برج گنبد کاووس (قابوس)

برج قابوس بنایی است آجری و  متعلق به شمس المعالی قابوس وشمگیر آل زیار است (366ـ 403 هـ . ق.) این بنا بر فراز تپه با ارتفاع پانزده متر( از زمینهای اطراف )و در سال 397 قمری (375 شمسی یزدگردی) به امر شمس المعالی ساخته و پرداخته شده است.

گنبد قابوس شامل برج استوانه ای شکل بلند آجری می باشد که بر روی صفه دایره ای قرار داده  شده است، بدنه برج را از خارج با ده بریدگی یا (پشت بند) زینت داده اند که از پایین در میان صفحه ای که از سطح اصلی زمین دو متر و هفتاد و پنج سانتیمتر بلندی دارد جوش داده شده، و از بالا به طره ای که سقف روی آن ساخته شده اتصال یافته است، و چنانکه از طرح بنا برمی آید از نقطه آغاز پشت بندها محیط دایره ای شروع می شود به قطر نه متر و هفتاد سانتیمتر که محوطه دورنی برج را به محیط دیگری به قطر چهارده متر و شصت و شش سانتیمتر محدود میکند، و دیوار برج از خارج به محیط سومی به قطر هفده متر و هشت سانتیمتر منتهی میشود و از مجموع پنج مربعی که بدین ترتیب تشکیل میشود ده پشت بند یا بریدگی که دهانه هر کدام آنها یک متر و شصت پهنا دارد پدید میآید و از آن نیز دهانه دیگری تشکیل می یابد که یک متر و سی و چهار سانتیمتر پهنا داشته و در نتیجه مدخل بنا بوجود میآید بدین طریق زوایای پشت بند مستقیم بوده و همین مستقیم بودن پشت بندها موجب استحکام و تسهیل کار ساختمان برج را فراهم ساخته است. از طرف دیگر محیطی که چهارده متر و شصت و شش سانتیمتر قطر دارد در زوایای درونی پشت بندها بدنه های عریضی را که دارای خطوط منحنی هستند تشکیل میدهد.

در روی بدنه‌های دهگانه آجری برج به بلندی سه متر از طرف پایین  و فاصله دو متر و شصت و پنج سانتیمتر از زیر طره قاعده مخروط رأس دو رشته کتیبه آجری به خط کوفی ساده در میان قابهای آجری به درازای دو متر و پهنای هشتاد سانتیمتر نصب شده است این دو رشته کتیبه که از نظر متن و کلمات عیناً  مانند یک دیگرند و در هر بدنه مکرر شده شامل نام بانی و تاریخ ساختمان و منظور بانی بنا می باشد، سادگی این کتیبه که عاری از هر گونه پیرایه و تزئیناتی است میرساند که تنها منظور بانی استحکام بنا و عظمت پیکره آن بوده است و توجهی به تزیین و آرایش آن نشده است. خطوط کتیبه با آجر ساده قرمز که روی آن سائیده شده بدون هیچگونه روکشی در درون قابهای آجری که با آجر نیمگرد ساخته اند جای گرفته است، خطوط کوفی ساده این کتیبه دارای برجستگی بوده و در عین حال دارای یک نوع ظرافت تراش و زیبایی متناسبی می باشد که از هر جهت با هئیت ساختمان عظیم آرامگاه متناسب بوده و مقیاسی که برای تراش کلمات کتیبه بکار برده اند  دارای تناسب کامل با عظمت ساختمان است، گذشته از سادگی کتیبه در هنگام نصب خطوط و قاب سازی آن این نکته مراعات شده است که از هر جهت وسایل مستحکم ساختن خطوط را در بدنه برج فراهم سازند از این رو هر کدام از کلمات آجری کتیبه و آجرهای قاب اطراف آن دارای ریشه های بلندی است که در درون بنا جوش داده شده و حتی از جوش دادن و جفت نمودن سر خطوط به یکدیگر بوسیله ملاط مخصوصی که از سنگ محکمتر است کوتاهی نشده به همین جهات و به علت پختگی آجر قرمز و استحکام آن هنوز پس از هزار سال که از تاریخ ساختمان و نصب این کتیبه می گذرد خرابی و خدشه ای به تاریخ و خطوط کتیبه  آن وارد نشده جز آنکه مقداری از خطوط و کلمات آن به علت اصابت گلوله محو و بعضی از کلمات آن ریخته شده بود، لیکن تکرار کتیبه در زیر طره سبب شده  که پس از خرابی یک بند کتیبه از بند مکرر آن استفاده شود و بدین ترتیب برای همیشه متن کتیبه تاریخی به پاس مکرر بودن آن حفظ و مصون می باشد.

