ساز دمام

ساز کوبه ای دوار و از نوع دوطرفه است که در مقایسه با دهل قطر کمتری دارد. بر سطح دو دهانه آن، پوست حیوان می کشند. نواختن آن یا با دست و یا با دو قطعه چوب ساخته شده از برگ درخت خرما صورت می گیرد. پراکندگی اش بیشتر در سواحل خلیج فارس و به ویژه استان بوشهر است. دمام علاوه بر مجالس شادمانی که همراه نی جفتی و نی انبان نواخته می شود، در مراسم سوگواری مذهبی با شیوه ای متفاوت به کار می رود. دمام نوازی گروهی، بخش مهمی از یک آیین مذهبی بوشهر به شمار می رود.

ساز دمام (‏dammam‏) که در تقسیم بندی سازها جزو سازهای کوبه ای ست با نوسان پوست به صدا در می آید و در دسته ی سازهای کوبه ای استوانه ای شکل قرار می گیرد. آن چه از تصویر نگاری های گذشته مشهود است حداقل در 4000 سال پیش در بین النهرین و مصر طبل هایی یافت می شده که بعضی از آن ها‎ ‎تاکنون به یادگار مانده است.
مردم طبل ها را وسیله ای جادویی و قابل ستایش می شمردند و آن را به منظور دفع بدبختی و شومی و یا به هنگام فراخوان ارواح پاک می نواختند. طبل ها برای اعلام خبر‎ ‎مربوط به امور نظامی هم به کار رفته اند، همان گونه که برای آواز و پایکوبی نیز مورد استفاده فراوان داشتند. دمام نیز ازاین امور در طول تاریخ مستثنی نبوده است. طناب پیچی دمام به شکل‏y‏ بوده که شبیه سازهای کوبه ای آفریقایی و هندی می باشد.‏

ظاهراً نام این ساز را از صدای آن تقلید کرده اند. همچون سازی آفریقایی به نام دم دم ( ‏‎(doum doum‎بعید نیست که این ساز نیز در اصل به همین نام بوده و بعدها در گویش بومی مردم بوشهر، به تدریج تغییر شکل داده، یعنی اگر بر اثر مرور زمان حرف‏d‏ از بخش دوم( ‏‎(doum doum‎‏ افتاده باشد به عبارت ‏doumoumیاdoummoum‏ می رسیم و می توان‏dammam‏ را تعدیل یافته ی این عبارت دانست.‏

نکته ای دیگر که به شدت این فرضیه را تقویت می نماید مراسم دم دم سحری (‏‎ (dom dom sahari‎است که سحرگاهان در ماه مبارک رمضان در بوشهر اجرا می شود. گفتنی ست در این مراسم فقط از ساز کوبه ای دمام استفاده می شود و واضح است که نام این مراسم نیز از صدای این ساز گرفته شده است. ‏

از جمله سازهای کوبه ای جنوب ایران خصوصاً بوشهر«دمام» است. این ساز پر اسرار که مدت هاست در منطقه ی بوشهر به عنوان مهمان بوده و البته امروز به عنوان یکی از سازهای بومی این منطقه به شمار می آید، در سالیان اخیر مورد توجه خاص هنر دوستان ومحققان موسیقی واقع شده و مخیله ی آنان را به افسانه ها سوق داده است.‏

کلمه "دمام" به دو معنی جداگانه در بین مردم بوشهر کاربرد دارد: ‏

یکی ساز دمام و دیگری مراسم اجرای دمام که به آن "سنج و دمام" نیز می گویند. ساز دمام در بوشهر موارد استفاده ی متعدد داشته که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:‏

الف: زمانی که می خواستند لنجی جدید و نو راهی کنند، ضمن شادمانی از دمام نیز استفاده می کردند.‏

ب: زمانی که می خواستند مال التجاره را از بوم های بزرگ به ساحل منتقل کنند. این کشتی های بزرگ بادبانی که توانایی پهلو گرفتن را نداشتند و بالاجبار در لنگرگاه لنگر می انداختند همیشه توسط قایق های کوچکی که به «تشاله» معروف بودند، تخلیه می شدند و جاشوها که سیاه پوستان آفریقایی بودند در هنگام پارو زدن نوایی را که به آن "نیمه" می گویند، می خواندند.‏

ج: در مراسمی که به طور عمومی به «زار » معروف است نیز از دمام استفاده می شود. این مراسم که برای درمان روحی افراد «جن زده» استفاده می شود با آوازهایی به سبک آفریقایی ها و سازهای مختلفی از جمله دمام همراهی می شود. از جمله سازهای کوبه ای دیگر سازی شبیه به «تیمپو» بوده که از چوب ساخته می شد. این مراسم که سوغات آفریقایی ها ست در بوشهر نیز با یک نما پذیری بومی- مذهبی به اجرا در می آید تا فرد بیمار درمان شود.‏

