ویژگی های بیابان های ایران

الف) وضعیت بیابان های ایران

قسمت اعظم سرزمین ایران تحت سلطه سلول های پرفشار مجاور حاره ای قرار دارد. استقرار این سلول ها حاکمیت کم آبی را در این سرزمین توجیه می کند.

از طرفی حجم و ارتفاع کوهستان ها از جمله عواملی هستند که یکپارچگی کمربند پرفشار را از هم گسیخته و اغلب نفوذ توده های هوای مرطوب غربی و نفوذ توده های سرد شمالی و یا گرم جنوبی را به داخل ایران میسر می سازد. از سوی دیگر عامل بری بودن و در پناه سدهای کوهستانی قرار گرفتن تعدادی از چاله های داخلی ایران، نقش پرفشارهای مجاور حاره ای را تشدید و تقویت نموده است به طوری که در نامساعدترین شرایط در مشرق ایران، بیابان لوت به عنوان یکی از خشن ترین چهره های بیابانی دنیا ظاهر شده است. بنابراین ناهمواریها به دو صورت متضاد در تعدیل و یا تشدید کم آبی در ایران نقش دارند.   عامل ارتفاع نقش مثبت و امتداد ناهمواری ها در زمینه خشکی هوا نقش منفی را بعهده دارند.

 

در تقسیم بندی سرزمین های کم آب دنیا، کشور ما جزء زیر رده «ایران- هندی» است که به چهار ناحیه زیر تقسیم شده است :

1.      فلات ایران

2.      دشت کویر

3.      دشت لوت

4.      بلوچستان

 

مجموعه بیابان های ایران جزء بیابان های گرم مجاور حاره ای است،‌ اما حضور ودخالت پاره ای از عوامل جغرافیایی از جمله حجم و امتداد ناهمواری ها، ارتفاع و عرض جغرافیایی و مجاورت با اقیانوس هند و بالاخره تغییراتی در شرایط اقلیمی حاکم بر آنها، درهر یک از حوضه های بزرگ،‌خصوصیات نسبتاً ویژه ای را بوجود آورده است.

  

تعاریف بیابان:

بیابان مفاهیم وسیعی را شامل می شود. در اغلب زبان های اروپائی واژه Desert برای بیابان بکار می رود ولی در گذشته دور این واژه به کویر ترجمه شده که صحیح  و    نمی باشد. هنگامی که این کلمه به صورت صفت بکار رود مفهوم غیبت انسان در محیط را دارد و حتی گاهی بدون هیچ توجه به مفهوم بی آبی، دریا را نیز به بیابان تشبیه    کرده اند.

بیابان برای ما ایرانیان کلمه آشنایی است. این کلمه همواره منطقه ای خشک، کم آب و فاقد شرایط مناسب زیستی را در ذهن القا می کند. این واژه در زبان فارسی کهن به نام (( ویاپان )) یعنی جای بی آب، در زبان عربی کلمه (( صحرا )) و در زبان اردو  بیابان به معنی (( منطقه بدون جنگل )) بکار برده شده است.

اگر منظور از بیابان عدم حضور انسان و یا بصورت کلی تر عدم حیات باشد در این صورت سطح وسیعی از کره‌زمین بیابان است. (مثلاً نواحی وسیعی در قطبین و اعماق اقیانوس ها و قلل مرتفع پوشیده از برف و …)

 

اگر بیابان را سرزمین هایی بدانیم که برای زندگی انسان مناسب نیست، بسیاری از پدیده های نامساعد طبیعی را باید به این وسعت افزود متأسفانه فعالیت های کنترل نشده و غارت های بی حساب انسان روز به روز محیط زیست را محدودتر می نماید و برگسترش بیابان ها در مفاهیم فوق می افزاید.

 

تصور عامه از بیابان چنین سرزمینی است: کاهش پوشش نباتی، کمبود یا فقدان شبکه های آب جاری، وجود واحدهای کوچک و پراکنده و متکی به چشمه های کم آب و اغلب شور، فراوانی ماسه ها و طوفان های ماسه ای وجود کویر و یا باتلاق و …

 

برای دسترسی به تعریف بیابان در مفهوم جغرافیائی (اقلیمی- پیکرشناسی- زیستی و ..) باید در جستجوی ارزش هایی باشیم که داده های این دسته از علوم در اختیار قرار میدهند.

از نظر اقلیم شناسان خشکی هوا یکی از ویژگیهای اقلیم بیابانی سرد یا گرم است. علت کمبود بخار آب در جو بیابانی بارش اندک در این نواحی است و سایر ویژگی ها تابعی از این عامل می باشد. در واقع خشکی هوا علت کمبود بارندگی است.

از نظر پیکرشناسی زمین، به علت ضعف پوشش گیاهی، خاک فقیر و کم ضخامت بیابان ها به سرعت از بین می روند، سنگ های عریان در برابر عوامل تخریب قرار دارند  وسیلاب های مهیب و اتفاقی نقش تخریب توسط آب را در حاشیه بیابان ها به عهده دارند.

بیابان های واقعی قلمرو تسلط باد است و اشکال کاوشی و تراکمی ماسه عوارض اصلی را تشکیل می دهند.

 آنچه مسلم است بارش و دما (اقلیم) و شکل زمین (فیزیوگرافی و مرفولوژی) دو عامل اساسی در پیدایش بیابان های طبیعی بوده اند.

شکل گیری بیابان های طبیعی در ایران از دوران سوم زمین شناسی (دوره نئوژن) آغاز و تا پایان دوران چهارم ادامه داشته است.

دخالت های مفرط انسان نیز سبب پیدایش بیابان های دست ساز بشر شده است. تاریخ طولانی استفاده از سرزمین باعث می شود که به راحتی نتوان مرز عوامل طبیعی و فرهنگی  و انسانی را در تعاریف بیابان مشخص نمود.

ارزیابی منابع موجود راجع به مفاهیم و ویژگیهای بیابان حاکی ازآن است که تعریف جامع و واحدی برای بیابانها ارائه نشده ودربیان شاخص ها ومفهوم مشترک از پدیده بیابان منابع مختلف ،دیدگاههای متفاوتی را ارائه کرده اند.دراین زمینه هریک از دانشمندان علوم مختلف به فراخور حال دغدغه های خویش از دیدگاه تخصصی خودوویژگی مناطق بیابانی را برشمرده اند.از این نظر با رعایت دیدگاههای مختلف قلمرو مناطق بیابانی محدوده های متفاوتی را نشان می دهد. تعیین قلمرو بیابانها نیازمند دستیابی به اطلاعاتی از پارامترهای محیط طبیعی است که اثر متقابل آنها به صورت مشترک درپیدایش ویژگیهای محیط طبیعی وازجمله بیابانها دخالت تام دارند.به همین دلیل آن دسته از علوم زمین که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم درمطالعه شرایط بیابانی سهمی دارند باید دراین گونه بررسی ها موردتوجه باشند.مهمترین زمینه ها با رعایت روابط علت ومعلولی به ترتیب شامل: زمین شناسی، اقلیم شناسی، آب شناسی، پیکر شناسی زمین(ژئومورفولوژی)، خاک شناسی وپوشش گیاهی می باشند.باعنایت به اینکه بخش وسیعی از سرزمین ایران به دلیل ویژگیهای خاص جغرافیایی درقلمرو مناطق بیابانی قراردارند وبراساس مستندات موجود این مناطق در حال گسترش نیزمی باشند، اطلاع ازچگونگی میزان کمی وموقعیت مکانی عوارض بیابان وبه طورکلی قابلیت ها وتوانایی های محیط وانعکاس تلاشهای متنوع انسان درآن اهمیت فراوانی دارد.توجه به این مساله که درحال حاضر مراکز مهم انسانی وصنعتی(ازجمله پایتخت ایران) درقلمرو بیابانها قراردارند براهمیت این گونه مطالعات می افزاید.

برای بیابان تعریف های مختلفی ارایه شده است مثلا دانشمندان گیاه شناس معتقدند بیابان ها مناطقی هستندکه دارای فقرشدید پوشش گیاهی هستند، یعنی از لحاظ تنوع   گونه ای وتراکم گیاهی بسیار فقیرهستند.

 

اکولوژیست ها معتقدند، بیابان ها اکوسیستم هایی هستندکه تولید نسوج گیاهی به حداقل می رسد یعنی از نظر تولید انرژی شیمیایی فقیرهستند.

خاک شناسان عرصه هایی که قوه بارخیزی یاتولید رابه دلیلی ازدست می دهند، یا   خیلی پایین می آیند بیابان نام نهاده اند ویژگی این خاکها عموماً شامل: نفوذپذیری ضعیف، موادآلی پایین، لایه های تجمع نمک درسطح، رس های کم توسعه یافته، ظرفیت پایین تبادل کاتیونی، رنگ قرمز تیره وتوسعه کم افق های خاک است.

