حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی ضرورت توسعه پایدار

حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی در عصر حاضر که دوران مبارزه با آلودگیهای زیست محیطی است، یک ضرورت حیاتی است.انجام چنین کاری منافع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بسیار زیادی دارد که به عنوان عاملی مؤثر نقش خود را در ایجاد و برقراری توسعه پایدار ایفا می‏کند.بهره‏برداری از منابع طبیعی گرچه آثار منفی دارد و موجب تخریب محیط زیست می‏گردد، امّا نمی‏توان آن را متوقف نمود، بلکه باید با پذیرش نظام خاصی از اخلاقیات با آن برخورد نمود.بدین‏سان می‏توان تا حد ممکن از وارد آوردن آسیب به محیط زیست و جاذبه‏های فرهنگی و طبیعی موجود در آن جلوگیری کرد.

تاکنون حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی بیشتر به عهده کشورهایی بوده که چنین ثروتهایی را در اختیار داشته‏اند، ولی پس از تصویب مقاوله‏نامه‏ای با عنوان‏

میراث جهانی، شامل ثروتهای فرهنگی و طبیعی که از مرزهای سیاسی و جغرافیایی فراتر رفته و ارزش جهانی کسب کرده‏اند، به جوامع بین‏المللی این امکان داده شده است تا در حفظ عناصر آن همکاری کنند.محیط زیست و میراث فرهنگی و طبیعی که هدیه الهی به بشر است به عنوان اندوخته‏ای بارور و موزه‏ای ماندگار و زنده برای انسان تشنه و حریص است، انسان مصرف‏کننده، سازنده و مخربی که سالهای متمادی همزیست با آن است، و اینک بیش از هر زمان دیگر به ارزش و اهمیت آن پی برده و برای حیات خود ناگزیر به حفاظت آن است و زمانی خواهد توانست به رشد و توسعه‏ای موزون، هماهنگ و پایدار دست یابد که با برنامه‏ریزیهای آگاهانه و عالمانه خود در حفظ و نگهداری آن بکوشد.

بیان مسأله

حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی برای تعادل بخشیدن به حیات انسانها و دستیابی به توسعه پایدار و سازمان‏یافته، که روند تکامل تمدن بشری را در پی خواهد داشت، از چنان اهمیتی برخوردار است که یک بسیج عمومی، جهانی، دولتی و مردمی را می‏طلبد. مردم باید محیطهای طبیعی و فرهنگی را به عنوان نهاد همبستگی معنوی در اجتماعات محلی خود تلقی کنند و بپذیرند که همان‏گونه که با انهدام و تخریب محیط طبیعی زندگی بشر به خطر می‏افتد، ویرانی میراث فرهنگی و تاریخی نیز زندگی معنوی را به مخاطره می‏افکند.امروزه در تمامی کشورها اهمیت حفاظت از محیط زیست که میراث طبیعی و فرهنگی در آن جای گرفته بر همگان روشن است.

افزایش بی‏رویه جمعیت، افزایش مصرف انرژی، افزایش دمای کره زمین، تخریب جنگلها و مراتع، از بین رفتن گونه‏های متفاوت گیاهی و حیوانی، بیابانزایی و پیشروی کویر، کاهش ذخایر آبهای زیرزمینی، شور شدن آبهای سطحی، فرسودگی و انهدام بناهای تاریخی و آثار فرهنگی، بهره‏برداری بی‏رویه از طبیعت و رها کردن انواع آلاینده‏ها در محیط زیست(زباله‏های اتمی، بیمارستانی، کارخانه‏های صنعتی)و مصرف بیش از حد سموم و مواد شیمیایی آثار زیانبار و خسارات جبران‏ناپذیری را به بار خواهد آورد(1/ص 8).

باید به دقت بر روی آثار به جای‏مانده از گذشتگان که امروزه ما امانت‏دار آن هستیم، تأمل کنیم و آنها را بشناسیم و ضمن حفاظت، مرمت و نگهداری آنها، با ارائه طرحهای نو، به ایجاد آثار جدید اقدام بنماییم به‏طوری که تفاوتهایی با آثار پیشینیان ما داشته باشد، زیرا اگر امروزه چنین کاری انجام نشود، نسل حاضر نمی‏تواند چیزی را به آیندگان بسپارد.

اعتقادات دینی و ملی و فرهنگی ما نیز توجه خاصی به خلاقیت، ابتکار و حفظ و نگهداری میراث زیست محیطی و آثار فرهنگی دارد.روند تخریب منابع طبیعی، آلودگیهای زیست محیطی، از بین رفتن آثار فرهنگی و یادمان‏های تاریخی، توسعه موزون را در یک کشور به توسعه ناهماهنگ سوق می‏دهد(4/ص 58).بنابراین ضرورت انجام کار کاملا احساس می‏شود و وظیفه کلیه دست‏اندرکاران اعم از سیاستگذاران، مدیران اجرایی، پژوهشگران، استادکاران و هنرمندان است که به‏طور واقع‏بینانه و آگاهانه به مسائل مربوط به میراث فرهنگی و طبیعی و حفاظت آنها برای دستیابی به توسعه پایدار در کشورهای خود بپردازند و نهایت تلاش و کوشش خود را در راه رسیدن به اهداف مورد نظر بنمایند.

قبل از اینکه وارد بحث اصلی یعنی ضرورت توجه به امر حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی برای تحقق یافتن توسعه پایدار شویم، توسعه‏ای که برقراری عدالت اجتماعی و رابطه عادلانه انسان با محیط زیست یکی از مهمترین مظاهر فرهنگی آن است، به تعاریف و مفاهیمی که در این خصوص به کار گرفته می‏شوند اشاره می‏کنیم.

میراث فرهنگی و طبیعی بیان‏کننده پیشینه تاریخی، تمدن و فرهنگ و جاذبه‏های طبیعی هر کشوری است که شکل‏گیری و به وجود آمدن آن در طی سالیان متمادی صورت گرفته است.نیروها و عواملی که پدیدآورنده این‏گونه آثار طبیعی و انسانی هستند در طول زمان و در شرایط مکانی خاص خود عملکردهای متفاوتی داشته‏اند و آنچه که ما امروزه شاهد آن هستیم و تحت عنوان میراث طبیعی و فرهنگی از آن نام می‏بریم در بعد طبیعی آن حاصل تأثیر عوامل طبیعی بر یکدیگر و دخل و تصرفات عوامل انسانی بر آنها است که چشم‏اندازهای متنوعی را به وجود آورده است و به لحاظ داشتن ویژگیهای خاص خود از دیگر پدیده‏های طبیعی متمایز است.این‏گونه پدیده‏ها

در گذشته‏های دور نیز در گوشه و کنار کشورهای مختلف جهان وجود داشته ولی مطالعات چندانی بر روی آنها صورت نگرفته و در دهه‏های اخیر با پیشرفتی که در همه علوم حاصل شده است پژوهشگران علوم زمین به اهمیت آنها پی برده و کار مطالعاتی خود را در مورد بررسی، شناسایی و معرفی آنان به جهانیان شروع کرده‏اند.پژوهش در مورد چنین پدیده‏هایی به قدری حایز اهمیت است که یونسکو از این‏گونه آثار تحت عنوان میراث طبیعی نام برده و کلیه کشورهای جهان را بر آن داشته است که در حفظ و حراست از آنها بکوشند، زیرا این پدیده‏های طبیعی فقط متعلق به یک کشور خاص نیست، بلکه متعلق به کره خاکی است و کره خاکی نیز زیستگاه تمامی مردم جهان است و در صورتی که به محیط زیست آسیبی وارد شود، بازتابهای این آسیب را تمامی انسانها احساس خواهند کرد(7/ص 31).

