حرکت به سوی مرنجاب

اینجا"مرنجاب" است، کاروانسرایی در شمالی‌ترین نقطه استان اصفهان در جوار "دریاچه نمک"که شامگاه چهارشنبه هشتم فروردین گذرمان به آنجا افتاده است.

پسینگاه،از شهرستان آران و بیدگل واقع در‪۲۰۰کیلومتری شمال اصفهان بیرون زدیم و پس از پنج کیلومتر جاده آسفالته و ‪۴۵کیلومتر جاده خاکی،در امتداد شمال‌شرق، پرگاز راندیم تا به این کارونسرای تاریخی با آن چلچراغ مهتابی‌اش که وصفکی ازش کردم، رسیدیم.

آفتاب از لب خط افق پریده بود و چشمان زغالی شب کویر دو دو می‌زد که به مرنجاب رسیدیم.

نه،اصلا"بگذارید از اول برایتان بگویم،از همان موقع که‌از طریق یک دو راهی وارد جاده مرنجاب شدیم.

تیم ما پس از طی آن پنج کیلومتر جاده آسفالته در امتداد قوس کمانی رو به شمال شرق وارد جاده خاکی شدیم.در موازات همین جاده، یک جاده خاکی دیگر که توسط منابع طبیعی کشیده شده‌است که خودروهای سنگین از جمله کامیونهای حامل نمک حق عبور از آن را ندارند.

جابه‌جا، در اطراف جاده‌ای که می‌خواهد ما را به کارونسرا مرنجاب وصل کند ، درختان کویری"گز"،"تاغ" و "ارته"به چشم می‌خورد.کار، کار منابع طبیعی است.

شکل شاخه‌های درخت "ارته" شکسته شکسته و مانند شاخ گوزن است و تا ‪۱/۵متر نیز قامت می‌بندد اما درختان گز و تاغ که ظاهرا از یک جنسند دارای شاخه‌های مستقیم با دو جهت رشد مخالفند.

درواقع رشد درخت "گز" عمودپیماست و تا هفت متر قد می‌کشد اما درخت "تاغ" روی زمین ولو می‌شود و دایره‌وار در هر جهت رشد می‌کند.

اما هرچه هست ، همه این درختان قانع و شورطبع کویری، بی‌برو برگرد حکم سربازانی را دارند که در برابر یورش بی‌امان شن‌های روان رو به کشتزارها و سکونتگاهها ، سفت و یغور می‌ایستند تا مظاهر عمران و آبادانی آدمها را از دستبرد مهاجمان تیزتک و ریزدانه ماسه‌ای مصون بدارند.

در طول مسیر،از روی کاکل درختان کویری،چشم طمع به فراخنای آسمان دوخته‌ام تا ببینم آیا لکه‌های ابری که رنگشان بیشتر به‌کبودی می‌زند،فلنگ را می‌بندند تا اقل‌کم بتوانم شب ستاره باران کویر را ببینم یا نه ، اما هر چه جلوتر راندیم، اخم و تخم آسمان کبود کم نشد که نشد.

در روی زمین نیز حرکت خودروی جلویی‌مان، مانند دود اگزوزش، حلقه‌های غلیظ خاک را در قفا، نثارمان می‌کند تا جایی که وقتی به مقصد رسیدیم نازکه‌ای از خاک ، رنگ "پاترول"(مان) را خاکستری که نه، آبی چرکتابی کرده است.


 خطب شکن

در میانه مسیر جاده خاکی ‪۴۵کیلومتری به‌شیب تندی می‌رسیم که اینجایی‌ها به آن " خطب شکن" می‌گویند.

"خطب" ، نام چوبکهای تعبیه شده در قسمت جلو و عقب جهاز شتر است که کارش این است که بار روی جهاز را هنگام جلو و عقب رانده شدن، مهار کند. درواقع عبارت "خطب شکن"از این موضوع ریشه گرفته که در مسیرهای شیب دار جاده خاکی منتهی به کاروانسرای مرنجاب،گهگاه بارشتر براثر سنگینی یا شیب جاده آنقدر به جلو و عقب رانده می‌شده که فشار ناشی از آن سبب شکستن خطب جهاز می‌گشته و به همین دلیل نیز به این بخش از مسیر شیب دار جاده،"خطب شکن" می‌گویند.

طول این مسیر شیب دار شاید به‪ ۵۰۰متر هم نرسد اما به هر حال، اسمی است که قدما بر آن نهاده‌اند و الانی‌ها نیز، آن را به همین نام صدا می‌زنند.

ناگفته نگذارم که در سالهای دور، همین مسیری که دارم وصفش را می‌کنم، محل عبور کاروانهای تجاری( هم برای جابه‌جایی نمک، هم سوخت چوب ناشی از درختان کویری که به آن "همه" می‌گفته‌اند) بوده است.


 وجه تسمیه مرنجاب

تیم ما بالاخره آنقدر دراین مسیر غبارآلود رفت و رفت تا به کاروانسرای بس زیبایی که بیش از‪۴۰۰سال پیش به دستور شاه عباس صفوی ساخته شده‌است، رسید.

آفتاب کاملا" از روی خط افق پریده و پرده ظلمت روی زمین پلاس شده بود که وارد محوطه بیرونی کاروانسرا "مرنجاب" شدیم.

پیش از گفتن مختصات معماری این بنا، اول از همه بگذارید از وجه تسمیه "مرنجاب" برایتان حرف بزنم.

به قرار مسموع،واژه "مرنجاب"ریشه در مرارتی جانکاهی دارد که کویرنشینان، همواره برای تامین آب موردنیازشان با آن مواجه بوده‌اند.

اینرا هم بگویم که این کاروانسرا از یکسو در لابه‌لای کویر و خطوط تلماسه‌ای و از سوی دیگر در جوار دریاچه نمک قرار دارد، یعنی در جایی قرار دارد که پاک ، هلاک آب است.روی همین اصل هم برای تامین آب مورد نیاز این کاروانسرا مجبور شده‌اند با هرجان کندنی که شده، آب را از فاصله دوهزارو‪۵۰۰متری به این محل بیاورند، پس لابد به دلیل سختی زیاد آبرسانی به کاروانسراست که آن را "مرنجاب" نامیده‌اند.


 ورود به کاروانسرا

وقتی به کاروانسرا رسیدیم ، بیرون آن شلوغ پلوغ بود و تعداد قابل توجهی خودرو و سرنشینان آنها در این محوطه ، جا خوش کرده بودند.

یک تختگاه از جنس آجر فرش در محوطه در ورودی کارونسرا (ضلع شمالی) برای اطراق مسافران ایجاد کرده‌اند که گردشگران در آن مستقرند.در ضلع شمالی این اطراقگاه،آثار یک دیوار تخریب شده به چشم می‌خورد که می‌گویند، بوسیله مردم رومبانده شده است.

یک آبگیر در مقابل در ورودی مرنجاب وجود دارد که چند غاز سفید با سرهای خاکستری،با شور و شر زیاد در آن سرگرم آب تنی‌اند. ابعاد آبگیر مستطیل شکل را با قدمهایم اندازه می‌گیرم: حدود‪ ۱۴متر در ‪۵۲متر است.

وجود آبگیر در این برهوت ، عینهو روشنایی امیدبخشی است که دل تاریکنای شباشب خوف‌انگیزی را دریده باشد.

دورادور آبگیر و اطراقگاه، تعدادی درخت بید و گز ردیف شده است: دقیقا ‪۲۴درخت شامل ‪۱۴تا بید و ‪۱۰تا گز.

در پشت کاروانسرا نیز وجود تعداد دیگری درخت کویری به زیبایی مصفای این منظره افزوده است،اما باوجود مسافران حریصی که برای افروختن آتش، بی‌محابا از این درختان به‌عنوان سوخت استفاده می‌کنند،بعید می‌دانم که عمرآنها چندان بپاید.

دوحلقه تنور در ضلع غربی آبگیر به چشم می‌خورد که یادم رفت بپرسم که اصلا" ساخت آنها به زمان ایجاد کاروانسرا برمی‌گردد یا که نه ، امروزیها آنها را برای استفاده‌گردشگران یاشاید تکمیل ویترین تاریخ کاروانسرا سرپا کرده‌اند.

چنانکه گفتم، آب این آبگیر از طریق یک قنات تامین می‌شود. سرچشمه قنات در فاصله دو هزار و ‪۵۰۰متری جنوب مرنجاب قرار دارد و مظهرش دقیقا روبروی در ورودی کارونسرا سر باز می‌کند.

در ضلع شمالی کاروانسرا خط پیچاپیچ ماسه‌زاری توی چشم می‌زند که در سینه‌کش آن، تک و توک، درختان کویری عرض‌اندام می‌کند.

دریاچه دلفریب نمک نیز درشمال مرنجاب قرار دارد و در واقع این کاروانسرا در ساحل این دریاچه جا خوش کرده و سازندگان مرنجاب چهارقرن پیش با انتخاب این مکان، حسابی شیرین کاشته‌اند.

 

درنگی در پیشینه کاروانسراسازی

برای‌اینکه به اهمیت اصل و نسب این کارونسرا بیشتر پی ببریم، بهتر است در وهله نخست با نقش تجاری و امنیتی این بناها در کشورمان آشنا شویم تا اصل ماجرا بیشتر دستگیرمان بشود.

آنطوریکه کارشناسان می‌گویند ، سابقه ساخت کارونسرا در سرزمین ما به حدود دوهزار و‪۵۰۰سال قبل برمی‌گردد.البته درآن زمان این اماکن شکل کارونسرا را نداشته بلکه صرفا" چاپارخانه‌های بین راهی بوده که از آنها برای تعویض اسب و یا استراحتگاه پیکها استفاده می‌شده است.

بااین حال،به‌مرور این چاپارخانه‌ها نیز بسته به نیازهای جدید رو به تکامل گذاشت تااینکه به‌مرور به کارونسرا یعنی مکانی نسبتا" بزرگ با حجرات متعدد در درون شهرها یا بین راهها برای استراحت و اطراق کاروانیان تبدیل شد که به آنها "کاروانخانه" هم گفته‌اند.

در این میان، نقش صفویها که در کنار هخامنشیان و ساسانیان یکی از سه نوع حکومت مقتدر و یکپارچه در گذشته ایران محسوب می‌شده‌اند، در روند ساخت این اماکن زبانزد است، کمااینکه کارشناسان از دوره صفویه به نام " دوران طلایی کاروانسراها" نام می‌برند.

دردوران صفویها بخصوص در دوره‌شاه عباس اول که با عثمانی‌ها کشاواکش زیادی داشته است،کاروانسراسازی در کشور رونق زیادی می‌گیرد تا ضمن امن نشان دادن راههای‌ایران،ارتباطات تجاری داخلی و خارجی نیز رونق بگیرد.روی همین حساب، بانی و باعث کارونسراسازی به سبک مرنجاب ، سلاطین صفوی بخصوص شاه عباس اول شناخته می‌شوند و بازهم روی همین حساب، منباب نشان دادن بزرگی کار گفته‌اند که در زمان شاه عباس صفوی‪ ۹۹۹کاروانسرا در ایران ساخته شده است.

اصولا"، این کاروانسراها در فاصله یک منزل به یک منزل یعنی حدود شش فرسنگ (‪۳۶کیلومتر)ساخته می‌شده و دلیل رعایت‌این فاصله نیز این بوده که‌این مسافت مسافتی بوده که یک کاروان اسب یا شتر از یک صبح تا غروب امکان پیمایش آن را داشته است و برهمین اساس در خط سیر کاروانسراسازی، اصل این فاصله‌گذاری در منطقه‌ای مانند کاشان و آران و بیدگل که در گذشته "چهل حصاران" نامیده می‌شده و در آن بقایای تعداد زیادی کاروانسرا مشاهده می‌شود،رعایت شده است.

در واقع، همین کارونسرای مرنجابی که دارم، حکایتش را می‌گویم نیز در سال ‪۱۰۱۲ه. ق به دستور همین شاه عباس اول ساخته شده است.

به‌گفته"محسن حیدرزاده" کارشناس اداره میراث فرهنگی شهرستان آران و بیدگل ، هدف شاه عباس از ساخت کارونسرای مرنجاب دو چیز بوده است:اول آنکه مکانی برای اطراق و استراحت کاروانیان در این مسیر ایجاد کند، دوم‌آنکه از همین مکان برای استقرا قوای نظامی در منطقه استفاده نماید تااز طریق آن بتواند جلوی حملات بیگانگان‌ازجمله ازبکها و ترکمن‌ها را به‌مناطق مرکزی کشور بگیرد.

به گفته این کارشناس، خود شاه عباس حتی برای امن نشان دادن این مسیر، یک شب را در مسیر اصفهان به مشهد در همین کاروانسرای مرنجاب اطراق کرده است.

