شاخص های جغرافیایی تالاب پریشان

نام انگلیسی:  parishan (famour) wetland    

نام فارسی :  تالاب  پریشان (فامور) 

 

 

موقعیت جغرافیایی

تالاب پریشان یکی از تالاب های دائمی آب شیرین کشور است.این تالاب در میان کوهستان فامور و در 12 کیلومتری جنوب شرقی شهرستان کازرون و 125 کیلومتری غرب شیراز (مرکز استان فارس)واقع شده است.مختصات جغرافیایی تالاب بشرح زیر می باشند:
طول جغرافیایی "25 '52 51 و "50 '43 51
عرض جغرافیایی "25 '22 29 و "40 '27 29
 

حدود:
تالاب پریشان در میان کوهستان فامور محصور شده است.این تالاب در دهستان فامور از بخش مرکزی شهرستان کازرون و در جنوب شرقی شهر کازرون قرار دارد گه از غرب به بخش خشت و کمارج و از شرق به بخش کوهمره و دهستان فامور محدود می شود.
 

موقعیت روستاهای اطراف تالاب پریشان
 

روستاهای اطراف تالاب پریشان
الف) روستاهای واقع در شمال و در امتداد غرب بشرق تالاب:
1- پل آبگینه، 2- ذوالی، 3- شیرین جان (شهرنجان)، 4- پریشان، 5- هلک، 6- ده پاگا، 7-قلات نیلو، 8- عرب گاو میشی، 9 – سی سخت
ب) روستاهای جنوب تالاب:
1- نرگس زار، 2 – کوشک خانی، 3 – ملاره
ج) روستاهای جنوب و غرب تالاب:
1 – سیف آباد ، 2- ابوعلی
 

وسعت:
تالاب مزبور که در مرکز حوضه آبریز خود (تالاب پریشان) قرار دارد،در فصول و سال های پر باران و یا سال ها و فصول خشک وسعت متغیری دارد و بیشترین گسترش آن در فصل بهار (اردیبهشت ماه) و کمترین وسعت را در فصل پائیز دارا می باشد.با محاسبه داغ آب در سال های مختلف و براساس نقشه های توپوگرافی با مقیاس یک پنجاه هزارم و همچنین تصاویر ماهواره ای وسعت تالاب پریشان 87/41 کیلومتر مربع تعیین شده است.
 

شکل و اندازه تالاب پریشان:
اندازه فیزیکی یک تالاب،رابطه مستقیم با آب و هوا و عوامل خاکی اطراف آن دارد.باید در نظر داشت که درتعیین ماهیت و طبیعت تالاب به عنوان یک محیط،ساکنان آن نقش مهم بازی می کنند. روش های اندازه گیری و تجزیه و تحلیل شکل یک دریاچه را ریخت سنجی می نامند که مهمترین ویژگی های آن عبارتند از:
 

حداکثر طول:
عبارت است از حدفاصل بین دو نقطه روی خط ساحلی که بیشترین فاصله را دارند.حداکثر طول تالاب پریشان حدود 5/18 کیلومتر است.
 

طول خط ساحای (L ):
طول خط ساحلی عبارت است از تمام خط ساحلی اطراف تالاب که حدوداً برابر 50 کیلومتر می باشد.
 

شاخص توسعه خطوط ساحلی:
شاخص توسعه خطوط ساحلی،نسبی است از طول خط ساحلی به محیط دایره ای که منطقه مورد نظر را در بر می گیرد.کوچکترین شاخص ممکن یک می باشد و هر چه این شاخص بزرگ تر باشد،تالاب کشیده تر خواهد بود.


