زندگی ناشناخته جغد

می گویند روزی همسر سلیمان، خواهان قصری بزرگ با برجی بسیار رفیع می شود تا از آن بام خانه کعبه را ببیند و عبادت کند؛ سلیمان این درخواست را می شنود و جانوران را امر به ساختن می دهد. تمام جانوران ساختن قصر را آغاز میکنند به جز جغد که سرپیچی کرده و از آنجا خارج می شود. ساختن قصر به اتمام می رسد و روزی جغد برای دیدن قصر بع آنجا بازمی گردد. سلیمان وی را احضار کرده و می گوید:

سه سوال می پرسم اگر پاسخ دادی که هیچ، در غیر این صورت تنبیه خواهی شد. جغد قبول می کند و سلیمان پرسش اول را چنین مطرح می کند که: تعداد شبها بیشتر است یا روزها؟ جغد می گوید: شبها، چون روزهای ابری و تاریک را نیز باید به واسطه فقدان نور خورشید شب شمرد. سلیمان پرسش دوم را طرح می نماید که : تعداد زنده ها بیشتذ است یا مرده ها؟ جغد می گوید: مرده ها، چون خواب نیز به نوعی مرگ است و خفتگان را باید به نوعی مرده نامید. سلیمان سوال آخر را می پرسد که : تعداد زنان بیشتر است یا مردان؟ جغد می گوید: زنان، چون مردانی که از همسران خود اطاعت می کنند نیز به نوعی زن محسوب می شوند.

سلیمان که قصر را به فرمان همسر خود ساخته و سخن جغد را طعنه به خود دیده بود برآشفت و قصر را ویران کرد؛ سپس جغد را نفرین کرد که تا آخر عمر در کنج انزوا ویرانه نشین باشد و چنین نیز شد.

شکارگر تیزپرواز

شبگرد منزوی هنوز ناشناخته مانده است

جونده کوچکی در میان تونلهای پیچ در پیچ لانه اش در زیر زمین حرکت کرده و از سوراخ لانه به بیرون سرک می کشد؛ تاریکی و سکوت شب همه جا را فرا گرفته با احتیاط از لانه اش بیرون می آید تا فعالیت شبانه برای تغذیه را شروع کند. از میان شاخ و برگ بوته ها و درختان و سنگها برای یافتن غذا عبور می کند و هر از گاهی مکثی می کند تا از امنیت محیط اطرافش اطمینان پیدا کند. خطری تهدیدش نمی کند؛ نه صدایی و نه حرکتی مشکوک. با خیالی آسوده به کار خود مشغول می شود که در چشم بر هم زدنی چنگالهای جغد را در بدنش حس می کند.

جغدها موجوداتی شکارگرندو از طیف وسیعی از جانداران تغذیه می کنند. اکثر جغدها شب فعال (Nucturnal) هستند و فعالیت خود را با آغاز تاریکی هوا شروع می کنند. اگر بگوییم که در چرخه تکامل طبیعت این پرندگان منحصر به فرد به برترین حواس و تجهیزات برای شکاری موفق در تاریکی شب دست یافته اند اغراق نکرده ایم.

لیست غذایی جغدها بسته به گونه آنها متفاوت است : پستانداران و جوندگان کوچک، حشرات، کرمها، حلزونها، خزندگان، دوزیستان و در بعضی گونه ها ماهی شامل آن می شود. بینایی و شنوایی شگفت انگیز، آناتومی بدنشان، فرم و شکل پرها که پروازی بدون صدا را برایشان به ارمغان آورده و منقار و چنگالهای تیز و برنده شان جغدها را تبدیل به یکی از موفق ترین شکارچیان در طبیعت کرده است.