 

ژئومرفولوگ ها جهت طبقه بندی بیابانها از اختصاصات ساختاری ومورفوژنیک استفاده کرده باتلفیق تعدادی از عوارض ژئومرفولوژی خاص بیابان از جمله کویرها، تپه های ماسه ای، بدلندها، رخنمونهای سنگی، مخروط افکنه های آبرفتی، کالوت ها، گلاسی ها وامثال آنها براساس ویژگی موادسطحی وشعاع وعملکرد فرایندهای رودخانه ای وبادی اقدام به تقسیم بندی بیابانها نموده اند.

زمین شناسان مناطقی رابیابان می دانندکه واجد سازندهای زمین شناسی شور وتبخیری(املاح گچ ونمک) هستندوازنظر پوشش گیاهی نیزفقیرند.

 

براساس متداول ترین تعریف، بیابان منطقه سردیاگرم ولی رویهم رفته خشکی است که درآن محیط ازنظر تراکم وتنوع پوشش گیاهی بسیارفقیراست.البته گاهی در بیابان برکه های آب یا توده هائی از علف به طور پراکنده دیده می شود ولی به طورکلی اصطلاح بیابان به مناطقی اطلاق می شودکه به هرعنوان شرایط آب وهوایی وزمینی برای گیاه وجانورسخت وطاقت فرسا است.درچنین مناطقی معمولا فرسایش بادی به طور وسیع عمل می نماید وباعث خسارات هنگفتی به مزارع وابنیه وراههای ارتباطی می شود.تپه های ماسه ای که معمولاً فاقد پوشش گیاهی ویاهرگونه لایه یاطبقه مشخصی می باشند باوزش باد جابه جاشده وبه صورت توده های عظیمی از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل می شوند همچنین این جابجایی، زمین های زیادی را که درزیرتپه ها و     توده های ماسه ای قرارگرفته است بدون استفاده می گذارد.ناگفته نماندکه آب نیز درمناطق بیابانی گاهی اوقات باعث خسارات جبران ناپذیرمی شود.شکل حرکت آبهای روان درمناطق خشک به صورت یک سیلاب شدیدوکوتاه مدت ظاهرمی شودکه درنتیجه اثرمشترک جریانهای موقتی حاصل از رگبارها وشرایط مساعد سطح زمین به وجود می آید.

 

سطوح خشک وعریان مناطق بیابانی، به غیرازخاکی که از زمین های ماسه ای تشکیل شده است نسبت به آب غیرقابل نفوذ است وآب باران حتی به مقدارکم نیز دراین زمین فرونمی رود و روی آن می ماند.

تعاریف متعددی از دیدگاه دانشمندان، اقلیم شناسان و کارشناسان در مورد بیابان ارائه شده است:

 

§   گوسن در سال 1952 بیابان را مناطقی تعریف کرده است که متوسط بارندگی سالانه آن کمتر از 25 برابر درجه حرارت سالانه باشد.

§   طبق تعریف کوپن، بیابان منطقه ای است که میزان باران بیشتر از 10 و کمتر از 20 برابر متوسط حرارت سالانه می باشد.

 

بعدها کوپن فرمول پیشنهادی را به این شرح اصلاح و تکمیل نمود:                                      

§     پرفسور لانگ مناطق بیابانی را مناطقی می داند که باشد.

§   دومارتن برای تعریف مناطق بیابانی فرمول  را پیشنهاد کرده است. در این فرمول n تعداد روزهای بارانی و P متوسط بارندگی در روز و T متوسط دما در دوره مطالعه است. فرمول دومارتن پیشرفته در فعل معیارهای شناخت بیابان آمده است.

§   آمبرژه رابطه  را پیشنهاد داده است که P متوسط باران سالانه به میلی متر،‌M میانگین ماکزیمم درجه حرارت گرم ترین ماه سال و m میانگین مینیمم درجه حرارت سردترین ماه سال می باشد.

تعریف بیابان که برای امور اجرایی ملاک عمل قرار می گیرد به شرح ذیل می باشد:

 

«بیابان به سرزمینی گفته می شود که در مناطق خشک، نیمه خشک و خشک    نیمه مرطوب واقع گردیده و فاقد پوشش گیاهی پایا بوده و یا میزان آن در حدی است که بهره برداری از آن در شرایط طبیعی به صرف و صلاح نمی باشد.»

 

در دستورالعمل تشخیص و نحوه واگذاری اراضی بیابانی و کویری تبصره‌5 ماده 34 ذیل قانون حفاظت و بهره برداری از جنگل ها و مراتع کشور آمده است.

ماده2ـ منظور از اراضی بیابانی در این دستورالعمل، اراضی است که دارای مجموعه مشخصات زیر باشد:

1-2- نسبت بارندگی به تبخیر و تعرق کمتر از 2/0 باشد.

2-2- درصد تاج پوشش گیاهان پایای آن کمتر از 10% و در مناطقی که رژیم رطوبتی خاک اکوئیک باشد این درصد تاج پوشش کمتر از 25% باشد.

3-2- رژیم رطوبتی خاک با توجه به تعاریف مندرج در (Soil Taxonomy) اریدیک (Aridic) توریک (Torric) یا اکوئیک (Aquic) باشد.

 

مناطق خشک :

تعریفی که برای مناطق خشک به کار می رود به لحاظ مفاهیم گوناگونی که درباره خشکی و معیارهای سنجش آن وجود دارد، متفاوت است. در بیابان تعریفی که از مناطق خشک آمده است متکی بر تعریف UNEP از خشکی است. بر این اساس:

مناطق خشک جهان نقاطی هستند که نسبت میزان میانگین ریزش بارش سالانه(P) به میانگین میزان تبخیر و تعرق سالانه(PE) در یک دوره آماربرداری سی ساله (1980-1951) کمتر از 65/. بوده است. لازم به یادآوری است که محاسبه مقدارPE با استفاده از فرمول تورنوایت صورت گرفته است.مناطق خشک را می توان به حوزه های فراخشک، خشک و نیمه خشک و خشک نیمه مرطوب تقسیم نمود.

حوزه اقلیمی

P/PE

درصد پوشش جهانی

فراخشک

05/.

5/7

خشک

20/.-05/.

5/12

نیمه خشک

50/.-21/.

5/17

خشک نیمه مرطوب

65/.-51/.

9/9

 

این مناطق شامل مناطق قطبی و نیمه قطبی نمی گردد.

 

بیابانهای ایران از نظر منشأ و مبدأ پیدایش به دو گروه عمده تقسیم می شوند:

بیابانهای طبیعی یا تاریخی

بیابانهای با منشا انسانی

 

بیابان های طبیعی آن دسته از اراضی بیابانی هستند که در اثر شرایط جغرافیایی خاص مانند محدودیت ریزش های جوی، تغییرات شدید و دراز مدت اقلیمی، وجود  لایه های ضخیم گچ و نمک و سایر شرایط ژئولوژیکی به وجود آمده اند. بیابان های با منشأ انسانی سرزمین های بیابانی یا شبه بیابانی هستند که در اثر دخالت های انسانی و عمدتاٌ بهره برداری بی رویه بوجود می آیند که تحت عنوان پدیده بیابان زایی یا تخریب اراضی در مناطق خشک، نیمه خشک تا خشک نیمه مرطوب مطرح می گردد.

بعضی از اشکال اراضی بیابانی با منشأ انسانی در کشور به شرح زیر می باشد:

 

1ـ اراضی بایر و غیر حاصلخیز:

در این اراضی قشر روئین خاک که بیشترین مواد غذایی و رطوبت را در اختیار گیاه قرار می دهند در اثر فرسایش بادی و ابی و یا جابجایی و برداشت از بین رفته و تنها خاک بدون توان تولید بیولوژیکی باقی می ماند. این نوع اراضی بیشتر در دامنه های شیب دار و در نواحی مسطح و هموار و یا زمین هایی که تحت کشت دیم هستند مشاهده می گردد.

 

2ـ اراضی تخریب شده:

در این گونه اراضی پوشش گیاهی به عنوان سپر محافظ خاک و نیز منبع با ارزش علوفه ای بر اثر چراهای بی رویه،‌بوته کنی، شخم غلط ی آتش سوزی از بین رفته است. متأسفانه مساحت اینگونه اراضی در کشور قابل ملاحظه می باشد.

