مساجد استان خراسان شمالی، جنوبی و رضوی

مسجد جامع گوهر شاد، مشهد

By گروه کویرها و بیابان‌های ایران

December 29, 2011

مسجد گوهرشاد یکى از مشهورترین مساجد ایران است.  این بنا که در مجموعه معمارى حرم مطهر امام رضا(ع) واقع است از ضلع شمالى به دارالسیاده و دار الحفاظ از سمت جنوب به صحن قدس و از غرب به صحن امام و از جهت شرق به سمت شیخ بهایى محدود است.  

 مسجد گوهرشاد به همت گوهرشاد آغا، دختر امیر غیاث الدین ترخان در دوران حکمرانى همسرش شاهرخ بن تیمور گورکانى و فرمانروایى بایسنقر در خراسان در سنه 818 ه. ق توسط معمار چیره دست عصر تیمورى قوام الدین بن زیدالدین بن طیان شیرازى با استفاده از آجر و گچ ‌پى ریزى گردید و بعد از سه سال ساختمان آن به اتمام رسید.

مساحت کل این مسجد 9410متر مربع مى باشد و داراى گنبد فیروزه ای بزرگ، یک صحن، چهار ایوان و هفت شبستان بزرگ است.

 ایوان مقصوره

در دو طرف ایوان مقصوره دو مناره زیبا، ‌هر یک به بلندى 40 متر قرار دارد. کتیبه اى به خط« بایسنغر» میرزاى تیمورى که از خوشنویسان مشهور زمان خود بوده است، ‌در حاشیه دهنه ایوان به یادگار مانده است.  در ایوان مقصوره این مسجد، منبر صاحب الزمان(ع) قرار دارد. این منبر در سال 1243 ه. ق به شیوه منبت کارى از چوب گردو  ساخته شده است و آهن‌ومیخ‌در آن بکار نرفته است.

 

ایوان شمالی

ایوان شمالى مسجد گوهرشاد یا دار السیاده با توجه به کتیبه پیشانى سر در به سال 1087 ه.ق در زمان شاه سلیمان صفوى بنا گردیده است.

 

 کتابخانه مسجد گوهرشاد

این مسجد کتابخانه‌ایعمومى نیز دارد  که داراى 34650جلد کتاب است.  کتابخانه قدیمى در ضلع شرقى صحن امام خمینى قرار داشت و سابقه تاسیس آن به سال 618 هجری قمری مى رسید که به دلیل افزایش تعداد کتابها و مراجعین، ‌ساختمان جدید کتابخانه به نام کتابخانه مرکزى بین بست طبرسى و بست بالا با پیش‌بینى 5 میلیون جلد کتاب ساخته شد و در سال 1374شمسى افتتاح گردید. کتابخانه مرکزى با ظرفیت یک میلیون جلد کتاب (قابل افزایش تا 5 میلیون جلد ) هم اینک متجاوز از نیم میلیون جلد کتاب به 43 زبان رایج دنیا را دارا مى باشد که حدود 32هزار نسخه آن خطى، ‌1000 نسخه عکسى و بقیه چاپى است.  از بین کتب چاپى تعداد 35هزار نسخه آن به زبانهاى خارجى است که علاوه بر آن حدود 27 هزار حلقه میکروفیلم از نسخه هاى خطى نفیس این کتابخانه و سایر کتابخانه هاى داخل وخارج کشور از جمله اسپانیا در آن قرار دارد.

 این موزه یکى از زیباترین و غنى ترین موزه هاى ایران به شمار مى رود.  ساختمان موزه در ضلع شرقى صحن« امام خمینى» قرار دارد و قدمت اشیاء‌ آن به قرن ششم هجرى مى رسد از آثار بى نظیر این موزه اولین سنگ مرقد امام هشتم (ع) است که به خط کوفى برجسته در سال 516ه. ق با نهایت ظرافت حجارى شده است.

همچنین چندنمونه از کاشیکاریهاى نقش برجسته معروف  به کاشى سنجرى از قرن ششم و یک سنگاب بزرگ که در سال 597 ه. ق از سنگ سیاه یک پارچه  با زیباترین نقوس اسلیمى تراشیده شده است در این موزه نگهدارى مى شود.  موزه آستان قدس به جهت انتساب به حضرت امام رضا (ع) هر سال صدها هزار دیدار کننده دارد.  مجموعه قالیها،  قالیچه ها و زربفت هاى آن که پوشش قبر حضرت رضا (ع) بافته اند و در نوع خود منحصر به فرد است در این موزه نگهدارى مى شود.  این زربفت ها متعلق به قرون 11و 12و 13 هجرى است.  از جمله آثار نفیس این موزه کتیبه هائى است که بخط علیرضا عباسى نوشته شده است.

 

عشق گوهر شادى

 اول – آورده اند که گوهر شاد خاتون همسر شاهرخ تیمورى زنى مومن و پارسا بود . مى خواست در کنار حرم امام رضا علیه السلام مسجدى بنا کند . چون مى خواست عمل صالحى انجام دهد به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. و اخلاق اسلامى و یاد خدا را رعایت کنید .

 دوم – گفته اند او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد مى آورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند . بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم ….

 سوم – روایت کرده اند که گوهر شاد روزى طبق معمول براى سرکشى کار ها به محل مسجد رفت . در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و کارگر جوانى چهره او را دید . جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهر شاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که مریض شد و و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد.

 مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهر شاد برساند .وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست . او موضوع را به گوهر شاد گفت و منتظر عکس العمل گوهر شاد بود.

 ملکه با خوشرویى گفت این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلو گیرى کنیم ؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى فبل از آن باید دو کار صورت بگیرد . یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز . اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پدیرى کار خود را شروع کن.

 جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده حالش خوب شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم . او رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال گوهر شاد باشد .

  روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد . قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد .

 جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهر شاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگو اولا از تو ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با تو ندارم.

 قاصد گفت منظورت چیست ؟ مگر تو عاشق گوهر شاد خانم نبودى ؟؟ جوان گفت آنوقت که عشق گوهر شاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ولى اکنون دلم به عشق خدا مى طپد و جز او معشوقى نمى خواهم . من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام مى گیرم . اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم .