روز خوش سیاه کوه

خرداد
بارش 2 ساعته ی شبانه باران بهاری، طراوت خاصی به منطقه کویر داده بود. صبح زود همراه یار طبیعت دوست خود تیمسار براتیپور از خلبانان فعال، در جنگ تحمیلی از قصر بهرام به سمت دامنه بلندتیرن قله سیاه کوه به نام سیستانی حرکت کردیم از دامنه وصل به دشت طی دوربین کشی متوجه یک دسته کل حدود 40 راس در ارتفاعات مقابل قله سیستانی شدم. پس از بررسی دقیق محل و انتخاب مسیر مناسب و امن برای صعود به سمت کل ها به راه افتادیم . پس از طی حدود 5/1 ساعت راهپیمایی به فاصله حدود 300 متری آنها رسیدیم. پس از چند لحظه 2 راس از بزرگترین کل ها از گله جدا شدند و با توجه به بلندی و بازی و ترکیب خاص شاخ یکی از آنها، تصمیم گرفتیم که به تعقیب این 2 راس کل بپردازیم تا بلکه بتوانیم از آنها عکسی بگیریم. لذا از مسیری خاص گله را ترک کرده و تعقیب آغاز شد. حدود 1 ساعت این 2 راس کل را تعقیب کردیم. آنها می چرخیدند و حرکت می کردند و ما سایه به سایه به دبنالشان بودیم، و با در نظر گرفتن کلی موارد خاص، حساس، خودمان را به بالای صخره ی مشرف به کل ها به فاصله حدود 30 متری رساندیم. با آماده کردن وسائل، با احتیاط تمام سرک کشیدیم ولی کل ها دیده نمی شدند. ناچار یک تکه سنگ به اندازه ی گردو به پایین پرتاب و همزمان شروع به ایجاد صدای بز کرده کل ها از صخره بیرون آمده، نمایان شدند و نظاره گر به سمت ما شدند. جای شما خیلی خالی منظره ی بی نظیر و نایابی بود. حدود 30 متری من کل ایستاده و مرا نگاه می کرد. من هم باظرافت تمام از بغل سنگ سیاهی مشغول عکسبرداری شدم. چیزی در حدود 1 ربع ساعت این دو راس کل در حدود 30 تا 80 متری ما رفتاری عادی و آرام داشته و مشغول چرا شدند. هر از گاهی هم ما را نظاره می کردند.
معمولاً جهت راهپیمایی در کوهستان و بخصوص مناطق صخره ای باید دست های کوه پیما خالی باشد تا بتواند در وقت لزوم از آنها استفاده کند. این مطلب انگیزه ساخت کوله پشتی را در من ایجاد کرد. لذا با طراحی خودم پارچه رویه کفش های ورزشی را برش داده، با چرخ خیاطی موجود در منزل آنرا دوختم و فقط پرچ بند این کوله را به سراجی بردم تا اینکه کوله پشتی آماده شد. برای سهولت در حمل و نقل کلیه ی وسایل و ابزارکار از قبیل دوربین عکاسی و فیلمبرداری و تله و کنورتور را در آن جاسازی کردم.
روز دوم : چشمه ی قاجاریه یک یا زچشمه های دور دست در دل یکی از دورافتاده ترین نقاط سیاه کوه قرار دارد. به قصد سرکشی به این چشمه و تهیه عکس از آن حدود، شضب را در دامنه مشرف به دشت شرقی سیاه کوه استراحت کردیم. 1 ساعت قبل از طلوع فجر بیدار شده و آماده حرکت شدیم، طوری که به علت تاریک بودن هوا، دیدن حدود 1 متر جلوی پایمان به سختی انجام می شد. بالاخره با سردزن سپیده صبح حرکت ما میسر گشت. با اولین پرتو خورشید در صبحگاه کلی را در خط الراس تیغه ای مشاهده و با طراحی خاص و یک ماهرخ حساب شده خودم را به فاصله ی حدود 40 متری رساندم . بدون اینکه متوجه حضور من شده باشد مشغول چرا بود که من این عکس را ثبت کردم . کلی حدود 12 سال و شاخی به طول تقریبا 120 سانتیمتر.
پس از رسیدن به چشمه ی مورد نظر و پاکسازی و ضد عفونی کردن آبشخوری آن با کلر و آهک جهت از بین بردن زالو، به سمت ارتفاعات مشرف به این ناحیه حرکت کردیم و حدود ساعت 12:30 به بلندترین تیغه منطقه رسیدیم. از دامنه شرقی سیاه کوه صعود کرده و حالا در بلندترین نقطه، که آبریز غربی آن به سمت کاشان است رسیدیم. ( شاید آثار سفر حدود 4 سال پیش خودم را در منطقه مشاهده کردم جای همه ی طبیعت دوستان خالی) نیم ساعتی را نظاره گر دسته کل بزرگی در این ارتفاع بودم، تا اینکه به لطف خدا توانستم عکسی از دو راس از زیباترین و بزرگترین کل های منطقه بگیرم.
روز سوم: از تنگه شاه پس از مشاهده یک کل دیگر خودم را به فاصله ی بسیار نزدیک رساندم کل اصلاً متوجه من نشده بود و خیلی عادی با دست مشغول پاک کردن جای خواب خود بود و با حالتی فریبنده و زیبا مشغول استراحت شد. این حالت را در عکس مشاهده می کنید.
در مسیر برگشت از دور متوجه وجود خرگوش زیبایی شدم. خودم را به فاصله ی مناسب رساندم و این عکس را ثبت کردم.آخرین بدرقه کننده ما نزدیکی ماشین، تیهوی ماده ای بود که به خاطر رهایی جوجه هایش از خطر سر راه قرار گرفت و توجه ما را به خودش جلب کرد تا جوجه هایش در امان باشند. به مض گرفتن این عکس عرصه را جهت احساس آرامش بیشتر آنها ترک کردیم.
مشخصاً لطف و تنوع و تحرک و هیجان عجیب و فراوانی را از عمل تهیه عکس و فیلم از حیات وحش می بینم و بارها فکر کردم که شاید سلیقه و انتخاب شخصی من چنین است اما اگر منصفانه قضاوت کنیم، این برنامه از برنامه ی صید و شکار بسیار لذت بخش تر و ارزشمندتر است، زیرا در تمام فصول سال و با هماهنگ مبادی ذی ربط می توان به کلیه مناطق مسافرت کرد.
قابل ذکر است که این برنامه تمام لذت های صید و شکار اعم از مسافرت در طبیعت، کمپینگ، استقرار و زندگی در طبیعت، گردش در طبیعت، دوربین کشی، پیدا کردن حیوان وحشی، هیجانات ماهرخ رفتن را داراست و اگر نیک بنگریم شاید عکس برداری و فیلم برداری از حیوانات لطف بیشتری نسبت به صید و شکار آنها داشته باشد. زیرا که می توانیم به جای چکاندن ماشه ی اسلحه، دکمه ی دوربین عکاسی را فشار داده و بدون سر و صدا بهترین لحظه ها و آثار را ثبت کنیم.
امیدواریم هر چه زودتر نهادها و اشخاص ذی صلاح بیشتر به معرفی این عمل ورزشی و بی ضرر همت گمارندو با در اختیار گذاشتن امکانات، زمینه را برای رواج این ورزش طبیعی و سالم فراهم کنند. به امید روزی که دوربین عکاسی و فیلمبرداری جایگزین شکار بی رویه شود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.