 

3ـ زمین هایی که غیراصولی آبیاری می شوند:

اینگونه اراضی در اثر نامناسب بودن زهکشی یا آبیاری با آب شور به تدریج به اراضی بیابانی تبدیل می شوند، مانند دشت قزوین و دشت خوزستان

 

4ـ اراضی جنگلی تخریب شده:

در این اراضی به دلیل قطع درختان جنگلی و تبدیل آنها به اراضی زراعی و تغییر کاربری و چرای دام، با کاهش تولید بیولوژیک در معرض فرسایش و تخریب قرار گرفته و بیابان زایی حاصل می شود.

 

5ـ مزارع روستایی و روستاهای رها شده:

به دلیل مهاجرت و خالی شدن روستاها از سکنه، اراضی آنها در معرض تخریب و فرسایش قرار گرفته و تبدیل به اراضی لم یزرع و بی حاصلی می شوند که خاک آن توان تولید را از دست داده و روند بیابان زایی آنها آغاز می گردد.

 

6ـ تخریب ناشی از معدن کاوی و صنعت:

در شرایط فعلی بیش از 1800000 هکتار از عرصه های منابع طبیعی زیر پوشش معدن کاوی قرار دارد و سالیانه حدود هزارهکتار نیز به این بخش افزوده می گرد.

 

7- تبدیل اراضی مولد به اراضی غیرمولد:

توسعه شهرها و روستاها، احداث جاده ها، ایجاد مراکز و پادگان های نظامی و سایر موارد دیگر از جمله این موارد است.

 

همچنین بیابان های ایران را می توان به دو گروه اصلی تقسیم نمود:

1-   بیابان های ساحلی

2-   بیابان های داخلی

 

الف) بیابانهای ساحلی

بیابان های ساحلی بصورت نواری شرقی- غربی با پهنایی نابرابر از بندر گواتر در مشرق تا خوزستان در جنوب غرب ایران در سواحل شمالی دریای عمان و خلیج فارس گسترده شده است.

 

بزرگترین مشخصه این بیابان ها که مهمترین عامل تفکیک آنها از بیابان های داخلی نیز می باشد، وجود رطوبت نسبی بالا به ویژه در فصل گرم به علت مجاورت با اقیانوس هند و جهت بادهای مرطوب دریایی در فضای این بیابان می باشد.

 

حضور این پدیده موجبات تغییرات چشمگیری را در نحوه دخالت فرآیندهای حاکم بر نواحی کم آب بوجود می آورد. تراکم پوشش گیاهی را افزایش داده و میزان تبخیر را کاهش می دهد. در بیابان های ساحلی بر اثر جذب رطوبت هوا بوسیله خاک، قشر سطحی نسبتاٌ سختی تشکیل می شود. اما در بیابان های داخلی چنین قشر سطحی سختی با ترکیب کانی شناسی متفاوت بر اثر تبخیر شدید یعنی دقیقاً‌ در جهت عکس تحول پدیده بیابان های ساحلی بوجود می آید.

پهنای این بیابان در ارتباط با شرایط توپوگرافی متفاوت است. زمانی که کوهستان ها تا نزدیکی ساحل پیش آمده باشند عرض آن کاهش می یابد (استان ساحلی) و گاهی که توپوگرافی به صورت جلگه هموار ظاهر شود تا دهها کیلومتر به سمت شمال توسعه می یابد (خوزستان).

با توجه به موقعیت جغرافیایی و دخالت عوامل محلی، این نوار ساحلی را به دو بخش متمایز شرقی و غربی می توان تقسیم نمود.

بخش شرقی شامل سواحل دریای عمان در استان سیستان و بلوچستان و بخش غربی، سواحل شمالی خلیج فارس از تنگه هرمز تا خوزستان را در بر می گیرد.

 

ب) بیابان های داخلی

این بیابان ها در مرکز و مشرق و جنوب شرقی ایران به صورت حوضه های بسته مستقل یا نیمه مستقل پراکنده شده اند. رشته های مرکب چین خورده و شکسته با توجه به روند ساختمان های اصلی و ناحیه ای این چاله ها را از یکدیگر جدا ساخته اند.

چون تعدادی از این چاله ها حداقل از اواسط دوران سوم به صورت حوضه هایی مستقل شکل گرفته اند لذا تمام بیابان ها سرنوشت زمین شناسی مشابهی نداشته اند. بلکه هر حوزه بر اساس شرایط حاکم به نحوی در حال تحول بوده است. تمام این     چاله ها در اواخر دوران سوم محل تمرکز رسوبات تخریبی یا تبخیری بوده اند و از ساختمان زمین شناسی یکسانی برخوردار نمی باشند.

چون تعدادی از این چاله ها حداقل از اواسط دوران سوم به صورت حوضه هایی مستقل شکل گرفته اند لذا تمام بیابان ها سرنوشت زمین شناسی مشابهی نداشته اند. بلکه هر حوزه بر اساس شرایط حاکم به نحوی در حال تحول بوده است. تمام این چاله ها در اواخر دوران سوم محل تمرکز رسوبات تخریبی یا تبخیری بوده اند و از ساختمان زمین شناسی یکسانی برخوردار نمی باشند، لذا رسوبات داخلی آنها در برابر حرکات زمین ساخت پلیوکواترنر به صور متفاوتی تغییر شکل یافته اند. بطور مثال بلوک نیمه سخت لوت که زیربنای بیابان های طبس، لوت و جازموریان را تشکیل می دهد، مانع انعکاس این حرکات در رسوبات سطحی خود شده و دشت های هموار را بوجود     آورده اند در صورتیکه رسوبات سایر چاله های بیابانی کم و بیش تحت تأثیر حرکات   زمین ساخت قرار گرفته و اغلب به شدت چین خورده اند.

 

توپوگرافی هموار و وسعت قابل توجه و بالاخره ارتفاع کم بعضی از این     حوضه ها (دشت کویر- دشت لوت- جازموریان و ..) در تشکیل و تقویت سلول های پرفشار مجاور حاره ای بسیار مؤثر بوده و از آنجا که منشأ جریان های مرطوب از شمال غربی و غرب فلات ایران است ناچار در حرکت به سوی مشرق و جنوب شرق، توده های هوای مرطوب قسمت اعظم رطوبت خود را از دست می دهند.

به عبارت دیگر هر چه به مشرق ایران نزدیک می شویم درجه بری بودن هوا افزایش می یابد و نقش آن در تشدید شرایط بیابان زایی حوضه ها ظاهر می شود.

 

ارتفاعات شمالی- جنوبی کرمان در مشرق حوضه‌لوت و امتداد شرقی- غربی البرز در جنوب دریای خزر به صورت دیواره های عظیمی مانع ورود جریان های مرطوب به حوضه های مجاور خود می شوند و در نتیجه این کوهستان ها در برابر جریان های مرطوب،‌ به عنوان عامل تشدید کننده دیگری نقش خود را به حوضه های مجاورش تحمیل می کند.

با در نظر گرفتن مسائل متنوع زمین ساختی و اقلیمی حاکم بر فلات ایران، مجموعه حوضه های بیابانی داخلی را به دو گروه زیر تقسیم می کنند:

1ـ بیابان های گرم:

این بیابان ها با تابستانهای گرم و زمستانهای معتدل علاوه بر دخالت شرایط اقلیمی، تحت تأثیر عوامل جغرافیایی بیابان زایی نیز قرار دارند (در پناه سدهای کوهستانی). مهمترین عامل تفکیک این بیابان ها ارتفاع آنها از سطح دریاهای آزاد است. به طوریکه پست ترین آنها گرمترین بیابان ها نیز می باشد. لوت 56 متر، جازموریان 350 متر و طبس و مرغاب کوه در این قلمرو قرار دارند.

 در فصل سرد سال هر چند امکان چند روز یخبندان در حاشیه‌ آنها وجود دارد اما هرگز بارش های محدود جوی به صورت برف نازل نمی شود. قلل مرتفع حاشیه این بیابان ها را برای مدتی محدود تاجی از برف می پوشاند (سیرج- کله خوانان- شتری- خاش کوه).

از لحاظ شرایط اقلیمی از جمله میزان و رژیم بارندگی، تبخیر و درجه حرارت از یک طرف و رطوبت فیزیکی خاک از سوی دیگر با هم تفاوت دارند. همین تفاوت ها      می تواند مبناءتقسیم آنها به زیر گروههای محلی باشد. مشخص ترین چهره از این بیابان ها دشت لوت است.