د: دم دم سحری (‏dom dom sahari‏) نیز از جمله مراسمی است که در اجرای آن از دمام کمک گرفته می شود. این مراسم برای بیدار کردن مردم هنگام سحر در ماه مبارک رمضان به اجرا در می آید. ‏

ه: نیمه های شراع: شراع یا بادبان نیز در هنگام بالا رفتن با دمام زدن توأم بوده که ریتم دمام ها مانند تمامی آوازهای کار (نیمه) با حرکت و سرعت دست های ملوانان تنظیم می گردد.‏

و: شخ سین(‏shakh sein‏) نیز مراسم دیگری است که با دمام همراه می شد. در این خصوص روایتی را از یکی از ساکنین کوی بهبهانی، مرحومه خانم "بدر الملوک اکبر بوشهری" ذکر می کنم: "وقتی که کودک بودم در منزل آقای«علم» مجتهد بوشهری شاهد بودم که گروهی از مردم که به آنها "شخ سینی" می گفتند، وارد شدند . در آن جا عزاداری امام حسین(ع) انجام می شد و این گروه که همگی سیاه پوست بودند شروع به نوحه خوانی کردند. تعدادی دمام زن هم با نوایی غیر از نوای سنج و دمام آنها را همراهی می کردند.
شخ سینی ها با یکدیگر به شمشیر بازی می پرداختند تا جایی که به اوج این مراسم می رسیدند و «حسین حسین» گویان شمشیرهای آخته را بر فرق خود می کوفتند. اینان در حالی که کفن بر تن داشتند با سرو صورتی غرق در خون از محفل خارج می شدند".‏

مراسم "شخ سینی" حدود شصت سال است که به فراموشی سپرده شده است. این مراسم احتمالاً دارای ریشه ی آفریقایی است. مراسمی دیگر نیز با عنوان "شیخ فرج" توسط سیاه پوستان در خارگ اجرا می شده که در کتاب "موسیقی نواحی ایران " تألیف محمدرضا درویشی به نقل از جلال آل احمد آمده: «رقص هم داشتند به اسم«شیخ فرج» مخصوص سیاهان و سوغات آنها از آفریقا است که همه در آن می توانسته اند شرکت کنند. رقص میان دار داشته است یا کدخدایی یا رئیسی برای تمام مدت عمر که شاید اولین آنها چنین نام و نشانی داشته است که خود رقص به این نام مشهور شده است… همه در خانه ی میان دار یا کدخدا جمع می شده اند و به آهنگ تنبک های متعدد تک تک به رقص بر می خاستند تا عاقبت همه بر پا می شدند و جنبان آنقدر می رقصیدند تا بی حال و کف بر لب بیفتند. نام هر یک از شرکت کنندگان در رقص نیز شیخ فرج بود. شیخ فرج کوچیکو، شیخ فرج بزرگو، شیخ فرج سیاهو و یا سفیدو. گویا این رقص فرق دارد با آنچه در جنوب ایران به زار می شناسند.»‏

ز: هنگامی که کشتی ها را به منظور استراحت و یا برداشتن آب متوقف می کردند، در این حالت نیز جاشوها با دمام زدن پیاده می شدند. در این خصوص ناخدا «حاج حسین بزن» از بندرگاه بوشهر می گفت:«هر گاه کشتی ها برای برداشتن آب و یا استراحت به بندر می رسیدند، ملاحان با دمام پیاده می شدند و همینطور در هنگام سوار شدن، البته منظور ساز دمام است نه سنج و دمام». ‏

ح: سبالو (‏sebaloo‏) مراسمی است که در گذشته ی نه چندان دور در بوشهر اجرا می شده و نوازندگان آن را سیاهان تشکیل می دادند و به آنها سبالوها می گفتند. سبالوها مراسمی ویژه داشتند که در بعضی مراسم مهم و یا عروسی ها هنرنمایی می کردند.
بعدها به هر گروه بزمی «سبالو» اتلاق شد که احتمالاً ریشه در مراسم مذهبی دارد این مراسم به تدریج تغییر و به عنوان یک فرم بزمی جا افتاد. در این زمینه روایتی از مرحوم جعفر بردک نیا می خوانیم:‏

‏«در زمان قدیم سیاهان بوشهر- که بردگان تجار بوشهری بودند- هفته ای یک روز در میدان گاه حمام طلا جمع می شدند. آنها از سازهایی چون دمام، دیره و یک ساز مخروطی چوبی شکل مانند تیمپو برای مراسم استفاده می کردند. حرکات موزون و ریتم های آفریقایی یکی از شاخص های این مراسم بوده. آنها ضمن رقص، آواز نیز می خواندند و گاهی از خود بی خود می شدند ومی رقصیدند. آنها زنگ هایی نیز به پا می بستند».‏