عده ای معتقدند که کتیبه آرامگاه دارای روکش ساروجی بوده که به مرور زمان ریخته و فاسد شده است و یا هنوز هم در روی بعضی از کلمات کتیبه که کمتر در مقابل باران و آفتاب واقع شده ساروجی وجود دارد لیکن با  دقت و بررسی کافی و ممتدی که درباره این بنا شده است خالی از حقیقت بودن دو تصور بالا ثابت گردیده، در مرتبه اول کتیبه کنونی متعلق به زمان بنا بوده است و بعلاوه دارای هیچگونه روکش ساروجی و یا روکش دیگری که موجب حفظ آن گردد نبوده و حتی علائمی هم در این زمینه دیده نمی شود.

متن و ترجمه کتیبه کوفی دهگانه که در بدنه گنبد  مکرر می باشد بند به بند چنین است:

1ـ بسم الله الرحمن الرحیم

2- هذه القصر العالی

3ـ الامیر شمس المعالی

4- الامیر ابن الامیر

5ـ امَرَ به بنائه فی حیاته

6- قابوس ابن وشمگیر

7ـ سنه سبع و تسعین

8- و ثلثمائه قمریه

9ـ و سنه خمس و سبعین

10- و ثلثمائه شمسیه

ترجمه کتیبه دهگانه بدین قرار است:

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر. این است کاخ عالی، امیر شمس المعالی، امیر فرزند امیر، قابوس فرزند وشمگیر، فرمان داد به بنای آن در زندگی خویش، سال سیصد و نود و هفت قمری و سال سیصد و هفتاد و پنج شمسی.

از این کتیبه معلوم می شود که بنای کنونی که به نام آرامگاه شمس المعالی قابوس نامیده می شود و شهرت دارد در اصل شامل ساختمان کاخ بلندی بوده است که سپس به محل آرامگاه پادشاه مشهور آل زیار تخصیص داده شده است. از آغاز ساختمان و پایان سال بنای آن و اینکه آیا به گفته و وصیت قابوس این کاخ را به آرامگاه قابوس تخصیص داده اند اطلاعی در دست نیست همین قدر از تاریخهای قمری و شمسی کتیبه به دست می آید که قابوس در زمان زندگی خویش به سال 397 قمری و سال 375 شمسی به ساختمان این کاخ رفیع فرمان داده است.

بدنه برج گنبد قابوس سراسر از آجر پخته قرمز بدون روکش ساخته شده است آجرهای سخت این بنا که در نهایت پختگی و استحکام می باشند به علت تابش آفتاب سوزان دشت و بارانهای فراوان به مرور زمان به رنگ زرد طلایی در آمده اند، کهن سالی این بنا و رطوبت هوا و موقعیت طبیعی مکان آن موجب شده که گذشته از تغییرات که در ظاهر بنا پدیدار است، خزه و سبزی طبیعی شفاف طلایی رنگی بر روی آجرهای بدنه آن بوجود آمد و از برکت عمر دراز به یک نوع تزیین طبیعی که نماینده آن کهولت بنا است مزین شود.

این آجرها بیشتر به شکل مربع 25/0×25/0 و 6×6 سانتیمتر و گاهی اضلاع آنها از بیست و سه تابیست و پنج و قطر آن از پنج الی شش سانتیمتر متفاوت و زیاد و کم می شود و از نظر همواری و صافی و رنگ تماماً یکسان و مهارت متصدیان کار را می رساند.

قطر ملاط بند کشی بدنه آجری برج از دو تا سه الی چهار سانتیمتر است که در تمام فواصل آجرها بدون باقی گذاردن گودی بند کشی ظریفی شده است، در باب ترکیب اجزاء بندکشی  آن که شباهت کامل به یک قسم ساروج محکم و بی نظیری را دارد عقاید مختلفی رایج است به هر حال ملاط گنبد که به رنگ خاکستری و دارای ترکیبی از شن و ماسه می باشد از نظر استحکام مورد حیرت و تعجب تمام کارشناسان و اهل فن معماری و بنایی است و به گفته برخی از محققین یکی از جهات پایداری و استواری این بنای نادره زمان ترکیب اجزاء غیر قابل انفاک  ملاط گنبد قابوس است.