2ـ بیابان های نسبتاً‌ گرم:

سایر بیابان های مرکزی و شرقی ایران در این گروه قرار دارند. در این بیابان ها تابستانهای گرم و خشک و زمستان های سرد و نیمه  خشک حکمفرماست چون محور ارتفاعات حاشیه این بیابان ها در امتداد جریان های مرطوب قرار دارند و از ارتفاع چندانی نیز برخوردار نمی باشند، بنابراین نفوذ توده های هوای نیمه مرطوب و سرد و خشک در فصل زمستان به داخل آنها شرایطی غیر از بیابان های گرم را بوجود می آورد. عرض جغرافیایی و ارتفاع کف این بیابان ها در تشدید سرما در زمستان مؤثر است. در زمستان حتی در پست ترین نقاط این بیابان ها ولو برای مدت نسبتاً‌کوتاه یخبندان اتفاق می افتد و اغلب سطح بیابان ها را قشر نازکی از برف می پوشاند. بهترین نمونه این بیابان ها دشت کویر است که از وسیع ترین بیابان های ایران نیز می باشد.

مطالعه بیابان ها در دنیا از زمان استعمار اروپائیان در افریقا آغاز شده است.آنها برای نیل به اهداف خود مطالعات زیادی انجام داده اند،‌لیکن اغلب مطالعات جامع نبوده و از دیدگاههای متفاوتی انجام گرفته است. اقلیم شناسان،‌ژئومرفولوژیست ها، زمین شناسان، گیاه شناسان و اکولوژیست ها هر یک عقاید خود را اعمال می نمایند. با توجه به شرایط سرزمین ایران این معیارها  می بایستی برای شناخت بیابان های ایران مد نظر قرار گیرد:

الف) معیارهای آب و هوائی و اقلیمی

ب) معیارهای مربوط به زمین (که شامل: زمین شناسی، ژئومرفولوژی و خاک شناسی است.)

ج) معیارهای اکولوژیکی و پوشش گیاهی

         

معیار آب و هوا:

علیرغم مطالعات گسترده اقلیم شناسان در مورد شاخص های آب و هوایی مناطق بیابانی جهان، اختلاف نظر و ارقام متفاوتی وجود دارد. به همین جهت شاخص های اقلیمی متفاوتی ارائه شده است.

بعضی مانند گوسن بارندگی و دما را مبنا قرار داده و یا آمبرژه مناطقی که بدون بارش باشند را بیابان می نامند، تورنوایت تبخیر و تعرق بالقوه را معیار قرار می دهد، همچنین فائو مناطقی را که متوسط بارندگی سالانه آن کمتر از 200 میلی متر است بیابان اطلاق می کند.

بنابراین با توجه به موارد فوق و در نظر گرفتن اینکه با یک یا دو عامل نمی توان شرایط یک اکوسیستم را معین نمود و از طرف دیگر آمار و اطلاعات آب و هوایی ناقص و یا اغلب مناطق بیابانی ایران فاقد آمار و اطلاعات کامل می باشند، عوامل ذیل مورد بررسی قرار می گیرند:

الف) میزان بارش:

–   بیابان های ساحلی که از سواحل دریای عمان در جنوب شرقی تا سواحل خلیج فارس در جنوب غربی ادامه دارد. میزان متوسط بارندگی سالیانه حدود 200 میلی متر در نظر گرفته می شود.

–   بیابان های داخلی که مساحت نسبتاً وسیعی را در استان های سمنان،‌مرکزی، قم، اصفهان، یزد، کرمان،‌جنوب خراسان و سیستان و بلوچستان می پوشاند،‌میزان بارش سالیانه کمتر از 150 میلی متر پیشنهاد می شود. از ویژگی های بارش در این مناطق، شدت بارش و پراکندگی نامنظم بارندگی در طول سال است.

ب) درجه حرارت مطلق:

بیشتر از 40 درجه سانتیگراد در نظر گرفته می شود.

ج) تبخیر:

میزان تبخیر بین 15 تا 20 برابر در بعضی موارد استثنایی بیشتر از 20 برابر میزان بارش سالیانه در نظر گرفته می شود.

–   همچنین بر اساس رابطه (فرمول پیشنهادی یونسکو)  (نسبت بارندگی به تبخیر و تعرق پتانسیل کمتر از 3% باشد).

 

د) رطوبت نسبی:

بیابان های ساحلی: میزان رطوبت نسبی متوسط سالیانه بیشتر از 80%

بیابان های داخلی: میزان رطوبت نسبی متوسط سالیانه بین 15 تا 50 درصد تغییر می کند.

هـ ) باد:

باد به عنوان عامل مهم تخریب و فرسایش خاک عمل می کند که مهمترین عمل آن فرسایش بادی و ایجاد تپه های ماسه ای است.

 

و) فرسایش آبی:

در بعضی نواحی به صورت ایجاد سیلاب و همچنین فرسایش خندقی می تواند مورد توجه قرار گیرد.

تعیین نوع اقلیم:

برای تعیین نوع اقلیم فرمول های مختلف ارائه شده است که هر فردی با سلیقه خود و یا بر اساس آمار و اطلاعات هواشناسی فرمول اقلیمی خاصی انتخاب می کند. با توجه به اینکه آمار بارندگی و دما در اغلب ایستگاههای مناطق بیابانی ایران وجود دارد، پیشنهاد می شود از فرمول های زیر برای تعیین شدت خشکی استفاده شود:

الف: فرمول ژیاکوب  که در آن:

P ـ بارش متوسط سالیانه به میلی متر

T ـ متوسط حداکثر دما به سانتی گراد

t ـ متوسط حداقل های دما به سانتی گراد

 

ب: فرمول سیلیانت  که در آن:

P ـ بارش متوسط سالیانه به میلی متر

t ـ دمای روزانه بیش از 10 درجه سانتی گراد

 

ج: فرمول گوسن:  و استفاده از منحنی آمبروترمیک برای مشخص نمودن فصول خشک و مرطوب

د: فرمول دومارتن:  که در آن:

Ai ـ شاخص خشکی

Pـ میزان بارندگی به میلیمتر

T ـ نرمال سالیانه دما

اقالیم خشک در این تقسیم بندی با ضریب کمتر از 10 مشخص می شوند. دو مارتن آستانه هایی از ضریب خشکی Ai را برای مرزهای اقلیمی انتخاب و 7 نوع اقلیم از خشک تا بسیار مرطوب را تعیین نموده است.

آقای دکتر علی خلیلی استاد دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران در طرح جامع آب کشور، محدوده های مناطق بیابانی را در دو اقلیم خشک و فراخشک تعیین نموده است.

اقالیم فراخشک با وسعت 573884 کیلومتر مربع (5/35%) بزرگترین سطح از اراضی کشور را پوشانده که نواحی تحت پوشش این اقلیم در دو بخش از کشور گسترش دارند.

 

الف- نواحی دشت خوزستان در منتهی الیه جنوب غربی کشور از جنوب بستان تا دهانه اروند رود و تا نواحی خور موسی گسترش دارد.

 

ب- جزایر و سواحل خلیج فارس و دریای عمان از شرق دیر تا مرز ایران و پاکستان و تا حدود بیرجند ادامه می یابد، سپس نواحی بیابان لوت به چاله رفسنجان،‌ جازموریان و از حدود تراب تا ایرانشهر، بخش های مرکزی کویر نمک کال شور،‌دشت کویر، کاشان، جنوب ورامین، سیرجان و بخش های غیرکوهستانی استان های یزد و اصفهان زیر پوشش این اقلیم قرار گرفته است.

 

اقالیم خشک مساحتی حدود 472562 کیلومتر مربع (12/29%) از مناطق کشور را پوشانده است که پس از اقلیم فراخشک بیشترین مساحت را به خود اختصاص داده است به طوری که مرز شمالی آن از جنوب قصرشیرین، شمال دهلران، دزفول،‌ غرب مسجد سلیمان، شمال هفتگل و بهبهان، حد فاصل کازرون و شبانکاره و فسا می گذرد. مرز جنوبی از بستان،‌جنوب هویزه، جنوب اهواز، غرب و جنوب شادگان، شمال و شرق ماهشهر و از سواحل خلیج فارس، گناوه، بوشهر و بندر دیر را در بر می گیرد. شاخه دیگر از کله گاه به موازات خط ساحلی خلیج فارس و دریای عمان در میان اقلیم          فراخشک در طول رشته کوه بشاگرد تا طول سرباز ادامه یافته، بطوری که تا شرق سراوان امتداد پیدا می کند. شاخه دیگر آن در امتداد کوهپایه های زاگرس از حاجی آباد تا آباده، شهرضا و انتهای اصفهان کشیده می شود و سپس به سمت شرق نواحی اردستان، غرب کاشان، انتهای گلپایگان، محلات، ساوه، قم و در کوهپایه های جنوبی البرز مناطق جنوب کرج- جنوب تهران،‌سمنان، دامغان، شاهرود، سبزوار،‌نیشابور و شمال کویر نمک و به طرف شرق مناطق بجستان، گناباد، فردوس، بیرجند تا مرز ایران و افغانستان را در بر می گیرد.

