برج چهل‌ دختر، دامغان

برج چهل‌دختر برج آجری در مغرب شهر دامغان پشت آرامگاه امام‌زاده جعفر و کنار جاده دامغان به سمنان قرار دارد. ارتفاع برج مذکور تقریباً ۱۵ متر و محیط خارجی آن ۲۳ متر و قطر داخلی آن ۵/۵ متر است. این برج که تقریباً به سبک برج طغرل ری و میل رادکان بنا شده در سال ۴۴۶ هجری(۱۰۵۴ میلادی) به امر ابوشجاع اصفهانی ساخته شده‌است.

در بیرون این برج کتیبه‌ای به خط کوفی قرار دارد که خواندن آن بسیار مشکل می‌باشد. فقط «امر ببناء هذا لقبه الامیر الجلیل ابوشجاع» و در آخر کتیبه «ثلثمائه» از آن خوانده می‌شود و معلوم می‌شود که از بناهای قرن چهارم هجری است. به علت استحکام بنا خوب دوام کرده بطوریکه هیچگونه آثار خرابی در آن مشاهده نمی‌شود. در بالای در کوچک این برج که به جانب جنوب باز می‌شود کتیبه‌ای است از گچ به خط کوفی گویا نام بانی آن را نوشته‌اند.

در وسط برج، قبر ساده‌ای است که از گچ که صاحب آن معلوم نیست و از قرائن چنان بر می‌آید که تا چندی قبل سطح داخلی برج مرتفع‌تر از زمان کنونی بوده‌است زیرا با اندکی دقت، قسمتی را که در زیر خاک بوده و بعداً خاک برداری شده‌است می‌توان تشخیص داد.

قدر مسلّم اینکه اسم چهل دختر یا چهل دختران مربوط به دوره‌های قبل از اسلام می‌باشد و بعید به نظر نمی‌رسد که این ساختمان نیز مانند ساختمان چهل دختر سمنان از خشت خام بوده، چون به مرور زمان قسمتی از آن که فرو ریخته، در قرن چهارم یا پنجم به دستور ابوشجاع که هویت او تا اندازه‌ای مجهول است مجدداً با در نظر داشتن طرح سابق آن، منتهی با آجر و سقف مخروطی شکل بنا گردیده‌است.

بنای مقبره چهل دختران همراه با گنبد بزرگش و مزین شدن نمای خارجی‏اش با الگوهای هندسی و خطاطی که مشخصه مدارس و مساجد و مقبره‏های‏ آن زمان است، همانند نگینی است بر خطه سرزمین‏ دامغان که می‏بایستی در اجرای تزیینات آن و بازسازی دوباره‏اش از معماران قدیم و جدید ایرانی‏ قدردانی کنیم. نوار کتیبه‏ای زیر قرنیس‏های آجری، به رغم اندازه وسیعش، کاملا مشخص و خوانا نیست.

اما باید از دوباره‏سازی کتیبه‏ها ممنون باشیم که حداقل‏ می‏توانیم بفهمیم که کتیبه یک متن پایه‏ای است. بنابراین‏ مقایسه آن با دیگر متن‏های پایه‏ای ما را قادر می‏سازد که‏ اجزای و ترکیبات‏ جمله‏های آن را مشخص نماییم. کتیبه با این جمله‏ آغاز می‏شود: «امر بنای این گنبد»، این‏ جمله شاخص همه‏ متن‏های پایه‏ای‏ است که در صدر همه جملات قرار می‏گیرد. این جمله در این‏ بقعه با«امیر متعالی» و چند کلمه دیگر در جهت دعای‏ آمرزش گناهان ادامه می‏یابد.

با اسامی«ابوشجاع» و «اسفر بن شیراویه» و سه کلمه‏ دیگر که معنای گدایی یا گدا دارد و دو کلمه دیگر که به دنبال می‏آید می‏بایستی‏ قسمتی از اسم و مشخصات‏ باشد. کلمه آخری به روشنی‏ اصفهان خوانده می‏شود. «ابو شجاع اسفر بیگی،پیر اصفهان» که نام این بانی و مشوق با دعایی زاهدانه در درگاه مقبره چهل دختران که‏ می‏گوید:سلطنت و «حکمفرمایی مخصوص‏ خداست» همراه می‏شود. جمله‏ای که به دنبال این‏ نیایش می‏آید بیان می‏کند که چرا بانی این گنبد را بر پا کرده است. مقبره‏ای برای خواب ابدی خود و پسرانش آماده کرده، به امید این‏که خداوند آنها را ببخشاید و به پیامبر گرامی(ص) ملحق کند. به‏طور وضوح روشن است که در اغلب موارد هدف از ساخت بنا هم در کتیبه آمده است که اغلب برای جلب‏ رضایت خداوند در جستجوی بازیابی عوض آن‏ از خداوند، برای در امان ماندن از عذابش و شفاعت‏ از انتقام‏جوئی‏اش بوده است.

این بنا با الگوهای آجری پیچیده‏اش همان نسبت و تکنیکی را که در سایر ساختمانهای قدیمی دامغان‏ دیده می‏شود و از قرون پنجم-ششم به یادگار مانده، بازگو می‏کند. چهل دختران در حقیقت بقعه‏ای است‏ که از قرن پنجم در دامغان باقی‏مانده است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.