در این فرمول L طول خط ساحلی و A سطح بالای تالاب است.این پارامتر در تالاب پریشان نزدیک به 2 می باشد.که بیانگر شکل کشیده در تالاب است.توسعه خطوط ساحلی در تعیین ماهیت غذایی تالاب نقش مهمی دارد بدین علت که آبهای کم عمق از بیشترین تولید برخوردار هستند.چون حداکثر فعالیت های فتوسنتزی در لایه های بالایی آب تالاب رخ می دهد،همچنین مواد تجزیه شده ای که در رسوبات بستر سواحل تالاب وجود دارند و نزدیک بودن لایه بالایی به این سواحل باعث تولید بیشتر آنها،نسبت به مناطق دور از ساحل می شود.علاوه بر این ورود زیاد مواد غذایی حاصل از خشکی ها به تالاب در محدوده خطوط ساحل اتفاق می افتد،با توجه به این موضوع می توان گفت که در تالاب مشابه به استثناء توسعه خطوط ساحلی که در بیشتر خصوصیات مشابه باشند،تالابی که دارای بالاترین شاخص توسعه خطوط ساحلی است،از تولید بیشتری برخوردار خواهد بود.
 

حداکثر عمق:
حداکثر عمق را با Zm نشان می دهند که در تالاب پریشان حداکثر عمق اندازه گیری شده حدود 5 متر می باشد.
 

عمق متوسط:
عمق متوسط تالاب از طریق تقسیم حجم یک تالاب به مساحت کل آن بدست می آید.عمق متوسط از زمان Thienemann (1927 م) بعنوان یک عامل مهم مورد توجه بوده است و ایشان وضعیت دریاچه ها را در حد واسط بین هوپروری و کم پروری مشخص کرده و عمق 18 متر را برای دریاچه های مذکور پیشنهاد نموده است.
دریاچه هایی که عمق متوسط بیشتر از 18 متر دارند.به عنوان کم پرور معرفی می گردند و تالابهای کم عمق که از تولید بالاتری برخوردار هستند به عنوان هوپرور معرفی می شوند.
اطلاعات مشابهی توسطRawson (1955-1935) و Hayes (1957) به ثبت رسیده است.
عمق متوسط تالاب پریشان بین 5/2-2 متر در سالهای کم باران و پرباران متغیر می باشد و از این نظر تالاب فوق جزء تالابهای هوپرور قرار دارد.
 

شاخص توسعه حجمی:
شاخص توسعه حجمی (Volume development) شاخص دیگری است که برای شکل حوضه تالاب ها در نظر گرفته می شود شاخص توسعه حجمی یا V.D است که با استفاده از آن می توان شکل یک حوضه را با یک مخروط وارونه مقایسه کرد.ارتفاع این مخروط ZM (حداکثر عمق) و پایه آن سطح تالاب است.حجم تالابی که شبیه این مخروط فرضی باشد VD آن برابر یک خواهد بود و اگر حجم دریاچه بزرگ تر باشد،شاخص آن بیشتر می شود.شاخص توسعه حجمی ازفرمول ؟؟؟؟؟؟ بدست می آید در این فرمول (Z ) عمق متوسط و (Zm) حداکثر عمق می باشد.


آقای Hayes (1958) تصاویری از دریاچه های شمال انگلستان و نواحی دیگر که توسعه حجمی آنها بیشتر از یک بوده تهیه کرده است.این ارقام و ارقام دیگر به ما نشان می دهد که اکثر دریاچه ها فرو رفتگی های U شکل را اشغال می نماید و بالا بودن VD ارتباط مستقیم با طول، شیب،عمق حوضه و کم پروری دریاچه دارد.دریاچه های نیویورک که زبانه ایهای طویل را اشغال کرده اند،عمدتاً غنی هستند.مثلاً VD دریاچه Cayuga برابر 23/1 است،دریاچه بایکال VD برابر 29/1 دارد.این شاخص در تالاب پریشان 5/1 می باشد و بیانگر این است که تالابی کم عمق با مساحت نسبتاً زیاد است.