در باب طرز ساختمان بدنه استوانه ای گنبد که در نهایت سادگی و ظرافت ساخته و پرداخته شدهاست اشکالی از نظر فنی و معماری دیده نمی شود تنها اشکالی که به نظر می رسد  در جفت کردن و تطبیق زوایای آجری است که از اضلاع پشت بندها و دیوار برج به وجود می آید و در همین قسمت است که معمار بنا استعداد و مهارت خود را در ضمن انشاء یکی از اندوخته های صنعتی اسلامی به معرض عمل قرار داده است . بطور کلی اتصال زوایای آجری اعم از افقی و عمودی در نهایت زیبایی صورت گرفته است و تنها ایرادی که از نظر معماری بر این بنا و طرز آجر چینی آن شده یکی این است که در هر قدم آجری پس از بیست زاویه فضایی خالی به شکل منشور پدید آمده ، دیگر برآمدگی و حدب محقری است که در روی بدنه ( پشت بندها ) برج به تدریج پیدا شده و همین حدب محقر که منتهای آن در وسط بدنه به بلندی هفده متر از کف زمین دیده می شود بر زیبایی و لطف دورنمای جذاب آن افزوده است.

اعجاز صنعتی و معماری این شاهکار قرن چهارم هجری در ساختمان سقف مخروطی حیرت‌آور  و شگفت آن می باشد که در حقیقت به قدری در ساختن و ظرافت پوشش مخروط مهارت به کار رفته است که اهمیت و شکوه ساختمان گنبد آن تأثیر بلندی بدنه برج را به کلی از نظر بینندگان انداخته و محو می‌کند ، کارگر بنا سطح مخروطی سقف را به جای آنکه با آجر معمولی بسازد با یک نوع آجر ریشه دار که تنها تا کنون در این بنا و برج رادکان جرجان ( کُرْدکوی ) که از آثار همین قرن است پوشش نموده و بدین ترتیب در شکل بندی ساخنمان گنبد که بایستی هرم وار شود تغییری داده شده و بصورت مخروط کنونی جلوه نموده است ، مخروط کنونی که شاهکار صنعتی این برج نامی بشمار می رود به اندازه ای صاف و هموار ساخته شده که پرندگان را جرأت نشست و برخاست بر روی آن نمی باشد و هنوز نتوانسته اند پنجه ای بر آن افکنده و جای پایی برای خود بیابند ،

در جهت شرقی گنبد مخروطی شکل روزنه ای که موجب تابش اشعه آفتاب به درون گنبد و سقف بنا است تعبیه شده ، این روزنه که طاق آن از دو طرف ( خارجی و داخلی ) با آجرهای مخصوص قالبی که برای زدن طاق چشمه ساخته شده است به درازای دو متر تمام و پهنای 74/0 و 78/0 و 80/0 می باشد ( هر قدر از پایین روبه بالا می رود از پهنای روزنه کاسته می شود) کف آن با آجر ساده بزرگ فرش شده و روی بدنه دیوارهای روزنه و بر روی سقف آن اندودی ازگچ و خاک که شاید به رنگ آبی تزیین شده به قطر یک الی شش سانتیمتر ( اندود چشمه طاق ) موجود است ضمنا از فاصله مابین تیزه عقب روزنه (‌ وصل به بدنه داخلی گنبد ) و تیزه خارجی گنبد که دو متر و ده تا دو متر و پنجاه و پنج از بالا تا پایین قطر دارد می توان به ضخامت و قطر قسمت سفلی و علیای گنبد مخروطی پی برد و تنها از همین روزنه شرقی است که روشنایی درون گنبدتأمین می شود.