در جهان حدود 220 گونه جغد (این تعداد تقریبی است و ممکن است در منابع گوناگون اختلاف وجود داشته باشد) شناسایی شده که در دو خانواده جغدیان Strigidae Family- Typical owls و جغدهای انبار Tytonidae Family – Barn Owls طبقه بندی شده اند. این پرندگان به غیر از قاره جنوبگان و چند جزیره دورافتاده در تمام قاره های جهان پراکنش دارند. کوچکترین جغدی که شناسایی شده جغد کوتوله Micrathene Whitney – Elf Owl با قدی حدود 13 تا 15 سانتی متر و بزرگترین آنها شاه بوف bubo/Bubu – Eurasian Eagle Owl با قدی برابر 75 سانتی متر است. جغدها در اکثر زیستگاه های جهان یافت می شوند: از جنگلهای استوایی، مردابها، استپ و تندرا تا مناطق کوهستانی، جنگلی، ساحلی و بیابانی.

در ایران 12 گونه جغد وجود دارد که می توان گفت گونه های مختلف در سر تا سر کشورمان پراکندگی دارند:

1 – جغد انبار Barn Owl

2 – مرغ حق جنوبی  Straited Scops Owl

3 – مرغ حق  European Scope Owl

4 – شاه بوف  Eurasian Eagle Owl

5 – جغد جنگلی  Tawny Owl

6 – جغد کوچک  Little Owl

7 – جغد طلایی  Humes Tawny Owl

8 – جغد کوچک جنوبی خالدار Spotted Little Owl

9 – جغد شاخدار (گوش دراز)  Long – Eared Owl

10 – جغد تالابی  Short – Eared Owl

11 – جغد ماهی خوار  Brown Fish Owl

12 – جغد برفی  Snowy Owl

با توجه به اشاره ای که در بالا به خصوصیات منحصر به فرد جغدها شد، شاید خالی از لطف نباشد نگاهی هرچند گذرا به قابلیتهای ویژه و فیزیولوژی این پرنده داشته باشیم تا درک بهتری از چرایی موفقیت شان در شکار و بقا بدست بیاوریم.

 

بینایی

در نگاه اول، بیشترین چیزی که در جغد توجه را جلب می کند چشمان درشت و معمولا رنگی آنها است که بر خلاف سایر پرندگان که چشمهایشان در 2 طرف سر واقع شده این چشمها در جغد کنار هم و جلوی صورت قرار گرفته است. شاید همین چشمها و صورتی که تصویری از چهره انسان را تداعی می کند دلیلی باشد برای اینکه در فرهنگهای مختلف جغد را موجودی عاقل و خردمند فرض می کنند. کنار هم قرار گرفتن چشمها در جلوی صورت توانایی دید سه بعدی همانند بینایی انسان را به جغد می دهد به این معنی که آنها قادرند صحنه مقابل خود را در سه محور طول، عرض و ارتفاع ببینند و به این ترتیب در تخمین فاصله تا سوژه مورد نظرشان موفق عمل کنند.

چشم جغدها با توجه به گونه شان، یک تا 5 درصد از کل وزن بدنشان را شامل می شود. دید دو چشمی جغد برابر با 70 درجه است (دید دو چشمی انسان 140 درجه است) و با اضافه کردن دید جانبی هر چشم زاویه دیدی برابر با 110 درجه پیدا می کنند (در انسان 180 درجه است.)

چشم جغد برای اینکه دید خوبی در تاریکی فراهم کند بزرگ است. در واقع تخم چشم جغد بیشتر به لوله ای کشیده شباهت دارد تا کروی شکل؛ این چشمها درون محفظه ای استخوانی (Sclerotic rings) در جمجمه شان قرار گرفته و قابلیت چرخش و حرکت درون حدقه چشم را ندارند. به همین دلیل جغدها برای نگاه کردن به اطراف سر را بر روی گردن بسیار منعطفشان می چرخانند. ساختار گردنی منعطف و بلند که از 14 مهره گردنی (انسان نصف این تعداد مهره گردن دارد) شکل گرفته و به دلیل پوشیده شدن توسط پرها قابل مشاهده نیست، جغدها را قادر می کند تا سرشان را 270 درجه بچرخانند و زاویه دید بسیار وسیعی داشته باشند.