در این که ساز دمام یک ساز وارداتی است و پوست گیری آن در بوشهر انجام می شده شکی نیست، اما چگونه و چطور؟ یک احتمال وجود دارد اینکه این ساز از کشور هندوستان وارد ایران شده باشد. در این باره سیدعبدالعزیز بلادی چنین می گوید:« در شهر دهلی مرکز هندوستان در سال1371 شمسی دو تصویر بزرگ بر دیوار کشیده شده بود به طوری که تصور می شد این تصاویر، عکس هایی ست از مراسم سنج و دمام در یکی از محلات بوشهر! در آن نقاشی ها تمام افراد نوازنده همچون بعضی از نوازندگان قدیم بوشهر لنگوته(نوعی پایین پوش) بسته بودند اما چیزی به عنوان پیراهن و تن پوش نپوشیده بودند.تعدای دمام و سنج عیناً به همان ترتیب مراسم در بوشهر در عکس نیز رویت می شد و همینطور بوق، با این تفاوت که در محلات بوشهر فقط یک بوق گروه دمامی ها را همراهی می کند حال آنکه در عکس مذکور سه یا چهار بوق دیده می شد» ‏

در پاکستان نیز شبیه این مراسم اجرا می شود، حال آن که در آفریقا تنها ساز دمام و ریتم های آن وجود دارد. ضمن تحقیق از یکی از برسازان(کسانی که به مراسم سینه زنی نظم می دهند) از مسجد بهبهانی های بوشهر – حاج آقا غلامی- دریافتیم که همه ی دمام ها و نیز مراسم سنج و دمام از هند آمده است و این نکته مربوط به قبل از ورود بردگان سیاه پوست به بوشهر بوده است. ولی در عین حال او می گفت که سیاهان مهارت ویژه ای در نواختن دمام دارند. ‏

در بین مردم در خصوص ورود دمام به بوشهر روایات متفاوتی وجود دارد: بعضی ها اعتقاد دارند که این ساز با برده های آفریقایی که برای تجار بوشهری کار می کردند آورده شده، بعضی ها نیز می گویند که بوشهری ها به طور غیر مستقیم نوازندگی این ساز را یاد گرفته اند یعنی ساز از هند آورده شده ولی نوازندگی آن را با کمک سیاهان ابداع کرده اند. همچنین این اعتقاد وجود دارد که وقتی کشتی خارجی قصد ترک بندر را داشته از آن جا که وسایلی برای گردآوردن ملوانان و کارگران کشتی نبوده، بردگان آن کشتی با نواختن بر روی دمام ها، همگان را از جدا شدن کشتی از اسکله آگاه می نمودند و مردم بوشهر که نظاره گر بودند این مراسم را پسندیده و برای گرد آمدن سوگواران برای عزاداری امام حسین(ع) به کار بستند ، نیز روایت است که این مراسم توسط سیاهپوستان آفریقایی مقیم بوشهر صورت گرفته، بدین شکل که قبل از آمدن به بوشهر این مراسم مذهبی را اجرا می کردند و پس از آمدن به بوشهر نیز آن را در عزاداری امام حسین (ع) به کار گرفتند. نقلی دیگر نیز وجود دارد و آن داستان شخص سیاه پوستی است به نام «شمبلو». شمبلو، غلام تاجری به نام حاج رئیس بود. در محله شنبدی این شخص گاهی سیاهان را از اطراف بوشهر جمع می کرد و مراسمی به شکل سنج و دمام به راه می انداخت.‏


اجزای تشکیل دهنده دمام

‏1 – پیپ : از کلمه ی انگلیسی ‏pipe‏ گرفته شده و به بدنه ی استوانه ای شکل دمام بدون پوست ، بند و چمبره اطلاق می شود. پیپ های یک تکه ی چوبی را کلاً به پیپ گرمی (‏gorm‏) می شناسند. پیپ، قطعه ای از تنه ی یک درخت بوده که درون آن را خالی می کردند و رویش را صیقل می دادند و برای استحکام و زیبایی بر روی آن روغن ورنیس می زدند.‏

‏2 – چمبره یا چمبر (‏chambareh‏) :حلقه ای است از جنس میله های باریک فلزی یا نی های خاص به نام بمبو، نی باز و یا خیزران که آن را مدور می سازند. برای اینکه این نی قابل انعطاف باشد، آن را در آب می گذارند تا نرم شود، سپس آن را مدور کرده با بند دو سر آن را می بندند و اصطلاحاً آن را «لکه پیچی» می کنند.این عمل که به معنی پیچاندن تکه های پارچه و یا الیاف به دور چمبره می باشد، آن قدر ادامه می یابد تا قطر نی و یا میله به حدود 3 سانتیمتر برسد. البته در گذشته دمام هایی که به بوشهر می آوردند دارای چمبره هایی متفاوت با چمبره های امروزی بوده اند. آن چمبره ها را از جنس خود دمام ها ساختند و سپس لکه پیچی می کردند. هر دمام، چهار چمبره دارد که دو به دو هم اندازه اند. چمبره ای که ابتدا بر روی پوست قرارمی گیرد باید کوچکتر باشد. چمبره ها در کل باید اندکی از دهانه ی دمام، بزرگتر باشند.چمبره ها به منظور نگهداری پوست ها در نظر گرفته می شوند تا بتوانند توسط بندی که در آن می گذرانند پوست دمام را بکشند و دمام ها را کوک کنند.‏