کتیبه کوفی مکرر گنبد قابوس

  بدین ترتیب چون نوع پوشش مخروط سقف با آجرهای مخصوص  ریشه دار می باشند، در طرز ساختمان زیر بدنه مخروط و آجر چینی آن دقت مخصوصی بکار رفته است که در زیر گلویی هر کدام از ریشه آجر بازو دار پنج الی شش عدد آجر که پهنا و درازا و قطر آن 25×25 و 6×6 سانتیمتر است قرار داده شده، این آجرها بر روی هم به واسطه  ملاط گچ متصل گردیده است ، بعداً آجر ریشه دار را بر روی آن استوار ساخته اند، ضمناً برای آنکه لبه آجرهای روی مخروط به یکدیگر متصل گردند آنها را طوری با آجر تراش داده و به یکدیگر قفل و بست نموده اند که ناظر و بیننده گنبد تصور می نمایند  که سطح مخروط بنا تماماً از یک قطعه آجر مخروطی شکل ساخته شده است و این خطای باصره تنها از جهت مهارت در طرز اتصال و پوشش سقف تولید می شود، از این رو در طرز اتصال و قرار دادن ریشه‌های آجر در بدنه مخروط مراقبت کافی شده دیگر احتیاج به بند کشی پیدا نمی شود زیرا فاصله ای  در این بین تولید نمی گردد و گذشته از آن سراشیبی تند بام مخروطی هم مانع ایستادگی آب باران بر روی بام گنبد شده  و همین سراشیبی و همواری بام از علل موثر استحکام و صیانت مخروط گنبد بشمار است .

درون  بنای گنبد قابوس از لحاظ سادگی مانند خارج آن می باشند و بطوریکه از دقت بر روی دیوار و جدار داخلی آن بدست می آید، در زمان ساختمان بنا روکش گچی رنگین و یا اندودی از گچ به قطر یک سانتیمتر تا پنج الی شش سانتیمتر بر روی دیواره آجری برج  قرار داده بودند که اکنون آثار آن از بلندی هفت الی هشت متری کف درونی برج تا رأس داخلی مخروط دیده میشود، تنها اشکال ملاحظه دقیق آن تیرگی و دود زدگی  درون گنبد است که یکسره داخل بنا را سیاه و تیره ساخته است.

از تزیینات خارجی این بنای عظیم گذشته از کتیبه ها بایستی دو رشته مقرنس آجری که نیم گنبد میان دو طاق سر در بر روی آنها ساخته شده است نام برده شود،بلندی بدنه برج از کف زمین تا زیر قاعده مخروط رأس سی و هفت متر تمام است.

بلندی کتیبه مخروط از کف قاعده تا رأس آن هیجده متر تمام است که روی هم رفته بلندی کلیه برج به استثنای تپه ای که بر روی آن ساخته شده پنجاه و پنج متر است. اگر پانزده متر بلندی تپه دستی که گنبد بر روی آن ساخته شده بر ارتفاع گنبد بیفزاییم مجموع بلندی گنبد قابوس به هفتاد متر می رسد از این جهت می توانیم بنای گنبد قابوس را از بلندترین آثار تاریخی دنیا به شمار آوریم. گذشته از اهمیت صنعتی و تاریخی برج در عالم معماری  اسلامی پایداری آن در دشت ترکمان موجب راهنمایی مسافرین و مردمان و ساکنین دشت می باشد زیرا قامت رعنای گور در عین اینکه نماینده عظمت و جلال جرجان دوران آل زیار و یادگار فرمانروایی شمس المعالی می باشد خود هادی و راهبر مسافرین  است .

بنای گنبد در نتیجه بی مبالاتی و تجاوزی که با آن شده بود به منظره رقت آوری در آمده بود پایه بنا و اطراف سر در ورودی و صفه و خروجی های آجری آن صدمات زیاد دیده بود و در بعضی قسمتهای پایه بنا حفره هایی به عمق دو الی دو مترو نیم تولید شده بود، آجرهای آنرا کنده و برده بودند و در حقیقت چیزی نمانده بود که پی بنا از کشیدن بار سنگین آرامگاه شانه خالی کند، گذشته از خرابی پی و پایه بنا گنبد مخروطی آن بالاخص در سمت شرقی و غربی خرابی و لطمه های فراوان دیده و قریب هزار و پانصد عدد از آجرهای ریشه دار آن شکسته  و از جای خود در اثر اصابت گلوله در آمده بود، اطراف روزنه شرقی به کلی خراب و آجرهای طره و قسمتی از تیزه های مابین پشت بند (قسمت جنوب شرقی) و خطوط کتیبه بند «الامیر ابن الامیر و قابوس ابن وشمگیر» مکرر زیر و بالا ریخته و محو شده بود، درون بنا هم نیازمند به تعمیرات و اصلاحاتی بود، تا آنکه در سال 1304 خورشیدی برای نخستین مرتبه به تعمیر پایه بنا بر طبق اسلوب قدیمی  آن اقدام شد و به هر ترتیبی صفه آن ساخته و پرداخته شد،

1 نظر
  1. آوا می‌گوید

    لطقا عکس های بیشتری بذارید.
    ممنون از اطلاعات خیلی خوبــتون

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.