تا یادم نرفته، بگذارید این را هم بگویم که در گذشته دور،یکی از شعب راه تاریخی ابریشم ازطریق ری کویر مرکزی ازآران و بیدگل می‌گذشته و به اصفهان و یزد مرتبط می‌شده و در همین مسیر گاه، کاروانهای تجاری و زوار مشهد مورد دستبرد راهزنان قرار می‌گرفته‌اند.پس شاه عباس اول هم برای اطراق کاروانیان و زوار امام رضا(ع) هم برای حفظ امنیت این مسیر از طریق استقرار مامورین محافظ راه،دستور ساخت این مکان دومنظوره را که هم حکم کاروانسرا و هم حکم قلعه نظامی را داشته، در فاصله ‪۵۰کیلومتری شمال آران و بیدگل در مجاورت دریاچه نمک و در نقطه‌ای که مرنجاب نامیده می‌شده، به حاکم وقت کاشان "آقا خضر نهاوند" داده است.

این کاروانسرای مجهز و زیبا که با استفاده از آجر ساخته شده،سالیان دراز مامن و اطراقگاه کاروانهای بازرگانی و زوار حضرت امام رضا(ع) بود اما پس از انتخاب تهران به‌پایتختی در زمان قاجارها(ناصرالدین شاه)و احداث راههای جدید بین تهران و قم و کاشان، این راه قدیمی از رونق افتاد و کاروانسرای مرنجاب به‌مرور متروکه(از ‪۲۵۰سال پیش تاکنون)وتوسط افراد محلی به دامداری تبدیل شد.

قبل از ساخت مرنجاب درفاصله چهار کیلومتری شرق‌آن و در باتلاق دریاچه نمک، کارونسرای دیگری به نام"دست کن"و در‪۱۰متری جنوب آن چاه آبی به همین نام وجود داشته که گذر"پیر دلاواله"فرانسوی و همسرش در قرن هفده میلادی در مسیر عبورش از ایران به این چاه و کاروانسرا افتاده و آنها یک شب را در این مکان بیتوته کرده‌اند و جالب اینکه وی معتقد است که مشکل نازایی همسرش با نوشیدن آب همین چاه "دست کن" برطرف شده است.

البته هم‌اینک از کاروانسرای "دست کن" چیز جز تلی از خاک نمانده اما چاه آن هنوز پرآب است و رهگذران از آن بهره‌مندند.


 مختصات معماری کاروانسرا

حال بگذارید با رجعت از دالان تاریخ دوباره به قلمروی جغرافیا بازگردیم و ببینیم در داخل خود این کاروانسرای که تاکنون اینهمه وصف حواشی‌اش را کرده‌ام، چه می‌گذرد.

مرنجاب یک بنای آجری است که پشتاپشت آن ‪۶۰در‪ ۶۰متر است.

وارد کارونسرا شدم:یک آن،احساس کردم به چهارصدسال پیش برگشته‌ام،در مقطعی که گویی کاروانیان وارد کاروانسرا شده و هر یک در گوشه‌ای اطراق کرده‌اند و در همهمه پچ پچ مسافران،نیایش زائران یا جرس ستوران، تاریخ به عقب برگشته است و شاه عباس با جلوس در بخش شاه‌نشین کاروانسرا، به خود که دستور ساخت چنین بنای عظیمی را داده است، می‌بالد و آن را نماد قدرت قاهرش می‌داند.

باورم نمی‌شود، ولی امشب محل بیتوته ما همین اتاق شاه‌نشینی است که چهارصد پیش ، شبی از شبها، شاه عباس را در خود جای داده است.

مساحت اتاق شاه‌نشین حدود ‪۱۵مترمربع است. روشنایی شاه‌نشین و بقیه نقاط کاروانسرا بوسیله یک دستگاه موتور برق تامین می‌شود.

مساحت کاروانسرا حدود سه‌هزار و‪۶۰۰مترمربع، زیربنایش حدود دو هزار و‪۷۰۰مترمربع و حیاطش حدود‪۹۰۰مترمربع است.

گرداگرد این حیاط ‪۲۸اتاق یا حجره وجود دارد و باید بخش شاه‌نشین واقع در ضلع جنوبی آن که حکم مرکزیت کاروانسرا را دارد نیز بدانها افزود.

از جمع ‪۲۸اتاق کاروانسرا ‪۱۶اتاق دارای ابعاد‪ ۳/۵در ‪۳/۵متر، هشت اتاق دارای ابعاد ‪۵در ‪۳/۵متر و چهار اتاق دارای ابعاد ‪۵/۵در ‪۵/۵متر است که این چهار اتاق در چهار کنج کاروانسرا قرار دارد.