در بعد انسانی-فرهنگی نیز آثار مادی و معنوی به جامانده از پیشینیان ما حاصل تلاشهای مستمر، فنون، مهارت‏ها، ابتکارات، خلاقیت‏ها و برخوردهای اجتماعی فرهنگی آنان بوده است.ناگفته نماند که در ابداع این‏گونه آثار، گذشتگان ما از شرایط طبیعی حاکم در محل سکونتشان تأثیر پذیرفته‏اند و در ارتباط با آنچه که محیط طبیعی در اختیارشان قرار داده فعالیت می‏کرده‏اند.مسافرتهای تجاری و جابه‏جایی کالا، همچنین مهاجرت استادکاران از منطقه‏ای به منطقه‏ای دیگر و یا از محلی به محل دیگر، خود موجب تبادل اطلاعات و کسب تجربه برای آنان شده و موجب پیدایش نوآوریها گردیده است که با عناوین مختلف از آنها نام برده می‏شود و امروزه بدان میراث فرهنگی می‏گویند.میراث فرهنگی شامل تمدن‏های باستانی و ویژگیهای خاص آنها مثل عادات محلی، آداب مربوط به خوراک و پوشاک، سبک‏های معماری، موسیقی، هنر، زبانهای محلی و ارزشهای اخلاقی و معنوی است.میراث فرهنگی حافظه جمعی 1 یک ملت است (3/ص 40).و می‏توان آن را توسعه داد، همان‏گونه که انسان با طبیعت در رابطه است و به منظور رفع نیازهای خود در محیط دخل و تصرف می‏کند و طبیعت نیز در محیطهای انسانی تأثیرگذار است، در نتیجه آثار به جای مانده از انسان و پدیده‏های موجود نیز در ارتباط با هم عملکرد داشته و نمی‏توان آنها را به‏طور مجزا مورد مطالعه و بررسی قرار داد.

بنابراین میراث طبیعی و فرهنگی نه تنها جدای از یکدیگر قابل بحث و بررسی نیستند، بلکه در کنار هم و با تأثیرپذیری از یکدیگر توانسته‏اند چشم‏اندازهای متفاوت و متنوعی را به وجود آورند.از طرفی بین ویژگی چشم‏اندازهای طبیعی و تداعی معنوی رابطه نزدیکی وجود دارد، به بیان دیگر دیدگاه قدیمی درباره رابطه جدا نشدنی زمین و روح این نظریه را تقویت می‏کند که میراث طبیعی و فرهنگی در یک مجموعه پیوسته وجود دارند، این مجموعه که در محیطهای طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی یافت می‏شوند از چنان اهمیتی برخوردارند که تأمل، بررسی و تحقیق در مورد آنها، راه‏حل‏های ممکن را برای دستیابی به توسعه پایدار فراهم می‏سازد(3/ص 46). یکی از مهمترین پیش شرطهای تحقق توسعه پایدار در هر جامعه‏ای موقعیت فرهنگی آن جامعه است.امروزه تمدن هر کشوری بر پایه فرهنگ مردم آن استوار است.فرهنگ نیز مجموعه به هم پیوسته‏ای از ارزشهای مادی و معنوی است و محیط هم در مقابل آن تأثیرپذیر است.به یقین هویت فرهنگی افراد یک جامعه نیز تحت تأثیر محیط پیرامون آنها شکل می‏گیرد و تأثیر عوامل محیطی را در شکل‏پذیری فرهنگ یک جامعه نمی‏توان نادیده گرفت.

فرهنگ نشان‏دهنده حرکت و پویایی جوامع انسانی است.فرهنگ رابطه عادلانه بین انسان و طبیعت است.فرهنگ آگاهی فرد از شخصیت خود به عنوان یک موجود متفکر و دارای اندیشه و آگاهی از روابط خود با دیگران در جامعه و با محیط طبیعی است.انسان فرهیخته هم فردی است که موقعیت و جایگاه خود را در می‏یابد و حقوق دیگران را محترم می‏شمارد.فرهنگ ادراک شخصی هر فرد از زندگی روزمره خود است که با گذشت زمان و از طریق آموزش و کسب تجربه شکل آن تکامل می‏یابد، «توسعه فرهنگی نیز از حقوق و تعهدات تمامی ملت‏هاست.همه فرهنگ‏ها ضمن تنوع و پراکندگی بسیار زیاد و تأثیرات متقابلی که بر یکدیگر دارند، بخشی از میراث مشترکی را می‏سازند که به تمامی نوع بشر تعلق دارد.عوامل محیطی نیز که در طرز تفکر و نگرش انسانها مؤثر واقع می‏شوند، زمینه شکل‏گیری فرهنگ‏ها را در این رابطه به وجود می‏آورند که از محیطی به محیط دیگر متفاوت است.ازاین‏رو در شکل‏گیری فرهنگ‏ها عوامل محیطی و انسانی به‏طور مشترک ایفای نقش می‏کنند.به عبارتی فرهنگ نوعی رفتار با طبیعت است و تقویت هویت فرهنگی نیز گویای این نکته است که رابطه بین