از آنجا که اکثر جغدها شبگرد هستند، چشمها برای جمع آوری هرچه بیشتر نور در تاریکی شب تکامل یافته اند. قرنیه و مردمکها بزرگ بوده و مردمک به واسطه ماهیچه های عنبیه قادرند تا حد زیادی گشاد شوند تا حد اکثر نور موجود در محیط را بعد از عبور از عدسی قدرتمند به شبکیه چشم برسانند.

شبکیه بزرگ چشمها از تعداد زیادی سلول استوانه ای شکل (Rod Cell) که بسیار به نور و حرکت حساس هستند، نسبت به رنگ حساسیت کمی دارند، تشکیل شده تا کمترین نور دریافتی را هم جذب کنند. در کنارشان سلولهای مخروطی شکل (Cone Cell) هم به تعداد کمتری وجود دارند که مسئولیت تشخیص رنگ با آنها است. به این ترتیب جغدها یا صحنه مقابل خود را تک رنگ می بینند و یا تعداد بسیار کمی از رنگها برایشان قابل تشخیص است.

جغدها سه پلک دارند: پلک بالایی که مانند چشم انسان عمل می کند، پلک پایینی که در هنگام خواب بسته می شود و پلک سومی (Nictitating Membrane) که وظیفه حفاظت و نظافت چشم را بر عهده داشته  به صورت قطری و از داخل به خارج بسته می شود.این پلک زمانی که پرنده، شکاری در چنگال داشته و قصد خوردن آن را دارد بسته می شود تا در صورتی که شکار زنده بود و قصد حمله داشت بتواند از چشم محافظت کند.

جغدها دوربین هستند و اجسامی را که در فاصله چند سانتی متری صورتشان قرار دارد تار می بینند. پرهای مو مانندی در اطراف منقار و چشمهای پرنده قرار دارد که به حرکت حساس بوده و آن را به جغد منتقل می کند. بعضی بر این باورند که جغدها در روز دید کمی دارند و یا کور هستند در صورتی که دیدشان در روز هم خوب بوده و نسبت به انسان برتری دارد.

شنوایی

حس شنوایی در جغدها بسیار توسعه یافته است و قابلیت دریافت کمترین اصوات را دارد. در بعضی از گونه ها به قدری پیشرفته شده که در تاریکی مطلق هم با اتکا به شنوایی شان قادر به شکار هستند. بر خلاف عقیده عموم که پرهای برآمده بر روی سر بعضی از گونه ها را گوش جغد فرض می کنند، در حقیقت گوشها حفره ای بر روی سرشان است و این پرها صرفا نمایشی بوده و نقشی در شنوایی جغد ندارند.

گوش در جغد حفره ای Aperture است بالای سر و پشت چشمها. بسته به نوع جغد این سوراخ شکل و اندازه های گوناگونی دارد، در بعضی این سوراخ دایره مانند در اندازه های مختلف است که دریچه ای (Aperculum بر روی آن قرار گرفته و در سایر گونه ها این حفره دوکی شکل است.

گاهی حفره ها به شکل نامتقارن یا بالا و پایین قرار گرفته اند(جغد انبار)، در این فرم صدا با تاخیر از گوشی به گوش دیگر می رسد. جغد با محاسبه ای سریع با توجه به اختلاف زمانی که دریافت کرده جهت صدا را بسیار دقیق شناسایی می کند. جغدها قادرند تفاوت صدای بین گوش چپ و راست را تا 30 میلینوم ثانیه شناسایی کنند.در بعضی گونه ها گوش پایین تر حفره بزرگتری داشته که کمک می کند صداهایی که از پایین می آیند را بلندتر شنیده و جهت آن را سریعتر پیدا کنند. این تفاوت صدا بسیار سریع در مرکز شنوایی (Medulla) جغدها تجزیه و تحلیل شده و تصویری ذهنی از آنچه پیش رویشان هست را شکل می دهد. طبق تحقیقات دانشمندان حدود 95000 سلول عصبی در مرکز شنوایی جغدها وجود دارد که تقریبا سه برابر اکثر کلاغها است.