‏3 – پوست: برای ساخت دمام معمولاً از پوست بز پس از دباغی و زایل کردن موها استفاده می شود. گاهی در گذشته از پوست آهو نیز استفاده شده است.‏

‏4- بند: برای ساخت دمام از بندهای الیافی استفاده می شود. این الیاف معمولاًاز محصول درخت های خرما و یا نارگیل است که از انواع آن می توان بند «گش» یا «کمبال» را نام برد. این نوع بند را نیز از کشورهای آفریقایی و یا شهر بمبئی می آوردند.‏

وسایل دمام سازی

‏1- سوزن بزرگ(سوزن جوال دوز) ‏
‏2 – سمبه، ماکری و یا گوه: این وسیله تکه چوبی هرمی شکل است که بین چمبره و پیپ دمام قرار می دهند تا بند به آسانی از آن عبور کند.‏
‏3 – چوب هزام: چوب هزام دارای اندازه ای بین30 تا 40 سانتیمتر است و آن را معمولاً از چوب های محکم مثل کُنار می سازند.‏

نحوه ی ساخت دمام

ابتدا پوست را می گندانند، البته برخی برای بر طرف کردن موها آن را تیغ می زنند. شیوه ی سنتی گندانیدن پوست در بوشهر به این شکل است که پوست را در خاکستر داغ می انداختند تا چربی های زایداز آن جدا شود و پس از گندانیدن، پوست را به دریا می بردند تا ضمن شستشوی آن با آب شور دریا، موها نیز به راحتی از آن جدا شود. آنگاه پوست عاری از مو و چربی را بر روی دمام می کشیدند. برای یک دمام، دو پوست برای دو سر آن لازم است. سپس چمبره کوچکتر را روی پوست قرار می دهند، اضافات پوست را روی آن بر می گردانند طوری که چمبره ی دوم روی پوست بر گردانده شده، روی چمبره اول قرار گیرد. سپس پوست را دوباره به جهت اول برمی گردانند. حال دو چمبره در لابه لای پوست ها محو شده اند. برای پوست دوم نیز عیناً به همین شکل عمل می شود.سپس نوبت به قاب بندی دمام می رسد برای این که چمبره ها پس از خشک شدن رو به بالا برنگردند و پوست ها شکل خود را از دست ندهند. قاب بندی در واقع بستن پوست ها به طور افقی بر روی چمبره هاست. این عمل توسط بندی به نام «ستلی» انجام می شود. قاب بندی، عملی موقتی است که پس از خشک شدن پوست ها، باید بندهای ستلی را از روی شان برداشت.‏

بعد از قاب بندی دمام نوبت به بند اندازی آن می شود. در این مرحله سوزن بزرگی که با خود بند دمام را می کشد از بین چمبره و دمام عبور می دهند. برای سهولت کار سمبه را با فشار بین پیپ و چمبره ها قرار می دهند تا بند به آسانی عبور کند. روی هر پوست دمام معمولاً هفت و یا هشت سوراخ برای گذراندن بند تعبیه می شود.‏

بعد از این که بندها را عبور دادند، نوبت به بند کشی می رسد. برای این کار ، دمام را برای چند روزی در جایی که باد خشک می وزد، قرار می دهند. در قدیم این دمام ها را در راه پله های طبقات فوقانی منازل قرار می دادند‏‎ ‎‏. در این مرحله ، دمام ها نباید در معرض آفتاب قرار گیرد و برای خشک شدن پوست، دقت می شود تا این کار فقط با جریان باد انجام پذیرد. سپس دمام را بندکشی می کنند. البته دمام نو باید تا چند بار پس از استفاده، دوباره بندکشی شود تا کاملاً پوست آن جا بیفتد.‏

طریقه ی بندکشی

دو نفر در طرفین دمام نشسته، توسط چوب هزام، بندهای رد شده را یکی پس از دیگری از ابتدا می کشند.این مرحله را کشیدن و یا "تیت کردن " ( ‏tyet‏ ) ، "سنات کردن " (‏senat‏) و یا "سمت کردن " گویند.‏
‏"هزام " کردن -که گاهی ازام نیز گفته می شود- هنگامی است که بند را دور دمام با روشی خاص می بندند.برای این کار انتهای بند رابا قسمت قبل که از زیر چمبره گذشته گره می زنند، سپس دو به دو بندها را که به شکل 7 یا 8 می باشد به هم نزدیک می کنند. این کار به منظور سفت تر شدن (تیت کردن)بندها است که در نهایت به کشیده شدن بیشتر پوست و زیرتر شدن صدای دمام می انجامد.‏