در داخل هر اتاق یک شومینه هم برای طباخی و هم برای گرمایش ایجاد شده است.

ابعاد ‪۳/۵در‪۳/۵متر هریک از ‪۱۶اتاق،درواقع مدولی انتخابی برای معماری این نوع کاروانسرا محسوب می‌شود.

در مجموع ‪۲۱ایوان در محیط داخلی حیاط وجود دارد که مدخلی برای ورود به اتاقهاست. برای ورود به ایوان یا درگاه هر اتاق، سه پله ایجاد شده است هر چند در گذشته به جای این پله‌ها، جلوی هر ایوان وجود یک منفذ یا پاگیر این نقش را بر عهده داشته است.

اصولا" کارونسرای مرنجاب مانند بقیه کارونسراها از سه بخش حیاط مرکزی ، اتاقها و اصطبل‌ها تشکیل شده است.

محل استقرار کاروانیان،اتاقها و محل استقرار نظامیان فضای روی بام بوده و به همین دلیل است که به مرنجاب هم کاروانسرا و هم قلعه گفته می‌شود.

ارتفاع دیوار بیرونی بنا حدود هشت متر است که دومترش از کف بام حکم فضای استتارگری را دارد که ماموران مستقر در آن را از دید دیگران در پایین و بیرون کاروانسرا محفوظ نگاه می‌داشته است.

بر فراز بام کاروانسرا یک بادگیر با چهار منفذ به چشم می‌خورد که مانند کلاهی بر سر مرنجاب خودنمایی می‌کند.

جابه‌جای دیوار بام کاروانسرا با فواصل یکسان در یک امتداد ، سوراخهایی تعبیه شده که محل استقرار تفنگچیان بوده است.

درمحوطه درونی‌کاروانسرا و اتاقهایش مانند بقیه کاروانسراها تزیینات خاصی مشاهده نمی‌شود و تنها تزیین به کار رفته در آن در سردر ورودی و هشتی آن شامل کاشی کاری و اشکال هندسی رسمی بندی شده است.

این کاروانسرا همچنین دارای دو اصطبل یو(‪ (Uشکل موسوم به"اشترخانه" برای نگهداری ستوران در اضلاع شمالی و جنوبی کاروانسراست.

در مسیر اصطبل‌ها،فرورفتگی‌هایی نیز به چشم می‌خورد که به آنها "بارانداز" می‌گویند. ارتفاع بارانداز از کف زمین حدود یک متر است.بنابراین برای سوار یا پیاده‌کردن بار ازروی شتر نیازی نبوده است تا بار را از روی‌زمین جابه‌جا کنند بلکه با قرار گرفتن شتر در کنار بارانداز ، محموله بسهولت روی جهاز شتر سوار یا از آن پیاده می‌شده است.

قطر دیوارهای کاروانسرای مرنجاب بین ‪۸۰تا‪ ۱۲۰سانتی متر است که باعث حفظ تناسب وضعیت دما در فصول مختلف سال می‌شود.

همچنین‌انطباق متقارن خطوط طولی و عرضی کاروانسرا در جهات شمال به جنوب و شرق به غرب سبب افزایش دوام و استحکام بنای کارونسرا در برابر خطر زلزله است بویژه اینکه این منطقه که روی گسل مرنجاب قرار دارد، زلزله‌خیز نیز محسوب می‌شود.

 

طرح احیای کاروانسرای مرنجاب

بی‌شک کاروانسرای مرنجاب از لحاظ معماری ، وضعیت طبیعت اطراف و چشم‌انداز بسیار زیبا و رویایی که به کویر بخصوص به‌دریاچه نمک دارد یکی از جاذبه‌های کم نظیر گردشگری کشور محسوب می‌شود.به‌همین دلیل‌این مکان تاریخی در بدو امر در قالب طرح موسوم به " پردیسان " مورد عنایت دست‌اندرکاران سازمان میراث فرهنگی قرار گرفت.

در طرح"پردیسان"که اکنون دیگر جایش را به‌طرح دیگری تحت عنوان طرح" صندوق احیاء و بهره‌برداری از اماکن تاریخی و فرهنگی کشور" داده است، توسط دولت وجوهی برای احیای آثار موجود در قالب طرح پرداخت می‌شد اما در طرح جدید به جای این کار، طرحهای موردنظر که به بیش از‪۴۰طرح در سطح کشور بالغ می‌شود، در اختیار بخش خصوصی قرار می‌گیرد تا عملیات احیاء و بهره‌برداری از اثر توسط این بخش انجام شود.