صفحه استخوانی که صورت جغد بر روی آن قرار دارد مانند دیش عمل کرده و صداها را جمع آوری کرده، تقویت می کند و به سمت گوشها هدایت می نماید. عضلاتی وجود دارند که صفحه استخوانی را برای دریافت بهتر صداها تنظیم می کند.

بعد از شناسایی جهت صدا، جغد به سمت آن پرواز می کند. در صورتی که شکار حرکت کند یا جهتش را عوض کند پرنده با اطلاعات دریافتی از سیستم شنوایی اش، مسیر خود را اصلاح می کند. زمانی که به فاصله حدود 60 سانتی متری هدف رسید پاها را رو به جلو و در جلوی صورتش می گیرد، چنگالها را از هم باز می کند و قربانی اش را می گیرد. با توجه به قدرت خارق العاده شنوایی جغد، آنها حتی صدای حرکت جانداران زیر خاک، برف و یا برگها را که برای استتار استفاده میکنند، می شنوند.

پر و بال

جغدها پرواز آرام و بی صدای خود را مدیون فرم خاص پرهای پروتزی خود هستند. لبه این پرها دارای دندانه های ریز و شانه مانندی است. در سایر پرندگان هنگام پرواز بر اثر عبور جریان هوا بر بالها در پشت آنها اغتشاش جریان هوا (Turbulence) به وجود می آید که باعث ایجاد صدا در هنگام پرواز می شود. در جغدها به خاطر لبه های دندانه دار پرها این اغتشاشات جریان هوا خنثی شده و به جریانات بسیار کوچکی تبدیل می شوند که صدایی غیر قابل شنیدن دارند. نظریه دیگری هست مبنی بر اینکه این لبه ها فرکانس صدا را تبدیل به فرکانسهای بسیار کوچکتر کرده که در عمل غیر قابل شنیدن می شود.

در بیشتر جغدها بال پهن و عریض با لبه هایی منحنی است که قدرت پرواز زیادی به آنها می دهد. همانطور که قبلا اشاره شد، پرهای ریز مو مانندی در کنار منقار و چشمها و همچنین روی پا و اطراف چنگالها وجود دارد که قابلیت تشخیص حرکت را دارند و زمانی که جغد شکاری زیر پا دارد و مشغول خوردن آن است به کمک بینایی ضعیفش در فواصل نزدیک می آید.

رنگ و طرح پرهای جغد به گونه ای است که به خوبی می تواند با محیط اطراف هماهنگ شود و در مقابل خطرات احتمالی از خود محافظت کند. از آنجا که اکثر جغدها طی روز در مکانی مثل شاخه درختان بین سنگها و صخره ها و در میان بوته ها به استراحت می پردازند یا می خوابند، استتار در محیط برایشان حیاتی است که نقش و رنگ پرها به خوبی از عهده این عمل بر می آیند.

جغدها هم مانند سایر پرندگان به نظافت و نگهداری از پرهایشان اهمیت می دهند و روزانه به آنها رسیدگی می کنند. در قاعده دم جغد غده کوچکی uropygial وجود دارد که روغن رقیقی از آن ترشح می شود. جغدها بعد از مرتب کردن پر و بال، پوششی از این ماده را بر روی انها می مالند تا از پرها محافظت بیشتری کرده باشند. جغدها سالی یک بار پر ریزی دارند و پرهای جدید را جایگزین قدیمی ها می کنند. معمولا این مرحله زمانی شروع می شود که جوجه هایشان توانایی زندگی مستقل را پیدا کرده اند.