 

درمناطق بیابانی به علت محدودیت های اقلیمی وخاک، پوشش گیاهی تنک باتاج پوشش محدودوگیاهانی عمدتاً ازگونه های مقاوم به خشکی، شوری، نمک دوست و گچ دوست  تشکیل شده اند.فرم رویشی غالب دراین مناطق ، درختچه وبوته وپوشش گیاهی غالب ازگیاهان تیره کاسنی، اسفناج وبقولات است. گیاهان شن دوست دارای سیستم ریشه ای خاص بوده و ریشه های جانبی خود را در طول شیب تپه های شنی 40 تا 50 متر توسعه می دهند. ریشه های اصلی نیز ممکن است تا عمق 30 متر نفوذ یابند. گونه هایی نظیر اسکنبیل، دم گاوی و پده از گونه های شن دوست می باشند.

گیاهان مقاوم به شوری (شورپسند) بر روی خاک هایی که شوری سولفاته – کلریده دارند و از سفره های آبی زیرزمینی بالایی برخوردارند رشد می نمایند (مانند اراضی کویری پست و حاشیه پلایاها) از این نمونه می توان به گیاه اشنان و گز اشاره نمود.

گیاهان گچ دوست که بر روی دشت ها و مکان های مسطح دارای ساختمان خاک سطحی و خشکی زیاد و شوری بالا می باشند رشد می کنند( عمدتاً کوتاه قد و دارای برگ های کوچک و تحلیل رفته می باشند) مانند گونه هایی از جنس Anabasis,Salsola

پوشش گیاهی در مناطق بیابانی بیشتر از نوع پوشش های بوته ای و درختچه ای است. از آنجاکه آب بعنوان بزرگترین عامل رشد گیاه در این مناطق ذکر می گردد، گیاهان نیز با به کارگیری استراتژی و روش های مخصوص به خود در مصرف آب نهایت صرفه جویی را می نمایند. برخی از این روش ها که توسط تعدادی از گروههای گیاهی اعمال می شوند عبارتند از:

–      گیاهان گروه کوتاه زی: (Ephemere) گیاهان این گروه دارای دوره رشد بسیار کوتاه هستند. با بارش شدید چرخه رشد، مجدداً از نوع شروع می گردد.

–      گیاهان گروه خشکی پسند: (Xerophyt) به دلیل داشتن مکانیزم های مختلف (پوشش کرکی، ایجاد خار و از دست دادن برگ) می توانند خود را در مقابل تبخیر و از دست دادن آب حفظ نمایند. البته میزان نیاز آب در این گیاهان کم     می باشد ولی به بودن آب در تمام دوره سال نیازمند می باشند.

–      گیاهان گروه گوشتی (آبدار): (Sukkulent) به دلیل ذخیره سازی آب در اندام ها، در زمان خشکی نیازی به آب ندارند.

–      گیاهان گروه نمک دوست: (Halophyt) گیاهان این گروه توانسته اند خود را با محیط نمکی وفق دهند و یا بعضی از آنها حتی به نمک احتیاج دارند (Muller-Hohenstein 1981).

از لحاظ تنوع زیستی 69 درصدازفلور بزرگ ایران یعنی حدود 5600 گونه گیاهی در مناطق بیابانی دیده می شود.گوزن زردایرانی، گورخرایرانی، یوزپلنگ آسیایی وتمساح پوزه کوتاه، جانوران درحال انقراضی هستندکه زیستگاه آنهادرمناطق بیابانی کشورواقع شده است.

 

تاریخ طولانی استفاده انسان از زمین موجب گردیده دربسیاری ازموارد نتوان عوامل طبیعی وانسانی را دربررسی مسائل بیابانی شدن عملاً ازیکدیگر متمایزنمود، همچنین به دلیل نبودن ارقام مشخصی که تاحدی به خاطر اختلاف عقیده زیادی که درتعاریف بیابان وجود دارد، مشخص نمودن وسعت بیابانهای ایران نیزمشکل است ولی آن طورکه منابع اطلاعاتی نشان می دهد، بیابانهای ایران دارای وسعت قابل ملاحظه ای است که به دلیل عواملی چون چرای مفرط وبی رویه دام وگسترش زراعت دیم، درحال پیشروی است.لازم به ذکراست که دراین موردنظر زمین شناسان با بیولوژیست ها فرق           می کند.بیولوژیست ها ویاکارشناسان امور زیستی از نظرکشاورزی گناه را به گردن ندانم کاری ساکنان کویر وچرای بیش از حد شتر یابزنسبت می دهد ولی زمین شناسان را عقیده براین است که ایجاد بیابان را باید در شرایط زمین شناسی وموقعیت ناهمواریهای سطح زمین(ژئومورفولوژی) جستجو کردکه درطول زمان اثرعمده داشته وامروز ما وارث آن شرایط گذشته زمین شناسی می باشیم.این شرایط را که منجربه برهنگی سطح بیابان ازجمله بیابان لوت وفرار زندگی از داخل وپیشروی آن به سوی کناره های آن خواه به صورت چادرنشینی ویا تشکیل دهات شده است باید درعوامل زمین شناسی جستجونمود.درعالم آرای عباسی درشرح لشکرکشی شاه عباس به خراسان برای منکوب کردن ازبکان آمده است:

اله وردی خان والی فارس، خودرادرمدت 2 هفته از شیراز به بسطام که اردوگاه شاه عباس بود رسانیده وبخشی طولانی از این مسیر را درکنارکویر وازمیان جنگل های بادام کوهی عبورکرده است، همچنین در منابع دیگر ازتاغزارهای فراوان طبیعی بیابانهای ایران سخن به میان آمده است.

روشن ترین مثال را می توان درکاهش سطح جنگل های شمال کشور از18 میلیون هکتار به 12 میلیون هکتار درسی سال گذشته بیان کرد.پس می توان قبول کردکه وضعیت بیابانهای ایران از ابتدا به این صورت نبوده است .کارشناسان منابع طبیعی وصاحب نظران شدت تخریب وبیابانی شدن را دریک درصد سطح کشور
می دانند ازاین نظر هرسال حدود000/650/1هکتاربروسعت بیابانها افزوده می شود.به این ترتیب هرساله سطح وسیعی از مراتع واراضی کشاورزی را ازدست می دهیم به عبارتی در غالب نقاط کشور، کشاورزی ما دائماً درمعرض تهدید بیابانی شدن می باشد ومتاسفانه اثرات این تهاجم را درگذشته وحال، دراکثر نقاط کشور
می توان مشاهده نمود واین خطرات، زندگی همه را تهدیدمی کند.اگرچه این درد راجامعه جنگلیان بیشتر حس می کنند ، ولی این درد، دردعمومی است وتمام مردم با مشکلات بیابان زائی روبروهستند.حتی آنهایی که دربهترین شرایط آب وهوای زندگی می کنند به طورغیرمستقیم با آن روبرو هستندخصوصاً اینکه بیش از80 درصدازسطح کشور را مناطق خشک ونیمه خشک دربرگرفته وبراساس برآورده های به عمل آمده حدود30 درصدازسطح کشور یعنی حدود58/32 میلیون هکتار را نیز اراضی بیابانی وکویری تشکیل می دهند.

 

جدول(1)سطح اراضی بیابانی   واحد: هکتار

اراضی بیابانی

سطح

درصد

کویر

891/839/5

9/17

تپه های ماسه ای

538/762/1

4/5

پهنه های ماسه ای

684/613

9/1

دغ های رسی

175/436

3/1

اراضی شور ونمکزار

460/558/6

2/20

اراضی بدون پوشش گیاهی وبیرون زدگی سنگی

883/368/17

3/53

جمع

631/579/32

100

 

 

جدول شماره (2) ویژگیهای مهمترین ارگ های ایران

نام ارگ یا ریگ

محدوده جغرافیایی در نقشه توپوگرافی 1:50000

مساحت به کیلومترمربع

ویژگی های ارگ

1ـ ارگ لوت (لوت غربی و لوت شرقی) یا ریگ لوت

1. چاه وگ

2. آب سرد

3. نصرت آباد

4. بم

27/10763

وسیع ترین ارگ ایران، مهمترین ارگ دنیا به شکل تپه های ماسه ای سیف، بارخان، سیلک، تپه های طولی هرم ماسه ای دنیا محسوب می شوند ارتفاع حداکثر هرم به بیش از 500 متر می رسد.

2ـ ارگ های دشت کویر

1. کوه گرگرد

2. انارک

3. خندق

4. فرخی

65/6078

شامل سه ارگ: ریگ جن 032/2729 کیلومتر مربع)

3ـ ارگ جازموریان

1. میناب

2. جازموریان

3. ایرانشهر

4. فنوج

5. نیک شهر

92/4052

شامل دو نسل تپه ماسه قدیم و جدید، تپه های از نوع بارخان، بارخان عرضی، سیف، تپه های ماسه ای طولی که به چندین ده کیلومتر می رسند.