انسان و طبیعت یک مسأله فرهنگی است و از توجه به محیط طبیعی ناشی می‏شود و چون بین تولید مادی، خلاقیت هنری، ارزشهای معنوی و ارتباط با طبیعت پیوندی اساسی وجود دارد، حفاظت از محیط زیست که عاملی برای توسعه پایدار محسوب می‏شود، می‏باید در قلمرو سیاستهای فرهنگی صورت گیرد و مدیریت بر منابع طبیعی نیز باید بر مبنای ارزشهای فرهنگی استوار باشد.توسعه کامل هم زمانی حاصل خواهد شد که محیط طبیعی و فرهنگی با هم مرتبط باشند و به این ترتیب حفظ شوند.لازمه تحقق این هدف داشتن اخلاق زیست محیطی 1 برای تمامی اقشار یک جامعه در یک کشور و در مقیاس جهانی، کره زمین است.اخلاق زیست محیطی رفتار مطلوب بشری نسبت به محیط زندگی او اعم از محیط طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است»(3/ص 68)و در صورتی که افراد یک جامعه چنین خصوصیاتی داشته باشند، شرایط لازم برای توسعه پایدار فراهم خواهد شد.بنابراین بین فرهنگ و توسعه پیوند عمیقی وجود دارد و جدایی این دو از یکدیگر موجب خسارتهای زیادی خواهد شد. امروزه رشد مادی ناشی از توسعه به بهای خرابی و از بین رفتن محیط طبیعی حاصل شده است.این رفتار نوع بشر است که با از بین بردن برخی از سنت‏های فرهنگی خود به محیط زیست آسیب رسانده است.هرچند که امروزه به واسطه آثار و تبعات توسعه مادی با انهدام محیط زیست روبه‏رو هستیم ولی با پذیرش اخلاق زیست محیطی و تثبیت نوع خاصی از اخلاقیات نظری که بتواند بعد فرهنگی را تقویت کند، آثار منفی توسعه بر محیط زیست کاهش خواهد یافت و فقط از طریق توسعه فرهنگی است که می‏توان از محیط و تمامی ابعاد آن به بهترین شکل محافظت نمود.به محض تحقق چنین امری محیط نیز به سهم خود سبب گسترش ارزشهای فرهنگی می‏شود.ارزشهایی که می‏توان آنها را با توجه به مناسبات بین انسان و طبیعت و نظارت بر پیشرفت فنی در فرآیند توسعه ادغام نمود.

برای بسیاری از مردم واژه توسعه تداعی وجود اقتصاد در حال رشد، فن‏آوری پیشرفته، صنعت بدیع، کشاورزی سودآور و صلح و آرامش پایدار است که انگیزه ثروت مادی است، در حالی که هدف، دستیابی به رشد و توسعه‏ای بسامان، متعادل و

است که در برگیرنده تمام جنبه‏های زندگی و مهمترین آنها برقراری عدالت اجتماعی است.«توسعه باید بر محیط طبیعی و محیط اجتماعی اثر مثبت داشته باشدو سلامتی جسمی و روحی انسانها را تضمین کند.سلامت عبارت از وضعیت پایدار از خوب بودن در بوم‏سازگان‏های(اکوسیستم‏های)پایدار، در جهان پایدار است.انسان سالم را باید در محیط زیست سالم جست‏وجو کرد.محیط زیست سالم را هم انسان سالم می‏سازد.» (5/ص 51).بنابراین یکی از اهداف توسعه پایدار، ساختن انسانهای سالم و اعتلای کیفیت زندگی است.انسانهایی با جسمی سالم و استوار، اندیشه‏ای پویا و روحیه و روانی شاد و توأم با رضایت خاطر مد نظر است، از این جهت برای حفظ خودمان باید به طبیعت احترام بگذاریم و برای حفظ خودمان باید همه فرهنگ‏ها را محترم شماریم. توسعه اقتصادی، فنی، اجتماعی تنها در صورتی تحقق خواهد یافت که محیطهای طبیعی، فرهنگی و خانوادگی موجود نیز مورد توجه جدی قرار گیرند.باید روحیه عدالت‏خواهی و همبستگی ارزشهای فرهنگی تمام جوامع را محترم شمرد.پیشرفت اقتصادی به هیچ قیمتی نباید بر اخلاقیات و عدالت اجتماعی غلبه کند.وظیفه هر فردی از جامعه نیز باید در مترادف ساختن توسعه و فرهنگ باشد.