نکاتی در خصوص دمام

هر چند که دمام های موجود را همگی گُرمی (‏gormi‏) می دانند، ولی بعضی از آن ها به دمام هندی مشهورند. مردم تصور می کنند آن دسته از دمام های غیر هندی از ملیوار و زنگبار آورده شده و به عبارتی آفریقایی هستند.پس از بررسی در می یابیم که در شکل ظاهری دمام ها نیز تفاوت هایی وجود دارد. بعضی بدون کنده کاری و نقش و بعضی کنده کاری شده اند. بعضی دارای اندکی قوس هستند و بعضی کاملاً صاف و استوانه ای شکل اند.
برخی از مردم آن دسته از دمام های شکم دار پر نقش را "هندی" می دانند. دمام ها در مجموع دارای یک وزن نیستند و این مورد ناشی از تفاوت در جنس چوب دمام ها است، پس علی رغم این که به تمامی دمام های چوبی یک تکه در بوشهر"گُرم" اطلاق می شود،ولی همه ی آن ها از یک جنس نیستند. قدمت دمام های استوانه ای(آفریقایی) در بوشهر از سایر دمام ها بیشتر است.
البته هم اکنون پیپ در انواع مختلف در بوشهر موجود می باشد که از آن جمله است: پیپ هایی که از کنار هم گذاشتن چوب هایی به طول تقریبی یک دمام وعرض دو سانتیمتر پس از پرداخت لازم و چسب چوب زدن به شکل پیپ های قدیمی می سازند و دیگر پیپ هایی که از فلز ساخته شده و به پیپ پلیتی (‏peleyti‏) معروف اند.‏

نکته ی دیگر این که آخرین دمام های یک تکه ی چوبی که از خارج خریداری شده، دمام های هندی ست که در سال 1373 از هند خریداری شده و اکنون در مسجد صلح آباد بوشهر موجود است. در هند شهری است به نام «پونه» یا «پونا» که در آن سنج، دمام و بوق فراوان یافت می شود.‏


اجزای تشکیل دهنده ی یک گروه سنج و دمام

‏1- بوق: جنس بوق از شاخ نوعی گوزن می باشد که بر اساس تحقیقات انجام شده، به اعتقاد نگارنده همان سازی است که به نام " ساید بلون هورن"‏‎ side blown horn‎‏ در آفریقا یافت می شود. "ساید بلون هورن" به معنی سازی است که کنار سوراخ آن می دمند و از جنس شاخ گوزنی آفریقایی است به نام ‏kudu‏ از انواع ‏antelope‏. اندازه ی تقریبی این ساز، 82 سانتی متر می باشد .‏

بوق بوشهری در گروه سنج و دمام به عنوان تنها سازملودیک نقش رهبری این گروه را به عهده دارد. در بوشهرچهار بوق اصلی وجود دارد که آذین بندی مخصوصی شده اند، البته در حومه ی بوشهر نیز بوق هایی وجود دارند ( مانند محلات هلیله، خواجه ها، بندرگاه و امام زاده)که به تأیید افراد محلی، آن ها نیز از هند آورده شده اند. در قسمت فوقانی بوق مسجد بهبهانی بوشهر سری از جنس نقره قرار دارد که به آن "تاج" می گویند. تاج این بوق در هندوستان ساخته شده و بر روی آن قلم زنی شده است و هم زمان با این بوق که جزو قدیمی ترین بوق های منطقه به شمار می رود ، وارد بوشهر شده است. از دیگر زینت های این بوق، حلقه هایی است که مانند طوق بر روی آن قرار گرفته و همچنین دسته ای که در ابتدای بوق مشاهده می شود. این زینت ها همگی از جنس نقره و حکاکی شده اند. بوق مسجد بهبهانی پنج طوق داشته که دوتای آن مفقود شده و در حال حاظر فقط سه طوق دارد. آن چه از بوق به گوش می رسد به صورت فاصله های هارمونیک بوده که غالباً به طور ضد ضرب اجرا می شود. بوق دارای صداهایی از دو اکتاو است و با فشار هوا و تغییر لب عوض می شود. ابتدا و انتهای سنج و دمام، بوق زده می شود و در حین اجرای سنج ودمام این ساز بداهه نوازی می کند. بوق یک سوراخ (دهنی) و یک خروجی دارد. بوق ها دارای اندازه های متفاوتی هستند ، مثلاً بوق مسجد بهبهانی سه پیچه بوده و از بوق مسجد شنبدی بزرگتر است که دو پیچ دارد.بوق مسجد بهبهانی 104 سانتی متر طول و 86 سانتیمتر ارتفاع دارد. به منظور حفظ و ممانعت از تخریب این ساز هر چند گاه یک بار با روغن کنجد آن را چرب می کنند، این کار مانع از ترک خوردگی ساز می شود.‏