منقار، پاها و چنگال

منقار جغد کوتاه و به سمت پایین خمیده است تا زاویه دید بهتری را برایشان فراهم سازد. طرح منقار برای گرفتن و پاره کردن گوشت و پوست شکار بسیار مناسب بوده، هر دو منقار بالا و پایین دارای لبه های تیزی هستند و زمانی که باز و بسته می شوند مثل قیچی عمل می کنند. نوک منقار هم تیز، رو به پایین و قلاب مانند است. بعضی گونه ها در گرمای زیاد منقار خود را باز کرده، نفس نفس زده و جریان هوا را از میان منقار به داخل بدن می برند. در ناحیه حلق شان منطقه ای وجود دارد که رگهای خونی زیادی در آن متمرکز شده و گرمای داخلی را با جریان هوا مبادله

می کنند و به این شکل دمای کلی بدنشان را پایین می آورند.

خیلی از جغدها پاهایی پوشیده از پر دارند که آنها را در برابر سرما حفظ می کند، حرکت اطراف پاها را به آنها منتقل کرده و در برابر حمله یا گاز گرفتن احتمالی طعمه محافظت می کند. پاهای جغد 4 انگشت دارد که در زمان پرواز 3 عدد رو به جلو و دیگری رو به عقب است ولی زمانی که پرنده شکاری در چنگ دارد یا روی نشیمنگاهی مثل شاخه یا سنگی نشسته دو انگشت جلو و دو انگشت در عقب قرار می گیرد.

ناخنها بسیار تیز و محکم هستند. در کف پای جغد برجستگی هایی وجود دارد که در گرفتن شکار یا محل نشستن چسبندگی بهتری ایجاد می کند.

جغدها هم مثل سایر پرندگان شکاری مکانیسم قفل مانندی در پنجه پاها دارند که زمان بسته شدن چنگالها، بدون صرف انرژی، انگشتان به دور شکار قفل می شود.

پاهای جغد کوتاه بوده و در عین حال استخوانهای بسیار محکمی دارند تا در برابر ضربه های ناشی از شیرجه بر روی طعمه آسیب نبینند. بعضی از گونه ها در کف پای خود تجمعی از رگهای خونی دارند که در تبادل گرمای بدنشان با محیط اطراف کمک می کند.

قلمرو، جفت یابی، زادآوری و تغذیه

جغدها موجوداتی قلمرو طلب هستند: چه گونه هایی که مهاجر بوده و به صورت موقت در منطقه ای ساکن می شوند و چه گونه های غیرمهاجر، به شدت از قلمرو خود محافظت می کنند. معمولا جایی که لانه قرار دارد با منطقه شکارشان متفاوت است . در صورتی که مهمان ناخوانده ای وارد قلمرو آنها شود به شدت از آن دفاع می کنند. این خصیصه در زمان زادآوری بیشتر خودنمایی می کند چرا که در این زمان جغدها نیاز به طعمه های بیشتری برای سیر کردن شکم جوجه ها دارند و تحمل رقیب در سفره غذایی خود را ندارند. جغد با پروازهای نمایشی و صداهایی که از خود در می آورد سعی می کند تا دیگر جغدها و جانوران را از قلمرو خود مطلع کند. جغدهای درشت جثه ای مثل جغد جنگلی و شاه بوف که در تمام سال در یک منطقه ساکن هستند در صورت مواجه شدن با هر متجاوزی به حریم لانه شان به شدن عکس العمل نشان داده و با چنگالهای باز به سمت صورت مزاحم حمله می کنند. انسانها هم از این قاعده مستثنی نبوده و شواهدی دال بر حمله این دو گونه به انسان وجود دارد که حتی در مواردی منجر به از دست دادن چشم افراد گشته است.

تک همسری در گونه های زیادی از جغدها دیده شده، هنگامی که نر و ماده با یکدیگر جفت شوند و لانه ای بر پا کنند دیگر به سراغ پرنده دیگری نمی روند و تا پایان فصل زاداوری با یکدیگر هستند. در گونه های مهاجر این روش تا شروع مهاجرت ادامه دارد. گونه های غیر مهاجر مثل جغد کوچک تمام سال ممکن است در کنار هم باشند. جغد جنگلی هم در تمام دوره زندگی با جفت خود باقی می ماند.

