اقوامی بیابانگرد از ایران باستان

«آسیا» یا «آسیانی» نام مردم کهن بیابانگردی از آسیای مرکزی است که حدود سال 130 پیش از میلاد به فرمانروایی یونانیان بر «باکتریا» (بلخ) پایان دادند.
به نوشته‌ «استرابون»، مورخ یونانی، باکتریا شامل چهار قومی بودند که از شمال سیحون آمده بودند و قدرت را از دست یونانیان ربودند. این چهار قوم عبارت‎اند از: «آسیویی»، «پاسیانویی»، «توچاریو»، «ساکاراولویی».
«پمپیوس ترگاس»، مورخ یونانی، فتح باکتریا را تنها به دو قوم آسیویی و پاسیانویی، نسبت می دهد.
تطبیق دو واژه آسیونی «استرابون» و آسیانی «ترگاس» آشکار است. این دو اصطلاح به ترتیب، اسم اصلی و ترکیب وصفی ایرانی را با «آنا» نشان می ‌دهد. به نوشته ‌یژوستین، مورخ یونانی، فرهاد دوم، شاه پارتی (127-138 پ.م.)، گروههای سکایی را به نبرد برضد آنتیخوس هفتم، حدود 130 پ.م، فراخواند. با شکست آنتیخوس، سکاها اموال قلمروی پارتها را به تاراج بردند و آنجا را ویران کردند و فرهاد را کشتند. میان این رویدادها و سقوط باکتریای یونانی، ارتباط آشکاری است؛ زیرا هر دو مورد, افزایش فشار بیابانگردان سکایی فراسوی سیحون را نشان می‎دهد.
تصور می شود که استرابون و ترگاس هر دو, این آگاهیها را از کتاب «پارتیکا» اثر آپولودورس آرتمیتایی فراهم آورده‌اند؛ کسی که با مشاهدات شخصی خود از سکاهای آسیای مرکزی آگاهی داشت.
اطلاعات اندک و نارسای مورخان کهن یونانی را منابع چینی روشن می کند. به گفته این منابع حدود سالهای174 و 160 پ.م. «هون»های شمال چین، گروههای قبیله‌ای «یوهشی» و رمه‌های آنان را از ماندگاههایشان در استان «کانشو»ی چین بیرون کردند. بخش بزرگی از این گروه به سوی مغرب (سغد و باکتریا) مهاجرت کردند و فرمانروایی یونان را در آنجا برانداختند. (حدود 130 پ.م.) هر چند تلفیق منابع چینی و غربی دشواریهایی به وجود می ‌آورد، اما مطابقت «یوهشی» منابع چینی با «توچاری» و «آسی» منابع غربی محقق است.
در نهایت, بخشی از آسیها به سوی مغرب ، دشتهای «پونتو- کاسپین» حرکت کردند و در آنجا گروه فرعی به نام «آلان»ها را تشکیل دادند. در کتاب بطلمیوس، از آسیویی به نام‌ قبایل «سرمتی» یاد می ‌شود که در شمال دریای کاسپین (مازندران) می زیستند.
در منابع میانه‌ غربی اسامی «آس» و «آلانی» به وفور، به صورت مترادف به کار رفته است.
واژه‌ «آسی» در زبان «اوستینو», به شکل کهنتر آسیا دلالت می ‌کند. پیوند و ارتباط اولیه‌ آن با واژه‌ ایرانی کهن «آسو» امکان‌پذیر است، اما به سختی اثبات می‎شود.
تطبیق و برابرسازی نامهای «آسی» و مانند آن با نامهای قوم «سکایی- سرمتی» مانند «آرسی» و «آورسی»، بدون سند زبان‌شناختی و تاریخی است.

نظرات بسته شده است.