ویژگی های یک بوق خوب را می توان چنین برشمرد:‏

الف) تعداد پیچ بیشتر ‏
ب) دهنی مناسب ‏
ج)عدم ترک خوردگی
ه) شکل ظاهری بوق ‏

‏2- سنج (‏senj‏): آلیاژی است از هفت فلز که به آن " هفت جوش" گویند. این ساز نیز از شهر پونای هند آورده شده است. سنج سر ضرب را نگه می دارد، البته بعضی از نوازندگان هنگام نوازندگی سنج به اصطلاح "ریز" می گیرند و به عبارتی ریتم را خُرد می کنند.این ساز دارای قطری بین 20 تا 25 سانتی متر و دارای دسته ای کوتاه به اندازه ی 10 سانتی متر است و برای این که بر اثر تماس با دسته ی زنگ، صدای آن از بین نرود، دسته ها را با تکه های پارچه عایق می کنند.‏

‏3- دمام (‏dammam‏): این ساز-که قبلاً راجع به آن به تفصیل سخن گفتیم- در یک گروه سنج ودمام دارای موقعیت های مختلفی است. نوازنده با چوبی از جنس شاخه های درخت خرما بر روی آن می نوازد. این چوب -با اندازه ای حدود 40 سانتی متر- باید هنگام نوازندگی در دست راست نوازنده باشد و بر آن طرف از دمام نواخته شود که بدون علامت است. نوازنده همچنین با دست دیگر خود (بدون چوب) بر آن سوی دمام -که نشان دار است- می نوازد. دمام ها بنا به نوع استفاده ای که در یک گروه سنج و دمام دارند، دارای ابعادی متفاوت هستند ، ولی ضخامت همه ی پیپ ها حدود 2 سانتیمتر است که در لبه ها به یک سانتیمتر می رسد. ‏

در یک گروه سنج و دمام سه نوع دمام وجود دارد : دمام اشکون ، این دمام نسبت به سایر دمام ها بایدکوچکتر باشد و صدای بهتری داشته باشد. در مساجد یک دمام مخصوص را برای این کار در نظر می گیرند و هنگام پوست گیری در مورد آن بیشتر دقت می کنند. قطر این دمام حدود 30 تا 34 سانتی مترو طول آن تقریباً 45 سانتیمتر است. همانطور که از اسم این کار اصلی آن بداهه نوازی و شکستن ریتم است و ریتم های آن غالباً ضد ضرب اجرا می شود.‏

بعد از اشکون سایر دمام ها را "غمبر" می نامند، ولی معمولاً منظور از دمام غمبر (‏ghember‏) دو دمامی است که بعد از دمام اشکون روبروی یکدیگر قرار می گیرند. ریتم این دو دمام و همچنین اندازه ی آن ها با چهار دمام دیگر فرق می کند. طول تقریبی این دو دمام، بین 40 تا 50 سانتیمتر و قطر آنها حدود 38 سانتیمتر می باشد. سایر دمام های غمبر دارای ریتمی ساده و کوچکتر از دو دمام غمبر یاد شده اند. این دمام ها نیز قطری حدود 30 تا 34 سانتیمتر و طولی برابر با 47 تا 50 سانتیمتر دارند. نکته ای که باید مورد توجه قرار داد این است که در وهله ی اول، این ریتم و شیوه ی اجرا است که دمام ها را از یکدیگر متمایز می سازد و موجب نام گذاری های مختلف می شود.‏

نواختن دمام (سنج و دمام)‏

در گذشته برای گرد آوردن عزاداران و سینه زنان بعد از ذکر و روضه و زیارت نامه و قبل از سینه زنی، مراسم سنج ودمام اجرا می شده است.‏

هنگام نواختن سنج و دمام در روحیه ی فرد شنونده حس عجیبی ایجاد می شود به طوری که احساس می کند می تواند یک تنه به لشکر خصم هجوم ببرد و با هر زورگویی به نبرد بپردازد. در ایام گذشته هنگام اجرای سنج و دمام، اهالی محلات بوشهر به بهانه های مختلف ومثلاً این که گروه سنج ودمام بدون اجازه از یک محل وارد محلی دیگر شده با یکدیگر درگیر می شدند که در این مورد داستان «طاق خونی» هنوز بر سر زبان هاست.
در موردی دیگر چنین می گویند که گروه سنج و دمام محله ی بهبهانی وارد صحن مسجد شیخ سعدون می شود وبه میدانگاه مسجد می رسد. نقل است اشکون زن یک چوب به دمام خود می زد و چوب دیگر را به ستون میدانگاه این عمل، ساکنان محله ی کوتی را برآشفت تا جایی که به بالای بام مسجد رفته و با پرتاب قلیان به سمت دمامی ها آن ها را بدرقه کردند. معروف است درگیری در محلات بوشهر بر سر دمام تا جایی بالا گرفت که به رضاشاه -که عامل درگیری ها را جویا شده بود- گفتند : همه چیز زیر سر دمام است! و رضاشاه – که تصور می کرد دمام یک انسان است – گفت: این دمام را کت بسته به مرکز بفرستید! از طرفی موقعیت دمام ها بین مراحل عزاداری (یعنی بین ذکر و روضه از طرفی و سینه زنی از طرفی دیگر) صرفاً اخباری بودن دمام را زیرسوال می برد. شاید بتوان این تعبیر شاعرانه را آورد که ذکر روضه به مردم آگاهی می دهد، سنج و دمام تهییج می کند و در آخر عزادار که به ظالمان واقعی عاشورا دسترسی ندارد، با شور و حرارت هر چه تمامتر ناشی از تأثیر دمام، وارد مراسم سینه زنی و "ایا مظلوم" که قله ی این طوفان است، می شود. ‏