«اصولا وقتی که شهروندان درباره جهان اطراف خود چیزهای بیشتری یاد می‏گیرند و هر یک از آنها در زمینه فعالیتهای مورد نظر، بخشی از فرهنگ جهانی می‏شوند و وقتی که شهرنشینان فرهنگ خود را غنی می‏سازند آنگاه نسبت به لزوم حفظ محیط طبیعی و اجتماعی هوشیار می‏شوند.»(8/ص 27).بنابراین برای حفظ بنیانهای جامعه، افزایش آگاهیهای عمومی ضروری است، تا بتوان کیفیت زندگی و توسعه فرهنگی را بهبود بخشید.از طریق آموزش و تعمیم روشهای ارتباطی نیز توسعه فرهنگی تقویت خواهد شد و این امر به سهم خود کمک خواهد کرد تا از محیط زیست بهتر حفاظت شود و شرایط توسعه پایدار فراهم آید.

توسعه پایدار باید بتواند راهبردها و ابزار لازم را برای رفع نیازهای اساسی انسان فراهم سازد.تلفیق حفاظت و توسعه، دستیابی به عدالت اجتماعی، حفظ یگانگی بوم‏شناختی و تنوع فرهنگی از اساسی‏ترین این نیازهاست.در سطح اجرایی می‏توان برای توسعه پایدار چهار بعد به هم پیوسته را باز شناخت.ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی که با هم مرتبط و به‏طور نسبی بر یکدیگر تأثیرگذارند.برای‏

اینکه توسعه در درازمدت پایدار باشد باید بین این چهار بعد تعادل وجود داشته باشد. آنچه که در مفهوم توسعه پایدار اهمیت دارد و به عنوان یک ضرورت باید از آن نام برد، این است که توسعه پایدار بر همبستگی میان نسل‏ها تأکید دارد، مبتنی بر آینده‏نگری است و به آیندگان می‏اندیشد، از امکانات موجود در حد نیاز و بر حسب ضرورت استفاده می‏کند و با تأکید بر بعد فرهنگی اظهار می‏دارد، کره زمین و منابع طبیعی موجود در آن فقط متعلق به یک نسل نیست، بلکه آیندگان نیز باید به نحو مطلوب و عادلانه از آن بهره جویند.ازاین‏رو اخلاق زیست محیطی حکم می‏کند که نسل کنونی بیش از حد در منابع طبیعی و حیاتی کره زمین دخل و تصرف نکند، بلکه در حد نیاز از آن بهره‏برداری کند و این امانت را که از گذشتگان به ما رسیده است با شرایط مطلوب به آیندگان بسپارد. آنچه که اکنون در اکثر کشورهای جهان مشاهده می‏شود این است که روابط و فعالیتهای اقتصادی انسانها بر روابط اجتماعی و فرهنگی آنان حاکمیت دارد و معیار و ارزش‏گذاری انسانها عوامل مادی است.در چنین جوامعی بحث توسعه پایدار به نتیجه‏ای نخواهد رسید و نه تنها تحقق نخواهد یافت، بلکه آینده آن جوامع را نیز به سوی بحران و نابسامانی سوق خواهد داد.

پس، از هم اکنون با تکیه بر ارزشهای والای انسانی و هویت فرهنگی افراد هر جامعه باید از توانمندیهای آنان به عنوان نیروهای کارآمد در جهت ایجاد عوامل مؤثر برای دستیابی به توسعه پایدار استفاده نمود.بی‏تردید ادامه حیات طبیعی، متناسب و منطقی هیچ جامعه یا ملتی بدون رعایت اصول و مبانی حاکم بر فرآیند اقتصاد فرهنگی نیست، اقتصاد فرهنگی ذاتا نیازهای جوامع انسانی را تأمین خواهد نمود.منظور از اقتصاد فرهنگی آن دسته از فعالیتهایی است که انسانها در محیط زیست خود بر پایه معیارها و بنیانهای اصولی و اعتقادی، با در نظر گرفتن ارزشهای معنوی و مادی به انجام می‏رسانند در اقتصاد فرهنگی هدف برقراری عدالت اجتماعی انسانها با یکدیگر و با محیط زیست خودشان است و به این اصل اعتقاد دارند که محیط زیست اعم از طبیعی یا انسانی خاستگاه اصلی و مداوم توسعه است.ازاین‏رو«اولین گام در فرآیند توسعه پایدار، شناسایی محیط زیست طبیعی و حفاظت از آنچه که در آن نهفته، یعنی میراث طبیعی و فرهنگی است.خاصه اینکه ما اکنون در جهانی زندگی می‏کنیم که با اوایل قرن‏

