثال، طرح هایی را که بر روی ظروف فلزی دوره ساسانی و سفالینه های آن زمان دیده می شود بر روی پارچه های آن زمان نیز می توان یافت و یا در دوره اسلامی، طرح هایی را که به شکل شکارگاه ترسیم می شده با همان شیوه و سبک می توان در پارچه ها رؤیت کرد.


کاربرد پارچه‌های زربفت
این‌ پارچه‌ ها، برای‌ تن‌ پوش‌ پادشاهان، وزیران، بزرگان، درباریان‌ به‌ کار می‌رفت‌ . همچنین به عنوان یک هدیه ارزشمند در دربار شاهان ایران برای هدیه دادن به شاهان بیگانه به حساب می‌آمد.


بافندگان مشهور گذشته
نساجان‌ و بافندگان‌ مشهور این‌ عهد ،عبارت‌ بودند از:
غیاث، عبدالله بن غیاث، ابن محمد، معزالدین، ابن غیاث، عیسی عباسی، خواجه قیاس الدین علی نقشبند، حسن بن غیاث، یحیی بن غیاث، معز الدین غیاث، آبان محمد، محمد خان کاشی، علی خان کاشی، اسماعیل کاشی


بافندگان مشهور امروز
نام حدود پنجاه نفر از استادان بزرگ کارگاه زری‌بافی تهران از سال 1309 خورشیدی تا 1369.
حبیب الله طریقی محمد طریقی عباسعلی طریقی عباس طریقی کاشانی محمد فرزاد محمد دهقانی، حسن درویش ، سید عبدالله سلامی ، سید مهدی آشفته، حبیب الله واقفی ، محمد مفتخری‌نژاد، اسلام رحیمی، عباس نوایی مقدم ، سید رحیم حسینی، عبدالله پورکاشانی ، سید قدیر صفوی ساوجی، حسین سمنانی زاده، رضا الهامی ، سید علی آشفته، فضل‌الله صدفی پور، رضا اشراقیان، محمد اشراقی، ذبیح‌الله احمدی ، علی جان عسکری، یدالله معتمدی، رضا رضایی جلفایی، کریم خفایی‌پور، رضا عشاق، حسین رضایی، تقی دارایی‌باف، سیف‌الله مناجاتی کاشانی، ماشاء‌الله عنایتی کاشانی، سید حسین مژگانی ، سید مهدی مژگانی ، صمدعلی شکوه‌فر، محمود محمودی ، محمد سلیمیان ، دلاور هاشملو، عیسی هاشملو، عباد هاشملو، قربان ریوندی، اصغر بهمن‌آبادی، زینب حقیری.


زربفت چگونه به خارج رفت
پیدا کرد. نخست همان راه تجارت و داد و ستد بود. دیگر راه هم جنگ‌های صلیبی بود که باعث شناخته شد. سپاهیان مسیحی در همین جنگها پارچه‌های ایرانی را از فلسطین با خود به اروپا بردند و این پارچه‌ها آنقدر در نظر آنها ارزشمند بود که اشیای گرانبهای کلیسا را در آن می‌پیچیدند. حتی برخی از مسیحیان از پارچه‌های زربفت به عنوان کفن استفاده می‌کردند. اروپاییان در آغاز نمی‌دانستند این پارچه‌های افسانه‌ای بافته‌ی کدام کشور است و تنها شنیده بودند که از شرق می‌آید. اما به مرور دریافتند اینها مربوط به سرزمین ایران و دوران ساسانی است. هیوان تسانگ که یک مسافر چینی است و در سال 630 میلادی به ایران آمده بود، حدود 25 گونه مختلف از پارچه‌های ایرانی را که دیده بود ، خریداری کرده و با خود به چین برده بود…


مهم‌ترین مراکز بافت
مشهورترین مراکز نساجی در دوره صفویه، شهرهای کاشان، اصفهان، یزد، هرات، تبریز، رشت، مشهد، قم، ساوه و… بوده است. اما بافندگان شهرهای کاشان، یزد و اصفهان در بافتن پارچه های نقش‌دار شهره آفاق بودند.


