بحثی در شناخت محیط زیست و اخلاق انسان مدار

اخلاق محیط زیست می‌گوییم در واقع به موضوعی تازه در حوزه تفکر اشاره می‌کنیم، گر چه شاید برخی از کلیات آن در ازمنه قدیم در میان متفکران مطرح شده باشد.
حوزه اخلاق محیط زیست به رابطه اخلاقی بین نوع بشر با طبیعت اطراف خود ناظر است و همان طور که اشاره شد اگر چه بسیاری از فلاسفه در طول تاریخ به این موضوع اشاره کرده اند، لیکن توجه و تدقیق جدی در این مقوله به عنوان یک بحث مجزا در دهه 1970 درجهان آغاز شد. پیدایش این مقوله بدون شک به واسطه آگاهی بشر از تاثیرات فن آوری، صنعت، توسعه اقتصادی و رشد جمعیت بر روی محیط زیست در دهه 1960 بود. دو کتاب مهم در این دهه منتشر شد که تاثیر به سزایی در آگاه سازی جوامع – به ویژه جوامع غرب – و توجه آحاد مردم و دولت‌های به واقعه هولناکی که به سبب عوامل پیش گفته جهان را تهدید می‌کند، داشت. یکی از این دو کتاب (بهار خاموش) نوشته راشل کارسون بود که در سال 1962 انتشار یافت. این کتاب همگان را آگاه می‌ساخت که استفاده بی برنامه و بی حساب از مواد شیمیایی و آفت‌کش‌های غیر بیولوژیک چه بلایی بر سر محیط زیست انسان و حیات وحش می‌آورد. کتاب دیگر (بمب جمعیت) اثر پل ارلیش بود که نشان می‌داد توسعه جوامع و افزایش بی رویه جمعیت چگونه کلیه منابع سیاره زمین را در خطر نابودی قرار داده است. البته آلودگی و نبودی منابع طبیعی را نمی توان تنها نگرانی‌های زیست محیطی از آن زمان تا کنون دانست. کاهش مدام تنوع گیاهی و جانوری، نابودی بیابان‌ها، افول اکوسیستم‌های و تغییرات آب و هوا همه و همه دست به دست هم داده و بر وجدان عمومی و سیاست جوامع تاثیر گذارده و این مساله در سالیان اخیر به طرزی فزاینده گسترش یافته است. در این شرایط اخلاق زیست محیطی ایجاب می‌کند که ما نیز تعهدات اخلاقی خود را در جهت رویارویی با این نگرانی‌ها تنظیم و شاخک‌های حسی وجدانمان را بدین سمت و سو حساس کنیم. در واقع دو سوال اساسی که اخلاق زیست محیطی باید به آن پاسخ گوید عبارتند از: به منظور احترام به محیط زیست چه وظایفی برعهده آحاد نوع بشر است، و چرا؟ سوال دوم باید ابتدا پاسخ داده شود برای این که دریابیم چه وظایفی در قبال محیط زیست داریم در ابتدا باید بفهمیم که چرا مشکلات زیست محیطی وجود دارند. برای مثال، آیا ما الزاماتی برای برخورد با مسایل زیست محیطی بشر امروز داریم؟ برای زندگی بشر در آینده داریم؟با به طور کلی آیا نسبت به محیط زیست به خودی خود و قطع نظر از منافع بشری مسوول هستیم و باید کاری بکنیم؟ فلاسفه مختلف پاسخ‌های کاملا متفاوتی با این سوال بنیادین داده اند که همچنان که در ادامه ی این مطالب خواهیم دید ما را به دیدگاه‌های کاملا متفاوتی در حوزه اخلاق زیست محیطی هدایت می‌کنند.
منزلت اخلاقی گسترش می‌یابد
براساس مطالب پیش گفته، شاید اساسی ترین سوالی که در موضوع یک اخلاق ویژه زیست محیطی باید بپرسیم این است که چه وظایفی در ارتباط با محیط زیست طبیعی بر دوش ماست؟ اگر جواب ما به سادگی این باشد که ما ، به عنوان نوع بشر اگر وظایف خود را در برابر طبیعت به انجام نرسانیم نابود خواهیم شد، در این صورت نگه ما به اخلاق، انسان مدارانه خواهد بود. ما واژه (انسان مداری) را در برابر Anthropocentrism می‌گذاریم که به لحاظ تحت اللفظی هم همینبار معنایی را دارد و بر تمرکز اندیشه حول انسان ناظر است و اتفاقا به گمان گروهی از فلاسفه مفهوم اخلاق به جهات زیادی باید بر همین اساس – انسان مدارانه – باشد. از اینها گذشته، تا آنجا که ما می‌دانیم، فقط نوع بشر است که دارای قدرت استدلال و استنتاج است و به همین لحاظ در تمام مباحث اخلاقی صبغه نوعی انسان محوری دیده می‌شود. با این همه در درون مباحث اخلاق زیست محیطی، انسان مداری مفهومی فراتر از این دارد. این مفهوم به چهار چوبی اخلاقی اشارت دارد که منزلت اخلاق را به نوع بشر منتسب دانسته است. بدین ترتیب، یک ساختار اخلاقی انسان مدار بر این باور است که فقط نوع بشر است که در حقوق خود اخلاق زیست محیطی را دارا است. بدین معنی که کلیه الزامات اخلاقی صرف که ما دارا هستیم، از جمله آن الزاماتی که به محیط زیست راجع است، فقط به ما آدمیان تعلق دارد و لا غیر.
در حالی که تاریخ فلسفه غرب تحت نفوذ این نوع انسان مداری است، بسیاری از صاحبان تفکر در اخلاق زیست محیطی به آن حمله کرده اند. این متفکران بر آنند که اخلاق باید به فراتر از انسان گسترش یابد، و دنیای طبیعی غیر بشری را نیز در برگیرد. گروهی دیگر معتقدند که این گسترش باید حیوانات دارای حس را شامل شود و گروهی دیگر می‌گویند که این معنا بایستی ارگانیسم‌های منفرد و حتی موجودات کلی مثل رودها و اکوسیستم‌ها را در برگیرد. در این اخلاقیات، ما ملزم هستیم به محیط زیست احترام بگذاریم زیرا عملا و از جهات مختلف به موجودات یا جوهر و هستی موجود در محیط زیست بدهکاریم به هر حال چه اعتقاد ما بر دلایل و براهین انسان مداری یا غیر انسان مداری مبتنی باشد، سرانجام به الزامات مختلف اما اغلب با نتیجه‌های مشابه، می‌رسیم.
در این بخش به اهمیت منزلت‌های اخلاقی در اخلاق محیط زیست به اضافه کار کرد هر یک می‌پردازیم.
نوع بشر
اگر چه اغلب متفکران محیط زیست می‌خواهند بر چسب انسان مداری را از خود دور کند، با این وجود در اخلاق زیست محیطی این انسان مداری به نوعی خود را نشان می‌دهد. برای این که مفهوم این مطلب را بهتر دریابیم کافی است اشاره کنیم که هر گاه ما از محیط زیست صحبت می‌کنیم در واقع تاثیرات آن بر نوع بشر را در نظر داریم. به عنوان مثال آلودگی هوا روی سلامت ما اثر می‌گذارد، نابودی منابع طبیعی از استانداردهای زندگی ما را پایین می‌آورد، تغییرات آب و هوایی خانه و زندگی ما را در خطر قرار می‌دهد، کاهش تنوع زیستی به کاهش بسی چیزها از جمله داروهای قوی و کاآمد منجر می‌شود و نابودی بیابان‌ها بدین معنی است که ما مجموعه‌ای از زیباترین تفرجگاه‌ها و منابع دیدنی و شگفت انگیز خود را از دست می‌دهیم. بنابراین به سادگی متوجه می‌شویم که اخلاق انسان مدارانه‌ای که بشر امروزین دارد او را ملزم می‌دارد که به محیط زیست به خاطر خوشبختی و زندگی بهتر خود احترام بگذارد.
از این که بگذریم نگاهی جدی و عمیق به چگونگی رفتار ما با محیط زیست بیش از آنکه بر زندگی امروز انسان تاثیر گذارد روی زندگی آیندگان تاثیر خواهد گذاشت. در واقع ما میراث دار طبیعت و منابعی ارزشمند از نیاکان خود بوده ایم که سده‌ها و هزاره‌ها در آن زیسته و با کمترین صدمه ممکن در سالیان گذشته تحویل نسل ما و نسل قبل از ما داده اند و آنچه اتفاق افتاده و ضرباتی که بر محیط زیست وارد شده بیشتر در همین یکی دو نسل اخیر بوده است.
خوب، این مساله بسیار مهم مورد توجه گروهی از اندیشمندان محیط زیست قرار گرفته و باعث شده نظریه تازه‌ای را مطرح سازند و آن اخلاق زیست محیطی حال نگر و آینده نگر است با این وجود، این نگاه نیز انسان مدار است با این تفاوت که علاوه بر امروز، نسل‌های فراد را نیز مورد لحاظ قرار می‌دهد. البته در این شیوه نگاه نیز با افکار مخالفی روبه رو هستیم؛بدین معنی که گروهی که معتقد به عمل و عکس العمل در وظایف اجتماعی هستند برآنند که کار برای نسل‌های آینده نمی‌تواند درست و منطقی باشد چرا که هر کاری باید متقابلا پاسخ داده شود و چون هر کاری که ما برای نسل‌های گذشته ما هم برای امروز ما کاری نکرده اند، آنها استنتاج می‌کنند که اگر ما وظایف زیست محیطی امروزین و درباره مشکلات کنونی خود را به کمال و درستی انجام دهیم نتیجه مثبت خود را برای نسل‌های آینده خواهد داشت. این بحث ادامه دارد.
بهار خاموش و بمب جمعیت، دو کتاب مهم در دهه 60 میلادی بود که تاثیر به سزایی در آگاه سازی جوامع و توجه آحاد مردم و دولت‌ها به واقعه هولناکی که جهان را تهدید می‌کند، داشت.

نظرات بسته شده است.