کاروانسرای مرنجاب نیز بر همین اساس،هم‌اینک به بخش خصوصی واگذار شده است تا ظرف یکسال پس از انجام عملیات احیاء،بهره‌برداری از آن را به عنوان یک اقامتگاه گردشگری آغاز کند.

اینک در زمان حضور ما در مرنجاب ، مدت چندانی نیست که این کاروانسرا به بخش خصوصی واگذار شده است تا آنرا برای بهره‌برداری مهیا کند.البته هم‌اینک برخی از اتاقهای کاروانسرا آماده واگذاری به مسافران شده که ظاهرا" هزینه اقامت هر شب یک نفر در این اتاقها پنج هزار تومان است.

به گفته "علیرضا محسنی تبار"سرپرست میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری شهرستان‌آران و بیدگل،منطقه مرنجاب که درگذشته ازاعتبار احیاء‌و بهره‌برداری محروم‌بوده،درسفر استانی هیات دولت به‌عنوان منطقه نمونه بین‌المللی گردشگری مورد توجه قرار گرفته است و هم اینک این طرح در مرحله مطالعات خود قرار دارد،هرچند طراحی اولیه برای ساماندهی فضای پیرامونی کاروانسرا نیز انجام شده است.

علی‌الاصول،کارشناسان میراث فرهنگی، نزدیکی این کاروانسرا به شهرهای بزرگ تهران و اصفهان،نداشتن آلودگی هوا، همجواری به دریاچه زیبای نمک و امکان استفاده تورهای صحرانورد و کوه‌پیما و برگزارکنندگان مسابقات رالی از این خطه را در زمره مختصاتی می‌دانند که‌مرنجاب را برای گردشگران داخلی و خارجی بسیار جذاب و گیرا می‌کند و به قول "حیدرزاده"کارشناس میراث فرهنگی آران و بیدگل،با این همه ویژگی و نیز شب پرستاره کویر مرنجاب، اگر این کاروانسرا آماده بهره‌برداری شود باید آن را نه یک"هتل پنج ستاره" بلکه"هتل پرستاره" نامید.

ناگفته نماند که با وجود نبود امکانات کافی ، همین کاروانسرا در سال گذشته روزانه پذیرای ‪۱۲۰گردشگر بوده است.


شب رازگون کارونسرای مرنجاب

شب مرنجاب از نیمه گذشته است و همه اعضای تیم همراهم در شاه‌نشین به خواب رفته‌اند اما من حیفم می‌آید که لحظات شاید برگشت ناپذیر حضورم در این مکان دلفریب را براحتی از دست بدهم.

با اینکه، هم‌اینک با از کارانداختن موتور برق، زنگ خاموشی در کاروانسرا را زده‌اند، من خود را به بیرون کاروانسرا یعنی همان محوطه‌ای که در ابتدای خط خطی‌های مشق شبم وصفش را کردم، می‌رسانم.

اغلب مسافران در اطراقگاه روبروی کاروانسرا در درون چادرهای مسافرتی‌شان یا زیر طاق باز آسمان آرمیده‌اند با این حال، برخی کسان که مانند من هوس شب زنده‌داری کویری به سرشان زده است ، در کنار آبگیر یا لابه‌لای درختان، در شط حال و هوای خاص خود غوطه‌ورند.

در یکسو،دختری با استفاده از شاخه‌های بریده شده درختان گز، شب تار کویر را که برخلاف معمول امشب چندان ستاره باران نیست، با افروختن شعله‌های آتش، روشنی بخشیده است،نورانیتی که با ناله‌های حزین و کشدار شاخه‌های درهم‌شکسته "گز" همراه است.

در گوشه‌ای دورتر ، شبح چند نفر قد می‌کشد که در زیر مهتاب نصف و نیمه شب مرنجاب با ساز و آواز خود ، دم گرفته‌اند و اینگونه همخوانی می‌کنند:
"امشب، شب مهتابه حبیبم رو می‌خوام*** حبیبم اگه خوابه، طبیبم رو می‌خوام" چند جوان نیز رو به شمال کاروانسرا در مقابل خط تلماسه‌ها که از دور هیبت بیشتری دارد،دور هم حلقه زده‌اند و گه‌گاه شلیک خنده‌هایشان با تصنیف "امشب، شب مهتابه" گروه پیشین، درهم می‌آمیزد.