پارچه‌های زربفت تاریخی
قدیمی‌ترین زری از دوران صفوی، زری‌هایی است که چندین سال پیش در نزدیکی آرامگاه بی بی شهربانو در قبر یکی از بزرگان عهد سلجوقی پیدا شد و امروز قطعات مختلف آن در موزه های مختلف دنیا پخش شده است. باز از آن قدیم تر اطلاعی است که نویسندگان قرون 2 و 3 هجری به ما می‌دهند و آن این است که ایالات خوزستان، گیلان، استرآباد، طبرستان و خراسان هر کدام سالانه مقدار زیادی پارچه‌های ابریشمی و زری به صورت مالیات به دربار خلفای عباسی می‌فرستادند. این اطلاعات را پروفسور پوپ جمع آوری کرده و در جلد دوم کتاب هنر ایران چاپ کرده است. در قرن 3 و 4 هجری، هنوز پارچه‌های زربفت ایران طبق اصول و سنن هنر ساسانی بافته می شد. نقش این پارچه‌های زری دو حیوان فرضی را نشان می دهد که در فردوس، برگهای درخت جاویدان را که در کنار آب حیات روئیده می خورند. در حدود 1200 سال پیش مسافران اروپایی این پارچه زربفت را به هنگام مسافرت به ایران به دست آورده و باقی مانده های صلیب مقدس را در آن پیچیده، همراه خود به کشور فرانسه برده و به کلیسای شهر نانسی در فرانسه هدیه کرده اند و امروز در همان کلیسا محفوظ است. در حدود 1200 سال قبل یک پارچه زربفت که یادگار هنر هخامنشی روی آن دیده می شود از ایران خریده شده و برای پوشانیدن روی قبر یکی از مقدسین کلیسای شهر «سانس» در فرانسه به کار برده شده و امروز در همان کلیسا محفوظ می باشد. نظایر این نقش هنوز روی چادر شبهای قاسم آباد و روی گلیم های بافته شده در نقاط مختلف ایران دیده می شود. از آن قدیم‌تر اطلاعی است که ما از زری های ایران داریم، و آن نقوش برجسته طاق بستان است که شاه را با لباسهای زربفت و زیبا، در دامنه کوه نشان می دهد، این نقوش متعلق به عهد ساسانی است.
در موزه کاخ کرملین در مسکو، چند قطعه لباس از زری ایران به چشم می‌خورد که در زمان صفویه در ایران بافته شده و به مسکو فرستاده شده. این زریها برای لباس تزارها و درباریان مسکو یا برای کشیشان و روحانیان به کار رفته شده است. به همین طریق در موزه ارمیتاژ در لنینگراد، قطعاتی از زری های عهد ساسانی و صفوی موجود است. در موزه استکهلم نیز لباده‌ای از عهد صفویه موجود است که معلوم نیست به چه طریق به آن محل رفته. درزمان‌ شاه‌ عباس‌ دوم‌ ،بافت‌ پارچه‌های‌ ارزشمند زربفت‌ و مخمل‌ زری‌ ، بادقت‌ و مهارت‌ ادامه‌ داشت‌ و باقطعاتی‌ از آنها نام‌ بافنده‌ آن‌ که ‌«غیاث‌ » بود نقش‌ بسته‌ است‌ در موزه‌ متروپولیتن‌ دو قطعه‌ کوچک‌ پارچه‌ ابریشمی‌ تاریخدار ، از زمان‌شاه‌ عباس‌ موجود است‌ که‌ روی‌ آنها نام‌ بافنده‌ شاه‌ حسین‌ و تاریخ‌ 1008 قمری‌ ( 1588 م‌ ) نقش‌ بسته ‌است‌ . مثلا"درموزه‌ «کوپریونیون‌ » دو قطعه‌ پارچه‌ ابریشمی‌ را می‌بینیم‌ که‌ روی‌ آنها، منظره‌ای‌ از داستان‌ لیلی‌ ومجنون‌ دیده‌ می‌شود.


وضعیت امروزی پارچه‌های زربفت
ایران قرن ها تولید کننده اصلی پارچه های زری برای دربارها و کلیساهای جهان، از لندن تا توکیو بوده است. پارچه های زربفت ایرانی در موزه های بزرگ جهان جای دارد و می طلبد توجه خاصی به این هنر داشته باشیم و ارزش بیشتری برای آن قایل شویم، چرا که بی توجه بودن به این امر مهم منجر به نابودی محض این رشته می شود. هنر زری بافی در حال حاضر در ایران در بدترین شرایط خویش در طول تاریخ دو هزار ساله آن است. اگر فقط بخواهیم تعداد دستگاه های بافت پارچه های زری را با دوره های قبل، مثلاً دوره صفویه مقایسه کنیم، متوجه این فرق فاحش و تأسف بار می شویم. اکنون نه تنها قدر و منزلت این هنر را کسی نم‌داند، بلکه عدم توجه ما، به نابودی این هنر با ارزش دامن می زند. این هنر پر ارزش اکنون مهجور و مظلوم واقع شده، ولی در دوره های گذشته هم پایه نگارگری، قلم زنی، سفال و… صاحب ارزش بوده و به آن پرداخته می شده است. اکنون کمتر کسی پیدا می شود که سختی های این کار را برای آموزش به جان بخرد. آکادمیک نبودن، نبود دسترسی به مواد اولیه مرغوب، منتقل نشدن هنر اساتید، حجیم بودن دستگاه نساجی، و عدم حمایت دولت همگی دست به دست هم داده اند برای اضمحلال این هنر کهن.