4ـ ارگ ریک بلند (بندریک) و ریک دق سرخ

1. آران

2. کاشان

3. انارک

61/1761

شامل انواع تپه های ماسه ای،‌ سیف، بارخان، بارخان عرضی اتفاع حداکثر تپه تا 120 متر می رسد.

5ـ ارگ حاجی آباد محمودآباد و بهمن آباد

1. گناباد

2. قائن

3. تایباد

4. شاهرخت

56/1721

انواع تپه های ماسه ای بویژه بارخان تشکیل نبکا در حاشیه مسیل ها،‌ تپه های موازی طولی و عرضی ارتفاع تپه های به 20 متر می رسد.

 

 

ادامه جدول شماره (2) ویژگیهای مهمترین ارگ های ایران

نام ارگ یا ریگ

محدوده جغرافیایی در نقشه توپوگرافی 1:50000

مساحت به کیلومترمربع

ویژگی های ارگ

6ـ ارگ خار توران

1. میامی

2. سبزوار

3. باغستان

4. کاشمر

89/1656

در مغرب و در جنوب غرب سبزوار چاله زمین ساختی به وسیله کوه باغستان این چاله را از دشت کویر جدا می کند اشکال مختلف تپه ماسه ای دیده می شود

7ـ ارگهای خوزستان

1. دهلران

2. دزفول

3. بستان

4. اهواز

85/1569

در امتداد شمال غربی –جنوب شرقی ناهمواریهای ماسه ای در طول بیش از 200 کیلومتر از عین خوش تا جنوب       ام الای در جنوب شرقی اهواز به طور نامنظم قرار گرفته اند اغلب به شکل بارخان و بارخان عرضی و رشته های موازی و طولی دیده می شوند.

8ـ ارگهای ساحلی دریای عمان

1. بندرعباس

2. طاهرویی

3. جاسک

4. پیوشک

5. چابهار

6. گوادر

06/951

بعلت پیدایش،‌اختلاف شدید باد در دو فصل زمستان و تابستان در طول ساحل دارای دو نوع ماسه می باشند: ماسه های ساحلی که به صورت رشته های موازی عرضی هستند که عرض آن از چندین ده متر تا بیش از یک کیلومتر می رسد. ماسه های بادی که منشأ آن خشک رودها هستند و اغلب به صورت بارخان های عرضی و طولی می باشند. در شمال خلیج گوادر،‌ ارگ نامنظمی وجود دارد که دنباله آن به داخل کشور پاکستان امتداد می یابد.

9ـ ارگ رفسنجان

1. رفسنجان

2/850

با توجه به رنگ ماسه های دو نسل قدیم و جدید از اشکال تپه های ماسه ای دیده می شود و ماسه های قدیمی اغلب بی شکل و نامنظم و ماسه های جدید اغلب به شکل بارخان های کوچک و بزرگ سیف که ارتفاع حداکثر آن به 30 متر می رسد.

 

 

ادامه جدول شماره (2) ویژگیهای مهمترین ارگ های ایران

نام ارگ یا ریگ

محدوده جغرافیایی در نقشه توپوگرافی 1:50000

مساحت به کیلومترمربع

ویژگی های ارگ

10ـ ارگ های بشرویه،‌ پتو و اهوان

1. بشرویه

2. فردوس

48/715

تپه های ماسه ای به شکل بارخان های کوچک و بزرگ و به صورت رشته های طولی و عرضی و سیف و انواع سیلک نیز دیده می شود، ارتفاع آن به 90 متر می رسد.

11ـ ارگ های زیدان- بلند- نخ بید و حسن ترک

1. گناباد

30/606

در ارگ زیدان تپه های ماسه ای به صورت رشته های طولی و عرضی دیده می شود.

در ارگ های بلند و نخ بید اغلب تپه ها به صورت بارخان و سیف می باشند.

ارگ حسن ترک بزرگترین ارگ منطقه است که به صورت یک سیلک خود را نشان می دهد که در آن اشکال مختلف تپه های ماسه ای دیده می شود.

12ـ ارگ کله

1. خندق

2. فرخی

77/562

به شکل مثلث نامنظم که از تپه ماسه ای سیلک تشکیل شده که در آن اشکال مختلف بارخا ن دیده می شود و ارتفاع حداکثر تپه ها به 60 متر می رسد.

13ـ ارگ ریگ زرین،‌اشک زر و یزد

1. کویر در انجیر

05/471

ریگ زرین در منطقه بافق قرار دارد و به شکل امتداد شمال غربی جنوب شرقی در داخل کویری به همین نام به طول چندین ده کیلومتر کشیده شده است. از انواع تپه های ماسه ای سیف، بارخان و در انتهای ریک از هرم ماسه ای تشکیل شده است که ارتفاع آن به 180 متر می رسد، مساحت آن 58/181 کیلومتر مربع است.

ریک اشک زر در جنوب کویر در انجیر تا شهر یزد کشیده شده است که همراه ارگ یزد 67/290 کیلومتر مساحت دارد و از سیلک، سیف و انواع بارخان تشکیل شده است.

 

 

ادامه جدول شماره (2) ویژگیهای مهمترین ارگ های ایران

نام ارگ یا ریگ

محدوده جغرافیایی در نقشه توپوگرافی 1:50000

مساحت به کیلومترمربع

ویژگی های ارگ

14ـ ارگ طبس

1. بشرویه

2. خور

3. ابدوغی

46/415

از انواع تپه های ماسه ای بارخان سیف و سیلک و هرم های ماسه ای تشکیل گردیده است، هرم های ماسه ای به ارتفاع حداکثر 170 متر می رسد.

15ـ ارگ کرمان

1. کرمان

2. رفسنجان

90/354

در امتداد غربی شرقی قرار گرفته است اغلب تپه ها به شکل بارخان و سیف می باشند.

16ـ ارگ سیستان

دریاچه هامون

03/323

در جنوب دشت سیستان در طرفین رودخانه شیله قرارگرفته است. شکل تپه ها به صورت سیلک، بارخان و سیف است نبکا از مهمترین اشکال بیابان است که درغرب رودخانه شیله و جنوب تاسوکی فراوان یافت می شود.

17ـ ارگ فردوس

بشرویه

36/235

در 20 کیلومتری جنوب شرقی فردوس قرار گرفته است، تپه ها اغلب به شکل بارخان می باشند.

18ـ ارگ شهر سرای (گاوخونی)

نائین

96/180

تپه ها اغلب به شکل بارخان،‌سیف و سیلک می باشند که ارتفاع تپه ها تا 60متر می رسد.

19ـ سایر ارگهای ایران

ترود

47/167

در محدوده چاله دامغان به صورت نواری نامنظم در امتداد شمال غربی- جنوب شرقی در طول 10 تا 12 کیلومتر کشیده شده است. شکل تپه ها اغلب بارخان، سیف و سیلک می باشند.

 

 

ادامه جدول شماره (2) ویژگیهای مهمترین ارگ های ایران

نام ارگ یا ریگ

محدوده جغرافیایی در نقشه توپوگرافی 1:50000

مساحت به کیلومترمربع

ویژگی های ارگ

20ـ سایر ارگ های ایران

آجی چای- میامی غرب خراسان- حاشیه شرقی دشت مرکزی- ارگ های شرقی در مرز پاکستان و افغانستان (ارگ تهلاب)

4/1798

روی مخروط افکنه آجی چای تپه های ماسه ای نامنظم.

در غرب خراسان- ماسه زارهای متفرقه ای را تشکیل می دهد که به شکل بارخان و سیف می باشند.

حاشیه شرقی دشت مرکزی مساحتی حدود 45/540 کیلومتر مربع و از اشکال مختلف تپه های ماسه ای تشکیل شده اند.

ارگ های شرقی به شکل نامنظم در مرز پاکستان و افغانستان تشکیل گردیده اند.

 

 

جدیدترین مطالعات نشان می دهد که مساحت ارگ های ایران رقمی حدود 36000 کیلومتر مربع می باشد این سطح شامل مناطق تجمع ماسه ها می باشد و از طرف دیگر مجموع مساحتی که به وسیله‌ناهمواری ها و پهنه های ماسه ای که محدوده شهرها و روستاها و خطوط ارتباطی کشور را اشغال نموده اند رقمی حدود 13 میلیون هکتار برآورد می شود. از این مقدار 5 میلیون هکتار آن شامل ماسه زارهای فعال و بقیه شامل تپه های فسیل شده و یا تپه های تثبیت شده می باشد.