هر محله تعدادی دمام داشته که در مراسم عزاداری به کار می گرفتند. به عنوان مثال محله بهبهانی 18 دمام دارد که همه یک تکه ( گرمی) می باشند. هر گروه و یا بُر دمام شامل هفت دمام ، هشت سنج و یک بوق بوده است. سنج و دمام در چهار محل (محله های بهبهانی، شنبدی، کوتی و دهدشتی)اجرا می شده و گاهی به منظور رقابت با یکدیگر تا یک ساعت ادامه داشته است. لازم به ذکر است که مراسم سنج و دمام در زمان رضاشاه ممنوع بوده، هر چند دوباره آزاد شد. این مراسم در پایان عزاداری نیز انجام می شد. عزاداران در پشت گروه سنج و دمام به راه می افتادند و ازکوچه های محله عبور می کردند. در منازل بزرگان محل توقف کوتاهی داشته و پس از بیان عبارت "مروات همه سال" به معنای "همه ساله باشید" ، به مکان های متبرک محل می رفتند و سپس مجدداً به مسجد باز می گشتند. ‏

‏ نوازندگان دمام خصوصاً سیاه پوستان هنگام نوازندگی حرکت نیز داشتند تا جایی که از خود بی خود می شدند و به اصطلاح عوام "زارشان" می گرفت!‏

ریتم دمام در هنگام راه رفتن و هنگام ایستادن متفاوت بوده، مثلاً هنگام ایستادن، اشکون زن تک چوب می زده و هنگام حرکت، به اصطلاح سه چوب. نکته ی قابل ذکر این که دمام «غمبر» دارای ریتم های متفاوتی است و این ریتم ها متناسب با اشکون، تغییر می کند.«گرگعلی خسروی» پیرمرد کوی شنبدی می گفت: من در جوانی بیست نمونه غمبر می زدم و با این که کار اصلی غمبر با دست چپ می باشد، تمامی شنوندگان را جذب خود می کردم.
واقعیت این است که اشکون زن با نگاه به دست غمبر زن و شنیدن ریتم قادر به شکستن متناسب با ریتم بوده است.«ماشاء الله فرجی»نوازنده ی صاحب سبک اشکون می گفت: من مجموع دمام ها و خصوصاً غمبر را زمان اشکون زدن از نظر می گذراندم و متناسب با ریتم و حال و هوای آن اشکون می زدم. اما غمبر همان طور که گفته شد، ریتم های متفاوتی دارد، از آن جمله تک چوب که پس از نواختن هر چوب بر روی پوست عیناً دست چپ پاسخ دست راست را می دهد. شایان ذکر است که اصطلاح تک چوب در خصوص غمبر با آنچه در مورد اشکون با همین عنوان ذکر کردیم، دارای معنای متفاوتی است.‏

در شب بیست و هشتم ماه صفر، دو بُر به معنای دو گروه دمام به راه می افتادند. البته باید گفت که مواردی بیش از دو بُر نیز بوده است، ولی آنچه بیشتر مورد تاکید است وجود دو بُر دمام است. این عمل که در پایان ماه صفر و پس از دو ماه عزاداری و از طرفی به علت احترام بیشتر به حضرت رسول اکرم(ص) انجام می شود با دو بُر کامل و مجزا از دو سو یعنی در کل چهارده دمام، شانزده سنج -که نقش رهبری را مابین دو بُر ایفا می کند -همراهی می شود.‏