معمولا جغد نر با پروازهای نمایشی و صداهای خاص، سعی در جلب ماده به مکان آشیانه می کند و سپس شکار خود را به جنس ماده هدیه می کند. بیشتر اوقات ماده با پذیرش طعمه پیشکشی مراسم خواستگاری را قبول می کند و زمانی که هر دو جغد در کنار هم نشسته و مشغول به تمیز کزدن پرهای یکدیگر شوند، مراسم پایان می یابد.

جغدها اقدام به ساخت آشیانه نمی کنند و موجوداتی فرصت طلب بوده و از لانه آماده دیگر جغدها، پرندگان شکاری و کلاغهایی که در گذشته آن را ساخته یا به هر دلیلی آن را رها کرده اند، استفاده می کنند. گونه هایی که در مناطق باز زندگی میکنند از حفذه های زمین به عنوان لانه استفاده کرده و بعضی دیگر در سوراخ درختان آشیان می کنند یا از حفذه های بین سنگها و صخره ها استفاده می کنند گونه هایی هم هستند که در بناهای ساخت دست انسان لانه های خود را بنا می کنند. در بیشتر مواقع هم کف لانه را با پوششی از گیاهان یا پر می پوشانند تا برای جوجه ها گرم و راحت باشد.

تعداد تخمها از یک تا سیزده عدد متغیر است، ولی معمول آن سه تا چهار عدد است. ماده وظیفه خوابیدن، گرم کردن و مواظبت از تخمها را بر عهده دارد و نر مسئولیت شکار و تغذیه. زمانی که جوجه ها سر از تخم درآورند، پدر خانواده تا روزی ده بار به شکار می رود تا غذای آنها را تأمین کند. طعمه های بزرگ توسط والدین به قطعات کوچکتر تقسیم می شود تا برای جوجه ها قابل بلعیدن باشد و لقمه های کوچک درسته بلعیده می شوند. بسته به گونه بین 4 تا 10 هفته بعد از بیرون آمدن تخم، جوجه ها پرهای پروازی شان درآمده و اماده پرواز هستند. بعد از یادگیری پرواز طی چند هفته تا چند ماه پرندگان جوان آمادگی زندگی مستقل را پیدا کرده و از والدینشان جدا می شوند.

جغدها مانند سایر پرندگان قادر به جویدن غذای خود نیستند بنابر این طعمه های کوچک را درسته می بلعند و طعمه های بزرگ را به قطعات کوچکتر پاره کرده و می خورند. جغد فاقد چینه دان بوده و غذا مستقیم به سمت معده که از دو بخش تشکیل شده می رود. در قسمت اول آنزیمها و اسید معده وظیفه هضم را بر عهده دارند. سپس مواد مغذی و قابل هضم در بخش دوم که عضلانی است برای جذب به سایر اندام هدایت می شود و مواد غیر قابل هضم مانند پر، مو، پشم، استخوان و غیره توسط عضلات به هم فشرده شده و توده ای به نام ریمه (Pellet) را تشکیل داده و به قسمت اول معده هدایت می کند.

حدود 10 ساعت طول می کشد تا ریمه از معده به سمت بالا آمده و در نهایت پرنده آن را از طریق دهان خود دفع کند؛ در این مدت جغد غذای دیگری نمی خورد. با بررسی ریمه و مشاهده بقایای به جا مانده از شکار، می توان به رژیم غذایی جغدها پی برد.