در آبگیر که نور کم رمق مهتاب را بزحمت می‌توان ورانداز کرد ، غازها هنوز هم با جست و خیز کمتر در حال سر خوردن روی سطح آبند.

من اما در زیر شاخسار یک درختان گز، چشم رو به آسمان دوخته‌ام تا اقل کم شاید برای لحظه‌ای هم که شده، آسمان عریان و پرستاره مرنجاب را نظاره کنم اما انگار ول معطلم.

با اینکه زیبایی شب پرستاره آسمان کویر شهره عام و خاص است، از بخت بدم، امشب جولان لکه‌های ابر یا غلغل توده‌های غبار ، جلوی چشمک ستاره‌ها یا تلالوی خط کهکشان راه شیری را که در این خطه جبروت خاصی دارد، سد کرده است.

باافتادن سر و صدای آن کسانی که در شب مهتاب حبیبشان را می‌خواستند یا با ته کشیدن خرج گلوله خنده‌های جوانان شنگول یا خاموشی ناله و نفرین شاخه‌های گدازان" گز"، سکوتی سحرآمیز فضای مرنجاب را پر می‌کند. حتی از غازها هم در آبگیر خبری نیست. من مانده‌ام با یک دنیا سکوت رازآلودی که حسابی هوایی‌ام می‌کند،سکوتی دلنشین و خیال‌انگیز که شراره انعقاد میثاقی آسمانی را توی دل معشوقان زمینی می‌افشاند.

با اینکه بفهمی نفهمی ، گاهی سوز سردی می‌آمد، در خلوت شب دلارای مرنجاب مژه نزدم تا سپیده سر زد.

دم دمای صبح، گردشگران به‌مرور جول و پلاسشان را جمع کردند و برخی از آنها ،کله سحر، شاید برای دیدن بقیه آثار منطقه از جمله دریاچه زیبای نمک، ده برو که رفتی.

خورشید مرنجاب که انگار بزور خود را از خط افق بالا می‌کشد ، مانند مهتابش ،زهر چندانی ندارد با این حال ، با روشن شدن هوا ، چهره زیبای کاروانسرای مرنجاب بیش از پیش آشکار می‌شود.اوه که کاری کرده‌اند کارستان. هی جانمی به این همه زیبایی که از دل تاریخ و در جغرافیای بکر کویر ، اینگونه جا خوش کرده است.

صبح علی‌الطلوع، در ورودی کاروانسرا گشوده می‌شود.خورشید بی‌رمق از فراز هره دیوار کاروانسرا توی حیاط گردن می‌کشد.زندگی در داخل کاروانسرا دوباره جان گرفته است.چند توریست ایتالیایی زن و مرد صبح به این زودی، خود را به مرنجاب رسانده‌اند تا آنچه را که وصفش را شنیده‌اند، از نزدیک با چشمان خود ببینند.یکی از آنها یک گلاب پاش را که همراه با چند شی کهنه دیگر توسط یکی از کارکنان کاروانسرا در روی ایوان یکی‌از اتاقها به معرض فروش گذاشته شده است، می‌خرد.

آسمان مرنجاب نیمه ابری است. موقع رفتن است. تیم ما آماده عزیمت به جای دیگراست.از دروازه کاروانسرا بیرون می‌زنیم.مرغابی‌ها سرحال و قبراق دوباره روی آبگیر،از اینسو به آنسو شناورند. گروهی که دیشب در شب مهتاب به دنبال حبیبشان می‌گشتند،هنوز در خوابند، اثری هم از جوانهای شاد و شنگول شبانگاه مرنجاب نیست.در محل سوختن شاخه‌های"گز " نیز جز خاکستری که رنگش به سیاهی زغال می‌ماند، اثری نمانده است.

چند دختر جوان که انگار، اینجا را فضای رستن و یلگی از همه چیز یافته‌اند با برداشتن روسری، گیسوانشان را به دست نسیم صبحگاهی کویر سپرده‌اند و تو گویی چیز خنده‌داری دیده باشند بیخود می‌خندند در حالی که در کنار آنها، زنان ایتالیایی با روسری‌های گره کرده در زیر گلوهایشان ، برای دیدن آثار دیگری از تمدن دیرین کشورمان، آماده سوارشدن به خودرویشان شدند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.