 

جدول شماره (3) مساحت ماسه زارهای در استانهای مختلف کشور

ردیف

استان

مساحت

( هکتار)

1

آذربایجان غربی

600

2

ایلام

10000

3

تهران- قم

30000

4

مرکزی

30000

5

بوشهر

100000

6

فارس

200000

7

هرمزگان

200000

8

سمنان

200000

9

یزد

1200000

10

کرمان

1500000

11

خوزستان

1500000

12

اصفهان

2500000

13

سیستان و بلوچستان

2500000

14

خراسان

3000000

جمع کل

12970600

 

 

ب) وضعیت کویرهای ایران

کویر نوعی عارضه مناطق بیابانی است. معمولاً‌کویر همیشه در پست ترین نقطه منطقه بوجود می آید. گاهی نیز ممکن است کویر به شکل ناهمواریهای تپه ماهوری و مسلط به دشت های اطراف باشد. البته باید توجه داشت که امروز به غلط به هر جا که آب نباشد کویر گفته می شود.

عوامل مختلفی در تشکیل کویر مؤثر می باشند که مهمترین آنها، شرایط آب و هوایی ، وضعیت ژئومرفولوژی،‌ رسوبات ریزدانه، املاح و نمک های مختلف مانند سدیم، منیزیم، پتاسیم،‌ کلسیم و غیره است.

متأسفانه در بعضی از کتاب ها و نشریات و یا حتی مقالات بعضی از پژوهشگران کلمات بیابان، صحرا و کویر اغلب به یک مفهوم و معادل هم بکار رفته است.

صحرا اسم خاص سرزمین کم آب و نیمه کم آبی در شمال آفریقاست که از اقیانوس اطلس تا کشور مصر گسترش داشته و شرایط ویژه خود را دارد و مفهوم آن برای آفریقائیان و پژوهشگران نواحی خشک مفهوم خاصی مانند جازموریان- لوت- بجستان، مسیله و … برای ما ایرانیان است.

از طرف دیگر کلمه صحرا تقریباً‌در سراسر ایان بویژه بین روستائیان یکی از پرمصرف ترین کلمات روز به شمار میرود. صحرای روستائی، باغ و مزرعه و زمین های زیرکشت یا مراتعی است که حیات روستایی و اقتصاد کشاورزی به آن وابسته است و حتی شاید بیابان هم بخشی از صحرای آنهاست.

اما ما خوب می دانیم که چنین سرزمین هایی تفاوت های فاحشی با بیابان دارند.

گاه کلمه کویر نیز معادل بیابان بکار رفته است. کویر پدیده ای خاک شناسی است و در شرایط خاصی تشکیل و توسعه می یابد. از آنجا که شرایط حاکم بر بیابان ها اغلب مساعد پیدایش کویر است و این دو پدیده بیشتر با هم وجود دارند، احتمالاً‌چنین توهمی بوجود آورده است.

هر جا که بافت خاک ریز دانه و نمک به مفهوم عام وجود داشته باشد با حضور آب به هر شکل، کویر تشکیل می شود از سوی دیگرهر تغییری در میزان و ترکیب کانی شناسی نمک حاصل شود با نوع جدیدی از کویر روبرو خواهیم بود.

به همین دلیل کویرها اقسام متفاوتی دارند. عامل زمان نیز در تغییر و تحول کویر دخالت دارد. لذا از نظر پیکرشناسی زمین نیز کویرها مورد توجه می باشند. در واقع کویر عارضه ای در یک بیابان است نه خود بیابان، گاهی وسعت کمی از یک بیابان را شامل است (دشت لوت) و زمانی به خاطر گسترش فراوان حتی نام خود را به بیابان    می دهد مانند دشت کویر.

در ماده 3 دستورالعمل تشخیص اراضی تبصره 5 ماده 34 قانون حفاظت و  بهره برداری از جنگل ها و مراتع کشور تعریف کویر چنین آمده است.

اراضی کویری، پسترین نقاط اراضی بیابانی است که دارای سخت ترین شرایط محیطی بوده و بطور کلی توان تولید بیولوژیکی نداشته باشد.

به هر حال باید در نظر داشت که بیابان یک اکوسیستم است و عارضه های کویر و ماسه های روان جزیی از این اکوسیستم می باشد.

قشرهای نمک به شکل پوششی سطح کویر را می پوشانند. تشکیلات آن مربوط به نحوه عمل فرسایش در سازندهای نمکدار میوسن می باشد که جریان های آبی از مناطق کوهستانی سرچشمه می گیرد و بعد از هر طغیان در منطقه کویر، تبخیر و موجب اضافه شدن پوشش جدید بر روی قشر قبلی می گردد. باید توجه داشت که فرایند تبخیر همیشه غالب می باشد. ولی در حالت استثنایی که تبخیر ضعیف و جریان های آبی کافی باشد در این صورت در منطقه دریاچه های کم عمق همراه جلگه های رسی تشکیل می شود.

برخی ازرخساره های کویری عبارتند از:

الف) رخساره منطقه مرطوب

ب) رخساره منطقه شوره زار یا کویر (سبخا)

ج) رخساره دریاچه کویر (دریاچه شور)

د) رخساره ناهمواری عینکی.

 

عرصه وسیع مناطق بیابانی وکویری ایران ولزوم شناخت هرچه بیشتر این مناطق به منظور برنامه ریزی واستفاده بهینه وهمچنین جلوگیری از پیشروی آنها سبب شده است تا دست اندرکاران وصاحب نظران بانوشتن مقالات ویاتشکیل گردهمایی ها وسمینارها دراین مورد به بحث وتبادل نظربپردازند.اماچیزی که تابه حال به آن دقت کافی مبذول نشده ارائه تعریفی صحیح ازکویر ومناطق کویری ویا تفکیک دوناحیه بیابان وکویر بوده است.شاید این سئوال پیش آید که جدابودن این دو واژه از هم چه چیزی را عوض کرده ویاچه مشکلی را حل می کند.ولی آنچه می توان گفت این است که در هرنوع مریضی ابتدا باید نوع مرض راتشخیص داد وسپس اقدام به تجویز داروکرد.به این ترتیب بیابان وکویر هم دونوع مریضی مناطق خشک است که ابتدا باید چگونگی پیدایش آن را تشخیص داده وسپس به مبارزه پرداخت.وچه بسا نوع مبارزه با یکدیگر تفاوت داشته باشد با این توضیح کوتاه باید ببینیم کویرچگونه جایی است.

 

به چه مناطقی کویرگفته می شود:

کویربه زمینهای گلی ،شورونمکزاری گفته می شودکه اشباع ازاملاح ونمکهای مختلف بوده وبرای زراعت مناسب نمی باشند.هرجاکه بافت خاک ریز دانه ونمک به مفهوم عام وجود داشته باشد باحضور آب به هرشکل(باران،سطحی وزیرزمینی)کویر تشکیل می شود و معمولا درانتهای مسیل ها ودرپست ترین نقطه یک حوضه قراردارد، ازآنجا که شرایط حاکم بربیابانها اغلب مساعد پیدایش کویراست لذا این دوپدیده بیشتر با هم وجود دارند.درواقع کویرعارضه ای در یک بیابان است نه خودبیابان.

 

پیدایش کویر:

درتشکیل زمینهای شور وکویرهای نمک عوامل بیشماری در طول دوران های زمین شناسی دخالت داشته اندکه به طورخلاصه به چندموردازآنها اشاره می شود:

1-چون زهکش سیلابها هنگام عبور ازتشکیلات نمکدار که عمدتا مربوط به دوران سوم زمین شناسی می باشند به طرف گودترین نقطه حوضه آبخیز سرازیرمی شود املاح محلول را درخودحل کرده وبه چاله هاحمل می کنند.این املاح پس از تبخیر در سطح زمین رسوب می نمایند ودرنتیجه خاک آن نقاط شور شده وکویر ایجاد می شود به طوریکه هیچ گونه گیاهی نمی تواند درآنجا رشد نماید.مانند کویردامغان- کویر نمک بجستان-کویرسبزوار-کویرشوره گزهامون و…

2-املاح نمک در ساختمان خاک منطقه موجود بوده وبه دلیل تبخیرشدید از طبقات زیرین در نتیجه خاصیت شعریه، به سطح منتقل می شودوکویر ایجادمی شود.

3- ممکن است به دلیل وجودگنبدهای نمکی در منطقه وتخریب آن به تدریج کویرایجادگردد. انواع مختلفی از این گونه کویرها درنقاط مختلف ایران به صورت بزرگ وکوچک دیده می شود.بعضی ازآنها به صورت باتلاق درطول سال از رودخانه ها تغذیه شده وآبدارمی باشند(باتلاق گاوخونی، جازموریان و…)وبعضی دیگر چون کویرهای سیرجان وبجستان با وجودآبدار بودن در زیر پوشش های قطور نمک تقریبا به صورت مرده بوده وبه طورمحدود درسالهای پرباران بخشی ازپهنه های آنهاغرق آب می شوند.