این تالاب از نظر تولید هوپرور می باشد مقادیر کم VD در اثر پدیده های مختلف ریخت سنجی بوجود می آید.مناطق کم عمق و میانی که آبهای مرکزیشان عمیق است،شاخص VD آنها کوچکتر از واحد خواهد بود.البته باید در نظر داشت،که ظروف شیشه ای پتری دیش و لوله مدرج دارای شاخص VD برابر 3 هستند.بنابراین،این شاخص با اطلاعات دیگر دریاچه مثل سطح،حجم، حداکثر عمق،شاخص توسعه ساحل می تواند ویژگی های واقعی دریاچه را بدست دهد.


مهمترین عوامل ایجادکننده دریاچه ها و تالاب ها:
1- دریاچه های زمین ساختی (تکنوتیکی)
2- دریاچه های یخچالی
3- دریاچه های کارستیک
4- دریاچه های آتشفشانی
5- دریاچه های ناشی از فرایندهای ساحلی
6- دریاچه های ناشی از ریزش و لغزش زمین
7- دریاچه های ناشی از عمل باد
8- دریاچه های ناشی از عمل آبهای جاری
9- دریاچه های ناشی از فعالیت های زیستی جانداران
10- دریاچه های متئوریتیک (شهاب سنگی)
11- دریاچه های ناشی از فعالیت های انسان


از نظر زمین شناسی دریاچه های دنیا بدون استثناء جوان و دارای عمرهای کوتاهی هستند.دریاچه های تکنوتیک دریاچه هایی هستند که در اثر تغییرات داخلی زمین و حرکت های درونی بوجود آمده اند و اکثراً عمیق می باشند.این دریاچه ها منشاء Tertiaer (tertiaer دوره اول از دوران Noetoikum که به آن دوره زغال سنگ قهوه ای نیز می گویند که خود به ائوسن،الیگوسن و میوسن و پیلوسن تقسیم می شود)دارند،دریاچه های تانگانیکا و بایکال که هر یک متجاوز از 1500 متر عمق دارند از این نوع هستند.برعکس دریاچه های تکتونیک که در اثر فعل و انفعالات داخلی زمین ایجاد شده اند،دریاچه های سدی منشا،خارجی دارند.این دریاچه ها بیشتر توسط یخچال های طبیعی و یا ریزش کوه ها بوجود آمده و عموماً کم عمق می باشند.


دریاچه کار و دریاچه های دره ای و بزرگ شمال کوه آلپ در اثر فرسایش کوه ها،یخچال های طبیعی به وجود آمده اند.شناخت این که یک دریاچه چه منشایی دارد برای مطالعه مرفولوژی – ذخیره گرما و میزان مواد موجود در آن حائز اهمیت است.برخی از دریاچه های معروف از قبیل بالاتون در مجارستان هنوز منشا آن مشخص نشده است.چاله اغلب دریاچه های بزرگ دنیا منشا تکتونیکی دارد.دریاچه خزر که وسعت آن از بعضی دریاهای داخلی و کناری هم بزرگتر است در اثر حرکات خشکی زایی ایجاد شده است.این دریاچه و همچنین دریاچه آرال در شرق آن،بقایای دریاهای قدیمی است که پس ازتحولات زیاد سرانجام در دوران چهارم به شکل کنونی درآمده اند. حوضه تالاب پریشان (فامور) و دشت کازرون در ناودیسی واقع شده که قسمت بزرگی از آن را رسوبات دوران چهارم پر کرده است.ناودیس ها و طاق دیس ها پدیده هایی هستند که در اثر عوامل کوه زایی و تکتونیک ایجاد می گردند.پس می توان گفت که چاله تالاب پریشان منشاء تکتونیکی (زمین ساختی) دارد از طرف دیگر تالاب پریشان در منطقه چین های کوه پایه زاگرس واقع شده است.چین خوردگی های مزبور تقریباً همزمان با رشته جبال آلپ بوده است که از اواخر دوران دوم شروع و به اواخر دوران سوم ختم می شود.بنابراین تالاب پریشان در اثر حرکات کوهزایی و تکتونیک ایجاد شده وجود چاله ای محصور و آب کافی در منطقه ی کازرون سبب ایجاد این تالاب زیبا شده است.

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.