در محله ی بهبهانی یک بُر دمام به سیاه پوستان مقیم بوشهر اختصاص می یافت. در این شب به خصوص سیاهان تا یک ساعت دمام می زدند و در تمام این مدت دمام را به کس دیگری نمی دادند. ( در بوشهر رسم است که نوازندگان پس از مدتی نوازندگی جای خود را به افراد جدیدی که تمایل به نوازندگی دارند، می دهند) حال آن که در سایر روزها دمام به دست سایر افراد محل نیز می افتاد.
در این بین گاهی به سر دسته ی دمامی ها شال که اهمیت آن به باور مردم باز می گردد. مردم باور داشتند که شال ، خلعتی است که از طرف امام حسین (ع) برای آن عزادار فرستاده شده، البته مردم در هنگام شال دادن مبلغی نیز هدیه می کردند. می گویند مرحوم «عام بومون» (عمو بمان که سیاه پوست بوده و سر دسته ی دمامی های محله ی بهبهانی) زمانی که گرم نواختن اشکون می شد، کلماتی را زمزمه می کرد. «جعفر بردک نیا» اعتقاد داشت که او وردی را با لهجه ی سومالیایی با ریتم تلفیق می نمود.‏

در راس یک بُر دمام، دمام اشکون قرار دارد. کار این دمام شکستن ریتمی می باشد که توسط سایر دمام ها ایجاد شده است. قابل ذکر است که در حال حاضر، نوازندگان صاحب سبکی هستند که این ساز را با حال و هوای خاص خود می نوازند. در واقع بهترین نوازنده ی این ساز، کسی است که بهتر بداهه بنوازد و ارتباط بهتری با سایر سازها ومستمعین ایجاد کند. در قدیم کسانی چون عام بومون بودند که ساده اشکون می زدند ولی در اشکون زدن هنوز هم آوازه آنها باقی است. ‏

بعد از اشکون، دو دمام غمبر که دارای ریتم متفاوتی با سایردمام ها هستند، قرار می گیرند. بعضی از افراد قدیمی «غمبر» را «همبار» (‏hombaar‏) تلفظ می کنند. «همبار» در زبان محلی به معنای ملایم و آرام است و از آن جا که نوازنده ی «غمبر» نسبت به اشکون ملایم تر می نوازد و در واقع زیر صدای دمام است، از این رو بعید نیست کلمه ی غمبر را از همبار گرفته باشند. بعد از دو دمام غمبر اصلی، سایر دمام ها دو به دو روبروی هم قرار می گیرند. سنج ها نیز بیشتر در دو سوی واقع می شوند. تنها سازی که آزادانه حرکت می کند، بوق است. این ساز، گاهی چندین متر از سایر سازهای گروه فاصله می گیرد.
خصوصاً در ابتدای دمام، نوازنده بوق در آستانه ی مسجد است و اوست که سایر نوازندگان را از پایان زیارت نامه با صیحه ای که از سازش بر می خیزد، مطلع می سازد و دقیقاً در همین لحظه است که نوازنده دمام اشکون، با ضرباتی شروع مراسم را به سایر سازها اعلام می کند. سرعت ریتم از ابتدا تند نیست، بلکه کم کم تند می شود. اشکون زن نیز از ابتدا شروع به بداهه نوازی و ضدضرب زدن نمی کند ، بلکه همچون سایر سازها ریتمی ساده را اجرا می کند. ختم مراسم سنج و دمام نیز توسط بوق اعلام می شود.
در بیست و هشتم صفر ، دو بر دمام با فاصله از یکدیگر هر کدام جداگانه به نواختن می پردازند و از آنجا که دو گروه صدای یکدیگر را نمی شنوند، این بوق است که رهبری دو گروه را به منظور اجرا با سرعت ریتمی برابر تا زمان نزدیک شدن شان به یکدیگر به عهده دارد. یک بر دمام معمولاً هفت، نه و یا یازده دمام است. نکته قابل توجه، فرد بودن دمام هاست، چون هر بر دمام ، تنها یک اشکون زن دارد. بعضی ها یک بر دمام را فقط هفت دمام ، هشت سنج و یک بوق دانسته اند. ریتم سنج و دمام 2/4 است که هنگام نوازندگی دمام اشکون به شیوه ای پلی ریتمیک تغییر می یابد.‏

دمام، بوق و سنج را در قلندر خانه مسجد نگهداری می کنند و تا مراسم بعدی بند دمام ها را آزاد کرده، برای در امان بودن از عوامل آسیب رسان بر دیوار قلندر خانه آویزان می کنند. ‏

۲ نظرات
  1. کاوه می‌گوید

    با تشکر از شما.من حدود یک ساله که یک گروه دمام زنی در کرج تاسیس کردم که با سبک بوشهری می نوازیم.ضمنا طبق تحقیقاتی که کردم اولین کسی هستم که خارج از استان بوشهر دمام اصیل بوشهری درست میکنم با بدنه چوبی.در ضمینه دمام و نحوه نواختن ان میتوانیم اطلاعاتی به هم بدهیم تا هر دو پیشرفت نماییم.با تشکر

  2. مهشید مرادی می‌گوید

    با سلام خسته نباشید من دانشجوی کارگردانی هستم دارم درمورد ساز دمام تحقیق میکنم ازتون میخوام منو راهنمایی کنید لطف کنید از طریق میلم و وبلاگم با من درتماس باشید ممنون میشم ….هرچه زود تر بهتر با تشکر

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.