به این ترتیب می توان گفت که درپیدایش کویر باتعریف فوق، انسان دخالتی نداشته بلکه بیشتر وضعیت زمین ساختی وژئومرفولوژی منطقه موثر است ولی انسان به طورناخواسته با اهمال باعث پیشروی کویرمی شود.

 

چگونگی پیشروی کویر:

عامل گسترش کویر راباید درفاکتورهایی که شوری منابع آب وخاک را سبب می شوند بررسی کرد.بایدتوجه داشت در فلات خشک ایران آنجایی که شوری منابع آب وخاک از حدبحرانی خودتجاوزکند به معنی ظهور شرایط کویری است وبالاخره باپیشرفت بدون برگشت درجه شوری به غالب شدن مطلق کویرخواهدانجامید.

گسترش شوری درفلات ایران تنها به پهنه های پوشیده ازنمک تحت عنوان کفه ها وباتلاق های نمک وسفره های آب شور زیرزمینی محدودنیست، بزرگترین مشکل وجودتشکیلات زمین شناسی محتوی رسوبات تبخیری چون گچ ونمک می باشد که تقریبا دراکثر نقاط ایران وجود دارد.به طورکلی کویرهای نمکی به صورت مرکز اصلی پخش نمک عمل می کنند که دربخش سطحی توسط آب واحیانا باد ودرقسمت عمقی به وسیله نفوذ جریان آب شور اثرات مخرب خود را درزمین های اطراف برجای می گذارد.

 

راههای پیشروی کویر:

1-برداشت بی رویه ازآبهای زیرزمینی حاشیه کویر:

دراثر این کار علاوه برافت شدید سطح سفره های زیرزمینی بحران دیگر به صورت شور شدن ذخائر آبی را باید یادآور شدکه به علت برهم خوردن تعادل بین آب شور وشیرین سبب پیشروی جبهه های آب شور دربستر آب شیرین سفره های زیرزمینی می شوند.افزایش تدریجی درجه شوری آب زیرزمینی در دست بهره برداری،آغازی جدی برای نمک زایی ونهایتا تخریب منابع اراضی درجهت کویری شدن می باشد.

خطرشورشدن اراضی درسواحل دریا به علت برداشت بی رویه از آب های زیرزمینی نیز وجود دارد البته درسواحل دریای مازندران به علت شرایط آب وهوایی مرطوب امکان تجمع املاح محلول در دشت های ساحلی بسیار محدوداست ولی تجمع نمک در سواحل خلیج فارس ودریای عمان درجنوب کشور با توجه به شرایط آب وهوایی به شدت گرم، تبخیر بالا ونزولات جوی اندکی از طرف دریابه طرف ساحل روبه افزایش است.

 

2-آب های جاری سطحی وباران:

باران های سیل آسا وکمیاب درمناطق خشک می توانند با ایجاد سیلاب، رسوبات نمکدار وگچی را از ارتفاعات تا انتهای مسیل حمل نمایند.همچنین آب های جاری سطحی با وجود ناچیز وضعیف بودن قادرند با شستشوی تدریجی گنبدهای نمک واقع درسطح زمین یامعادن نمک در حال استخراج مناطق وسیع تحت نفوذ خود را آلوده به شوری سازند.این شستشوی تدریجی در درازمدت منتهی به کویری شدن منطقه می شود.

3-باتلاق ها:

باتلاق های نمک که درانتهای حوضه های آبریز آبهای شور قراردارند وبه صورت کویرنمک درآمده اند می توانند ازطریق پذیرش آب های شور وتوسعه سطح خود وتبخیر مجددآب بردامنه کویر بیفزایند.

4-بادوطوفان:

دربعضی مناطق که قشرسطحی وشورکفه کویرها به صورت پودرنمک می باشند(کویرهای سدیمی)بادمی تواند به عنوان یک عامل حمل نمک در کویر به حساب آید زیرا باد قادراست این ذرات را به نقاط اطراف وحتی دوردست حمل نماید.

مسلما در این نقل وانتقالات، اراضی مناسب ومساعدکشت وکار مسیرخودرا آلوده به شوری خواهدکرد، بادوطوفان دراقیانوسها ودریاها نیز این کار را به وسیله قطرات بسیار ریز آب حاصل ازامواج می تواند انجام دهند.براساس اندازه گیری هایی که درجنوب فرانسه انجام شده است سالانه درهرمترمربع زمین25 تا43 گرم کلرور سدیم از پدیده قطرات آب دریا آلوده به شوری می شودکه درطی سالیان دراز وتکرار این عمل اراضی شور وکویری به  وجودمی آید.

عوامل دیگری نیزهمچون گرمی وخشکی هوا وبالاآمدن آب شور، گنبدهای نمکی، آبیاری اراضی با آب شورو…درپیشروی کویر دخالت دارندکه برای جلوگیری از اطاله کلام فرصت تشریح یکایک آنهانمی باشد.

 

منابع مورد استفاده :

1-جعفرپورو معتمد، احمد، 1371.پژوهش های علمی محیط بیابانی گرم(ترجمه)، نشریه شماره 31، مرکز تحقیقات مناطق کویری وبیابانی ایران.

2-خالدی، شهریار، 1370خطرات بیابان زایی در ایران را جدی بگیریم، مجله جنگل ومرتع شماره11.

3-خسروشاهی، محمد، 1368، مبانی اکولوژی (پلی کپی درسی).مجتمع آموزش منابع طبیعی کلاک.

4-روزنامه اطلاعات، 6 اسفند1371.

5-سازمان ترویج کشاورزی، 1366، آشنایی با منابع طبیعی تجدید شونده.

6-عطاپور، عباس، حسینی، مجید ومحمدخسروشاهی،1383، شناسائی و تفکیک مناطق بیابانی ازدیدگاه ژئومورفولوژی ،فصلنامه علمی- پژوهشی مرتع وبیابان شماره(3)11، انتشارات موسسه تحقیقات جنگلها ومراتع.

7-قبادیان، 1364، توصیه هایی در ارتباط با بازسازی منابع طبیعی فلات ایران.

8- دفتر طرح ومشاور نخست وزیر(1364) ،کویرهای ایران

9-مبارزه با کویر ومراحل کویری شدن، 1364، اداره کل حفاظت محیط زیست اصفهان.

10- مرکز مطالعات هماهنگی ومحیط زیست دانشگاه تهران(1378)، پیشنهادهای کنفرانس گسترش بیابان نایروبی(کنیا)، نشریه شماره 8،مجله محیط شناسی، 

11-معتمد، احمد، 1353.مسائل زمین شناسی چاله لوت نشریه شماره 11، موسسه جغرافیا، دانشگاه تهران.

12-منابع طبیعی ایران: دیروز، امروز، فردا، 1383.سازمان جنگلها، مراتع وآبخیزداری کشور.

13-Fuller, W., J. 1974. Kesert soils, in Brown Desert biology , vol.2, Academic press, London, PP: 32-101.

14-http://www.hamshahri.orh/hamnews/1381/810407/earth.htm

15-UNEP, 1997.World Atla of Desertification, New York London, Jojn Wiley & Sons, Inc.

۷ نظرات
  1. ارسلان می‌گوید

    خیلی عالیه!ولی من اینو واسه تحقیق میخاستم!شرط میبندم اینو بدم معلممون کف میکنه!ممنون!

  2. فرخ زاد می‌گوید

    مطالب خوبی بود.ایا می تونید در مورد نوع خاک های منطقه شادگان اطلاعاتی در اختیارم قرار بدید. یا در مورد طبقه بندی خاک این نواحی؟ با تشکر

  3. مصطفی ق می‌گوید

    عالی بود

  4. رضا می‌گوید

    سلام باتشکر از مطالب مفید شما سوالی داشتم از شما در مورد حفاظت ومدیریت از مراتع مناطق خشک مطلبی دارید ؟

  5. امير حسين احمدي می‌گوید

    سلام با آرزوی موفقیت زچنگ خار بن کی دامن صحرا رها گردد

  6. سمیرا می‌گوید

    سلام
    مطالب جالبی در اختیارم گذاشتید
    ممنون
    می خواستم بدونم آیا در مورد کویر ۶ آباده تا حالا کار علمی انجام شده، مخصوصا از نظر ژئومورفولوژی؟
    منتظر جوابتون هستم

  7. جواهری می‌گوید

    عااااااللللللللللیییییییی بود خیلی حال کردم ممنون

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.