 

آشنایی با نحوه بافت
اصطلاحات بافندگی : قبل از آنکه به نقشه برداری از بافت های گوناگون زری بافی بپردازیم و قسمتهای مختلف آنرا بطور خلاصه شرح دهیم لازم است با اصطلاحات بافندگی آشنا شویم، در بافندگی رشته نخهاییکه طول پارچه را تشکیل می دهد (تار) و نخهاییکه در عرض پارچه قرار گرفته و به تار می پیوندد (پود ) می نامند برای اینکه پارچه ای بافته شود باید تارهای پارچه با پود آن بپیوندند برای حصول به این پیوستگی باید هر بار که ماکوی حامل پود در دستگاه رفت و آمد می کند قسمتی از تارها بالا بیاید و قسمت دیگر پایین بماند.
در فاصله این دو قسمت که آنرا (پا) می نامند پود جا میگیرد و همینکه پود بوسیله شانه فشرده شد پا عوض می شود یعنی دسته دیگری از پا ها بالا می آید و تار هاییکه بالا بوده اند پایین می روند بدین طریق است که میان تار و پود پیوستگی حاصل و پارچه بافته می شود و اصولا برای بافتن هر نوع زری و مخمل زری باید رشته های تارو پودکه در دستگاه بافندگی هر کدام محل خاص و هر محل اصطلاح مخصوص خود را دارد و در جای خود قرار می گیرد تا امر بافندگی امکان پذیر شود
چله کشی و اقسام آن :
چله کشی عبارت است از گذراندن تار از ورد ها طبق روش مخصوص . انواع و اقسام آن مطابق با تصویرهایی از چند نمونه بشرح زیر می باشد.


پس از آنکه چله کشی به پایان رسید باید کلیه تار ها را از شانه گذراند معمولا تار از شانه ای که در هر سانتی متر یا هر اینچ دارای دندانه های مختلف است می گذرد . ممکن است از هر دندانه شانه 1-2-3-4-5 تار یا بیشتر عبور داد و این کم و زیاد شدن تعداد تار بمقدار تارهای عرض پارچه ای که می خواهیم ببافیم بستگی دارد، پس کار شانه عبارت است از
1- عرض پارچه را ثابت نگه می دارد
2- پود ها را بطور یکنواخت پهلوی یکدیگر نگه میدارد


نقشه و علامات قراردادی :
نقشه عبارات است از طریقه پیوستن تار و پود ،که با دو روش نقشه بافت و حرکت وردها می باشد و بطور مختصر آنرا شرح می دهیم ، علامت قراردادی ، برای روش اول در موقع ترسیم نقشه پارچه بر حسب اینکه دستگاه حرکت ورد در طرف راست یا چپ دستگاه بافندگی قرار گرفته باشد، درهمان سمت نقشه چکشی ،خطوطی در امتداد وردها رسم می شود که هر یک نمایش یک تار یا یک دور رفتن یا برگشتن ماکو را نمایش می دهد بافتهای مختلف در زری بافی بسیار زیاد است و موارد استثنایی نیز در بافتها یافت می شود که در کتاب صد سال زری بافی ایران اثر استاد محمد طریقی بطور کامل و دقیق آمده است.


تهیه نقشه :
پس از اتمام طراحی بافت و مراحل مختلف چله کشی طرح و نقش مورد نظر توسط طراح که معمولا از بین اساتید بزرگ نقاشی می باشند تهیه می گردد و با توجه به تراکم تار و پود طرح مورد نطر به روی کاغذ شطرنجی انتقال داده می شود این کار توسط نقشه کشهاییکه کاملا به طرح و انتقال آن بر روی کاغذ شطرنجی آشنایی دارند انجام می گردد طراحان باید از همه نکات نقشه کشی اطلاع داشته باشند. پس از انتخاب طرح و انتقال آن روی کاغذ شطرنجی از طریق ریسمان کشی نقشه بافته می شود.
مراحل رنگرزی ابریشم
مراحل رنگرزی ابریشم و روشهای آن با رنگهای نباتی مهمترین عامل بوجود آوردن زیبایی پرشکوه و دلپذیر زری های ایران است رنگها معمولا از گیاهان گرفته می شوند و ماده رنگ کننده آنها از ریشه یا تنه درختان ، برگها ، گلها ، میوه ها یا پوست آنها باشد، بعنوان مثال رنگهای طبیعی که مورد استفاده بوده و اطلاعات کامل آنها در دسترس است عبارتند از:
1- پوست گردو
2- ریشه رناس
3- زرد چوبه
4- پوست انار
5 – زعفران
6- قرمز دانه
7- نیل
8- برگ سماق و غیره
9-اسپرک


دستگاه زری بافی ، وسایل و ابزار مورد نیاز
دستگاه زری بافی و مخمل زری از قدیم الایام از (چوب یا الوار) ساخته می شده ابزار و وسایل مورد نیاز نام و اصطلاح هایی را که بکار می رود بشرح تصاویر زیر جهت آگاهی و آشنایی بینندگان ، دانش پژوهان و علاقمندان تهیه و تقدیم می گردد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.