حاضر بسیار متفاوت است.توسعه شهرنشینی و گسترش بی‏رویه و نابسامان شهرها، عدم توجه به مکان‏یابی صحیح تأسیسات صنعتی، آلودگیهای زیست محیطی، خصومتها و جنگهای مصلحانه و گسترش بدون برنامه گردشگری تهدیدی برای میراث فرهنگی و طبیعی است.»(6/ص 51).ریشه اقدامات دفاعی از میراث فرهنگی مانند اقداماتی که برای ممنوعیت معاملات قاچاق و خلاف قانون آثار هنری و گنجینه‏های معماری طراحی شده‏اند، در هوشیاری گسترده جامعه و آگاهی از مسائل روز نهفته است و به این دلیل است که آموزش و اطلاعات در بسیج عقاید عمومی نقش قاطعی را ایفا می‏کند و لازم است همه منابع فنی، سنتی و فن‏آوری‏های جدید را برای حفظ میراث، فرهنگی و طبیعی به کار گرفت تا به این میراث حیاتی مجدد بخشیده شود.در فرهنگ توسعه پایدار نیز هدف این است که میراث طبیعی و فرهنگی آسیبی وارد نشود.ازاین‏رو مراقبت از میراث طبیعی و فرهنگی بخش لازم یک سیاست فرهنگی است.«دولت‏ها برای حفظ میراث فرهنگی و طبیعی خود باید به اقدامات لازم مبادرت ورزند، به خصوص در جاهایی که به واسطه غفلت، آداب و رسوم و سنن شفاهی در معرض خطر و نابودی تدریجی است و عمل به این سنن کاملا در حال منسوخ شدن است.وقتی که انسانها و جوامع به تحسین و قدردانی از زیبایی مناظر طبیعی، حیات نباتی و حیوانی، اماکن باستانی، خانه‏های قدیمی، نقاشیها و مجسمه‏های زیبا، موسیقی، فرهنگ و ادبیات عامه و نظایر آن بپردازند، در آن صورت طرفدار سرسخت محافظت نیز خواهند شد.پیدایش این روحیه نتیجه طبیعی پیوند نزدیک بین زیبایی، فرهنگ، محیط، هنر، طبیعت و میراث به جامانده از گذشتگان است که باید به تقویت آن پرداخت.

هر منطقه و کشوری باید پدیده‏های اجتماعی خاص خود را که در آنها رسوم گذشته باقی مانده است، حفظ نمایند.متأسفانه در خیلی از کشورها رسوم ملی کنار گذاشته شده‏اند، افسانه‏ها در حال از بین رفتن هستند و خانواده‏هایی که قبلا به‏طور محکم به هم پیوسته بودند اکنون در حال از هم گسستن هستند، گرچه بعضی از سازمانهای دولتی و غیر دولتی علاقه‏مند به حفظ میراث فرهنگی، تلاش می‏کنند فرهنگ و سنت‏های جامعه را بهتر بشناسانند و در صدد احیای آن برآیند، اما به لحاظ بی‏اطلاعی نسلهای کنونی از ارزش و اهمیت میراث فرهنگی و کم‏توجهی دولتها به این‏ امر مهم سبب شده است این‏گونه آثار و ارزشهای مادی و معنوی در معرض خطر نابودی قرار گیرند و کم اهمیت جلوه داده شوند.»(3/ص 40).اکنون محافظت از میراث فرهنگی را از نظر قانونی، کنوانسیون لاهه و حفظ جایگاههای طبیعی و فرهنگی را کنوانسیون میراث جهانی بر عهده دارد.«مهمترین کارهای کنوانسیون میراث جهانی، پیوند میراث فرهنگی و طبیعی است.کنوانسیون پاسخگوی نیاز جهانی برای حفظ آن دسته از دارایی‏های طبیعی و فرهنگی است که متعلق به تمامی انسانهاست و میراث جهانی را تشکیل می‏دهد.کنوانسیون در حالی که به ضرورت اختیارات مستقل دولتهای ملی احترام می‏گذارد، اعضا را تشویق می‏کند که بر حفظ میراث فرهنگی و طبیعی خود متعهد شوند.کنوانسیون به علت تأکیدی که بر حفظ و ارائه جایگاه میراث جهانی برای نسلهای حال و آینده دارد می‏تواند برای پیشبرد توسعه پایدار، کمکهای مؤثرتری به کشورهای جهان بنماید.یکی از نقاط مهم کنوانسیون میراث جهانی که تا امروز به‏طور جدی به کار گرفته شده، نقشی است که در بالا بردن میزان آگاهی مردم از اهمیت میراث جهانی ایفا می‏کند.برای پیگیری اهداف حفاظتی و مراقبت مطلوبتر، کوشش زیادی از سوی برخی طرف‏های ذی‏نفع از جمله یونسکو، اتحادیه جهانی حفاظت از طبیعت 1 مرکز مطالعات بین‏المللی برای حفاظت و بازسازی اموال فرهنگی 2 و شورای بین‏المللی یادمان‏ها و جایگاهها 3 در دست انجام است و در این زمینه کارهای بسیاری باید صورت گیرد.تعیین معیارهای بین‏المللی حفاظت هنوز در دست بررسی است و باید از سوی کمیته میراث جهانی به‏طور رسمی تأیید شود، مرحله بعد آموزش و تربیت مسؤولانی برای مدیریت جایگاههای میراث جهانی و بازدیدکنندگان این جایگاههاست و آن وقت است که کمیته میراث جهانی قادر خواهد بود دولتهای ملی را به گونه‏ای‏عینی مسؤول مدیریت جایگاههای میراث جهانی بشناسد.باید به مناسبات میان حفاظت و توسعه توجهی درخور شأن و ارزش و اهمیت آنها ابراز شود»(2/ص 4).مقتضیات میراث فرهنگی و طبیعی را باید از همان نخستین مراحل برنامه‏ریزی اقتصادی و برنامه‏ریزی آمایش سرزمین در سطوح منطقه‏ای و ملی در نظر گرفت و از این طریق