جغد در فرهنگ ملل

جغد در باور برخی فرهنگها و اقوام موجودی شوم و پیام آور نحوست و بدبختی به شمار می رود و در برخی فرهنگها سمبل خرد و آگاهی. شبگردی، گوشه گیری و انزوا طلبی، ساکن شدن در مخروبه های ساخت دست انسان، آوای محزون و گاه مرموز و صورتی با چشمهای درشت و نگاهی تیز که همراه با حس خردمندی است همگی باعث شده تا نگاه انسان به جغد نگاهی منفی باشد. البته هستند فرهنگهایی که نه تنها جغد را شوم نمی دانند، بلکه مقامی یاری کننده، راهنما و خردمند برایش قایل هستند. اشاره به چند نمونه از باورهای مردم دیگر کشورها در این باره خالی از لطف نیست :

در اساطیر یونان باستان جغد سمبل الهه آتنه بوده و نشان خردمندی. افغانها معتقدند جغد در ازای گرفتن پر انسان، آهن و سنگ و چخماق را برای درست کردن آتش به او داده است. ذر بیشتر نواحی آفریقا جغد را نشان جادوگران و جادو می دانند. مردمان حوالی مدار شمالی زمین می گویند: دخترکی بر اثر جادو تبدیل به پرنده ای با منقاری بلند شد، از شدت ترس و جنون به سرعت و بی هدف پرواز کرده که به دیواری برخورد می کند و نوک بلند و صورتش صاف می شود. این گونه جغد بوجود می آید. چینی ها جغد را با رعد و برق در ارتباط می دانند و مجسمه آن را در چهار گوشه خانه قرار می دادند تا از آسیب رعد و برق در امان باشند. در فرانسه اگر زن بارداری صدای جغد را بشنود، نوزادش دختر است. گرینلندی ها جغد را یاری رسان و راهنما می دانند. هندیها آبگوشتی با چشمان جغد درست می کنند و اعتقاد دارند کودکی که صرع دارد با خوردنش بهبود می یابد. همچنین معتقدند با خوردن چشم جغد می توانند در تاریکی ببینند. مغولها پوست جغد را در مراسم خاکسپاری بر بالای مزار آویزان می کنند تا شیاطین را فراری دهند.

بر خلاف همت که نشان سعادت و نیکبختی در میان ایرانیان است، جغدها موجوداتی شوم و پیام اور بدبختی هستند. البته در آیین زرتشت از جغدی به نام آشوزوشت که آفریده اهورامزدا است یاد شده که موجودی نیک سیرت بوده، اوستا را حافظ بوده و با خواندن آن با صدای بلند شیاطین و دیوان را فراری می داده اما بیشترین اشاراتی که در ادبیات و آیینهای مردمی ما درباره جغدها آمده همراه با صفات شوم و نحس بوده است. از آنجا که دیدگاه اعراب هم دلالت بر همین امر دارد، احتمالا با تسخیر ایران توسط آنها این باورها قدرت بیشتری گرفته و ماندگار شده است. در ادبیات ما از جغد با اسامی بوف و بوم هم یاد شده است. چند نمونه از شعرهایی که اشاره به جغد دارند:

هر آنکس را که باشد راهبر بوم / نبیند جز که ویرانی بر و بوم

                                                                                    ناصر خسرو

خاقانیا ز گیتی چون جویی آشنایی / خواهی ز بوم و کرکس تو سایه همایی

                                                                                    خاقانی

کس نباید به زیر سایه بوم / ور همای از جهان شود معدوم

                                                                                     سعدی

در نهایت شایسته انسان عصر حاضر نیست که با وجود تمام پیشرفتی که در علم داشته و سهولت دسترسی ای که به دانش و اطلاعات پیدا کرده است، پیرو افکار و خیالاتی خرافی باقی بماند و با استدلال به این گونه از عقاید در صدد آزار و اذیت موجودی برآید که آفریدگار چنین دقیق و شگفت انگیز خلق کرده است. آسیبی که به هر بخش از طبیعت وارد می شود سیستم پیوسته و هماهنگ آن را دچار اختلال کرده و در نهایت به کل آن صدمات غیرقابل جبران وارد می کند. انسان، بخشی از طبیعت است نه مالک آن.

نظرات بسته شده است.