تفکیک مناطق بیابانی ایران از جنبه پوشش گیاهی

قلمرو گسترش گونه های گیاهی در بیابان

تعیین قلمرو گسترش هر یک از گونه های گیاهی همواره مورد نظر متخصصین جغرافیای گیاهی بوده است. مقایسه عرصه های گسترش گونه های گیاهی و تعیین حدود آنها برای گیاهشناسان زمینه های تحقیقاتی قابل توجهی بوجود آورده است.

حدود انتشار هرگونه گیاهی وضعیت تعادل یا بی ثباتی گیاه را مجسم می کند از این نظر احتیاجات زیستی گیاهان در انتشار جغرافیایی آنها تاثیر بسزایی دارد چنانکه عرصه انتشار گیاهان هالوفیت متناسب با وسعت زمین های شور است زیرا مهمترین عاملی که موجب تحدید پراکندگی این گونه گیاهان می شود میزان شوری خاک است. بدیهی است عامل دیگری که در تحدید انتشار این گیاهان موثر است میزان گرمای محیط است.

مثلا در مناطق سرد چون زمان مساعد برای رشد دانه ها بسیار کوتاه است ممکن است نمو گیاهان شورپسند با وجود زمین های نمکدار باز هم میسر نشود.به عقیده دوکاندول (به نقل از مبین 1360) غالب گیاهان، یک عرصه گسترش واقعی و یک عرصه گسترش احتمالی دارند. در قلمرو گسترش واقعی، انواع گونه مزبور وجود دارند ولی در قلمرو گسترش احتمالی که خیلی وسیعتر از اولی است وجود افراد گونه، حتمی نبوده و تنها شرایط مساعد محیط انتشار احتمالی گونه مزبور را امکان پذیر می نماید.بدیهی است عرصه انتشار ثابت همیشه محصور در عرصه گسترش احتمالی است.

ترسیم گسترش قلمرو جغرافیایی هر گیاه علاوه بر آنکه اطلاعاتی در باره نحوه پراکندگی هر واحد سیستماتیک به ما می دهد، نتایج عمده دیگری نیز از آن متصور است چنانکه با این روش در باره تاریخ و سن گیاه ، مرکز پیدایش و نحوه انتشار آن همچنین سرعت تکامل واحد مزبور می توان مطالب مفیدی بدست آورد.این موضوع نشان می دهد که عرصه انتشار جغرافیایی هر واحد سیستماتیک، یک قلمرو گیاهی ثابت و متوازن نبوده بلکه برحسب تغییرات اقلیمی ، زمین شناسی و حتی جهش های ارثی گروه های گیاهی این عرصه در تغییر و تکامل است و بر اثر تغییر شرایط عوامل محیطی ممکن است عرصه انتشار آن وسیعتر یا محدودتر شود. توجه به معیار هایی از این قبیل می تواند ما را در تفکیک مناطق بیابانی از عیر بیابان کمک کند. …..ادامه دارد.

گونه اسکمبیل در بیابان

در بحث جغرافیای گیاهی اغلب دیده می شود که اصطلاحات و تعاریف دارای مفهوم دقیق نیستند و گاهی موجب اشتباه و گمراهی می شوند. مثلا در تعریف بیابان که غالبا در نقاط مختلف جهان بعنوان مناطق بسیار خشک با آب و هوای بری شناخته می شود از لحاظ جغرافیای زیستی و اکولوژیکی نظیر یکدیگر نیستند.


بطور مثال در بیابان افریقا در بخش های شمالی و جنوبی و منطقه حد واسط با توجه به پراکنش زمانی باران سه نوع اقلیم قابل تشخیص است و در مقابل سه نوع رویش نیز در این منطقه دیده می شود بطوری که در شمال رویش هایی وجود دارد که از نظر خواسته های اکولوژیکی در مرز رویش های مدیترانه ای است زیرا همان مقدار کم بارندگی در فصل زمستان به زمین می رسد. درجنوب رویش هایی مشابه مرز نهایی منطقه حاره قرار دارد (باران در فصل گرما به زمین می رسد) و در بین این دو منطقه رویشی شمال و جنوب که باران بطور نامنظم و در تمام فصول سال به زمین می رسد، رویش های مخصوصی است که شامل گیاهان پست مانند قارچ ها و آلک های خاکی است (مبین 1360).

بدیهی است اکولوژی سه نوع رویش نامبرده از یکدیگر کاملا متمایز است این در حالی است که کل این منطقه تحت عنوان بیابان افریقا شناخته می شود.و از همین قرار می توان به بیابانهای ایران اشاره کرد که در مناطق مختلف از لحاظ نوع و تنوع پوشش گیاهی با یکدیگر متفاوتند آنچنانکه در دشت لوت (بر خلاف بیابانهای ساحلی)گیاهان بومی مخصوص ریگ های بلند لوت شناخته شده است که شمار آنها کم ولی ویژه همین نقاط بیابانی هستند در حالیکه از هر دو منطقه مذکور بطور عام تحت عنوان بیابان یاد می شود.

برای تفکیک مناطق بیابانی از غیر بیابان از معیار غنای رویشی نیز استفاده می شود. سرزمین گیاهی یا به صورتی ساده تر مناطقی که از نظر جغرافیای فیزیکی از هم متمایز می باشند شامل فلوری هستند که از نظر غنای گیاهی بسیار متفاوت می باشند و این اختلاف چه از نظر کمیت (شمار گونه ها) و چه از لحاظ کیفیت (خصوصیات سیستماتیک) قابل ملاحظه است بطور مثال دشت های پهناوری نظیر بیابانها شامل فلور بسیار فقیری بوده و بر عکس، جزایر و یا واحد های کوهستانی صاحب فلور بسیار غنی تری هستند. از این نظر می توان گفت، میزان موجودی گیاهی یک منطقه با وسعت آن نسبت مستقیم ندارد.

بطور مثال غنای گیاهی بیشتر جزیره هرمز (وسعت کم) نسبت به بیابان لوت (وسعت زیاد) و یا واحد کوهستانی مسلط به دشت کویر نسبت به این ناحیه بزرگ مؤید این مطلب است. به هر حال با بررسی و شناسایی گونه های مقاوم به شرایط خشکی، شوری و نوسانات دمائی می توان تا حدودی محدوده مناطق بیابانی را شناسایی نمود چرا که این گیاهان با ایجاد تغییرات خاص در شکل ظاهری خود، سازگاری مناسبی با شرایط حاد و شکننده مناطق بیابانی پیدا کرده اند.

برخی از این گیاهان با ذخیره آب در بافتهای گیاهی خود به شرایط کم آبی سازگار شده اند. برخی با انجام مکانیسمهای متفاوت با شرایط شوری آب و خاک سازگاری یافته اند و بالاخره بعضی از گونه های گیاهی این مناطق با کم کردن سطح برگها (فلسی یا خاری شدن آنها) و گسترش سیستم ریشه ای جهت استفاده از آبهای زیرزمینی در این مناطق ماندگار شده اند. مشاهده این گونه های بیابان روی که در نتیجه تعامل بسیاری از عوامل محیطی با یکدیگر ایجاد شده است، نشان می دهد که با شناسایی و حدود قلمرو گسترش آنها می توان اطلاعات لازم را برای تعیین قلمرو بیابانها بدست آورد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.