می‏توان تا حدی تضمین کرد که مسؤولان و دست‏اندرکاران میراث طبیعی و فرهنگی با رعایت کامل ارزشهای فرهنگی از شرایط لازم برای دستیابی به نتایجی مناسب که از لحاظ اقتصادی کارسازند، برخوردار شوند.بنابراین باید به این واقعیت پی برد که اگر بخواهیم به توسعه‏ای پایدار، موزون و عادلانه دست یابیم می‏بایست، اقدامات زیادی را در سطوح ملی و جهانی انجام دهیم و این کار مستلزم یک سیاستگذاری واقع‏بینانه و عالمانه و همکاری تمامی ارگانهای دولتی، سازمانها، مراکز علمی و پژوهشی، بخش خصوصی و نیروهای کارآمد مردمی است.

نتیجه

ایجاد تعادل در زندگی انسانها بر روی کره زمین ضرورتی اجتناب‏ناپذیر است پس برای دستیابی بدان باید تلاش نمود و از اندیشه‏های نیروهای کارآمد مردمی و متخصصان آگاه و مطلع استفاده کرد.روشهای دستیابی به توسعه پایدار گوناگون و متفاوت‏اند و با توجه به بسترهای کاری و فعالیتهای موردی هر جامعه و در رابطه با امکانات بالقوه طبیعی و انسانی موجود در هر کشوری اتخاذ می‏شوند.میراث فرهنگی و طبیعی از جمله عواملی هستند که به‏طور مشترک و در کنار عوامل دیگر می‏توانند سهم مؤثری در توسعه پایدار داشته باشند.لذا برای ایفای نقش خود به‏طور مستمر ضرورت حفاظت آنها کاملا مشهود است.بحران محیط زیست در سطح جهانی خسارات جبران‏ناپذیری به بار آورده است.بحرانی که شاید نتوان راه‏حلی برای آن پیدا کرد، ولی آنچه مسلم است سیاساگذاری واقع‏بینانه اداره‏کنندگان جهان و دولتمردان کشورها، نهادهای مدنی به ویژه سازمانهای غیر دولتی، به همراه توانمندیهای تخصصی اندیشمندان و صاحبنظران خواهد توانست از میزان بحرانهای موجود بکاهد و مانع از تشدید آن شود. ضمن اینکه آگاه‏سازی جوامع نیز در خصوص اهمیت حفاظت و نگهداری از محیط زیست و میراث ارزشمند فرهنگی و طبیعی موجود آن به این مسأله کمک خواهد کرد. امروزه تداوم حیات فرهنگی و اجتماعی انسانها در صورتی امکان‏پذیر است که به اهمیت زیستگاههای خود پی برده و در نگهداری چشم‏اندازهای زیست محیطی خود بکوشند و به ارزش پدیده‏های موجود در آن واقف باشند، زیرا آثار موجود باقی‏مانده بر روی کره مسکون هر لحظه ممکن است در معرض خطر جدی قرار گیرند، به‏طوری که

ایجاد یا احیای مجدد آن دیگر امکان‏پذیر نخواهد بود و با نابودی آن هویت فرهنگی و بسترهای زیست محیطی مناسب از بین خواهند رفت و توسعه‏ای ناپایدار حاکم خواهد شد که خطرهای جدی آن آیندگان را بیشتر تهدید خواهد کرد.

پژوهش در مورد حفاظت از میراث فرهنگی، طبیعی و محیط زیست برای تداوم بقای انسان به قدری حایز اهمیت است که یونسکو تمامی کشورهای جهان را بر آن داشته است که روشهای نوینی را برای حفظ و حراست آنها به کار گیرند.بدون تردید عامل توسعه فرهنگی نیز می‏تواند از میراث طبیعی و فرهنگی محافظت کند و در این ارتباط، محیط نیز خود سبب گسترش ارزشهای فرهنگی می‏شود که این امر یکی از مهمترین اهداف توسعه پایدار است، زیرا زمانی که افراد یک جامعه فرهنگ خود را غنی می‏سازند نسبت به لزوم حفظ میراث طبیعی و مسائل زیست محیطی خود آگاه می‏شوند، در این مورد بر نقش آموزش نیز در تمامی سطوح باید تأکید شود، زیرا آموزش موجب رشد و توسعه فرهنگی خواهد شد و آثار مثبت خود را به دنبال خواهد داشت، در فرهنگ توسعه نیز هدف این است که میراث فرهنگی و طبیعی آسیبی وارد نشود.از این‏رو مراقبت از میراث فرهنگی و طبیعی بخش لازم یک سیاست فرهنگی است و دولتها در این خصوص می‏توانند بسیار کمک کنند و مؤثر واقع شوند.امروزه کنوانسیون میراث جهانی پاسخگوی نیاز جهانی برای ثروتهای طبیعی و فرهنگی است که به تمامی انسانها تعلق دارد و نه تنها به اختیارات مستقل دولتهای ملّی احترام می‏گذارد، بلکه کشورهای جهان را تشویق می‏کند که امر حفاظت از میراث طبیعی و فرهنگی خود را جدی بگیرند.کنوانسیون میراث جهانی در بالا بردن آگاهیهای مردمی در سراسر جهان نقش بسیار مؤثری را ایفا می‏کند و برنامه‏های متنوعی را در دستور کار خود قرار داده است که تماما اهداف توسعه پایدار را به دنبال دارند.

پی نوشت

(؟)باید توجه داشت که در حال حاضر سه مکان بزرگ باستانی و تاریخی کشورمان، یعنی چغازنبیل، تخت جمشید و میدان نقش جهان در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیده است.

منابع

1-پاپلی یزدی، محمد حسین.«اهمیت مسأله محیط زیست»، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی ، سال دهم، شماره 1، بهار 1374.

2-پیام یونسکو، «میراث جهانی، میراثی برای همه»، سال بیستم، شماره 219، اوت 1988، شهریور 1367.

3-ژرژ تومه، توسعه فرهنگی و محیط زیست، ترجمه محمود شارع‏پور، مرکز پژوهشهای بنیادی، زمستان 1373.

4-سازمان پارکها و فضای سبز شهر تهران، فصلنامه علمی و آموزشی فضای سبز، سال اول، شماره چهارم، پاییز 1372.

5-سازمان حفاظت محیط زیست، فصلنامه علمی محیط زیست، شماره سوم، پاییز 1373.

6-سازمان حفاظت محیط زیست، فصلنامه علمی محیط زیست، شماره سوم، پاییز 1376.

7-یونسکو، طبیعت و منابع(فصلنامه پژوهشهای محیط زیست و منابع طبیعی)، شماره 6، سال 1375.

8-یونسکو، طبیعت و منابع(فصلنامه پژوهشهای محیط زیست و منابع طبیعی)، شماره 7، سال 1376.

نظرات بسته شده است.